جهت بهره‌مندی از امکانات و مطالب این سایت با شرایط و ضوابط و سیاست حفظ حریم خصوصی ایران گیت موافق هستم.
تایید
ایران گیتایران گیتایران گیت
  • صفحه اصلی
  • پرونده ویژه
    صدها میلیون دلار در جیب مافیای مخابرات، سکوت دستگاه‌های نظارتی و قضایی
    ایراناقتصادیپرونده ویژهسیاسیفناوری

    صدها میلیون دلار در جیب مافیای مخابرات، سکوت دستگاه‌های نظارتی و قضایی

    صدها میلیون دلار در جیب مافیای مخابرات، سکوت دستگاه‌های نظارتی و قضایی…

    چهارشنبه 28 می 2025
    گروسی از ایران درباره تونل‌های ساخته‌شده در اطراف سایت هسته‌ای نطنز توضیح خواست 
    برجامایرانپرونده ویژهسیاسیفناوری

    گروسی از ایران درباره تونل‌های ساخته‌شده در اطراف سایت هسته‌ای نطنز توضیح خواست 

    گروسی از ایران درباره تونل‌های ساخته‌شده در اطراف سایت هسته‌ای نطنز توضیح…

    چهارشنبه 23 آوریل 2025
    چگونه حسین شمخانی پادشاه نفتی ایران وارد سیستم مالی غرب شد؟
    سیاسیایرانپرونده ویژهخاورمیانه

    چگونه حسین شمخانی پادشاه نفتی ایران وارد سیستم مالی غرب شد؟

    چگونه حسین شمخانی پادشاه نفتی ایران وارد سیستم مالی غرب شد؟ چگونه…

    چهارشنبه 01 ژانویه 2025
    علی آیدان (علی فرهمند) ابربدهکار بانکی به انگلستان گریخته است
    پرونده ویژه

    علی آیدان (علی فرهمند) ابربدهکار بانکی به انگلستان گریخته است

    علی آیدان (علی فرهمند) ابربدهکار بانکی به انگلستان گریخته است علی فرهمند…

    دوشنبه 29 جولای 2024
    فساد گسترده مالی در پترو پالایش کنگان
    ایرانپرونده ویژهسیاسی

    فساد گسترده مالی در پترو پالایش کنگان

    فساد گسترده مالی در پترو پالایش کنگان فساد گسترده مالی در پترو…

    سه‌شنبه 28 می 2024
    امیر جدیدی در نقش منصور بهرامی، تنیسور مشهور ایرانی ایفای نقش خواهد کرد
    پرونده ویژهایران

    امیر جدیدی در نقش منصور بهرامی، تنیسور مشهور ایرانی ایفای نقش خواهد کرد

    امیر جدیدی در نقش منصور بهرامی، تنیسور مشهور ایرانی ایفای نقش خواهد…

    دوشنبه 29 آوریل 2024
    کد سپهر جفیر رمزگشایی شد
    ایرانپرونده ویژهسیاسی

    کد سپهر جفیر رمزگشایی شد

    کد سپهر جفیر رمزگشایی شد سپهر و جفیر اسم میدان نفتی است…

    شنبه 20 آوریل 2024
    ضرورت موازنه در سیاست خارجی
    ایرانپرونده ویژهسیاسی

    ضرورت موازنه در سیاست خارجی

    ضرورت موازنه در سیاست خارجی ضرورت موازنه در سیاست خارجی. در ماه‌های…

    چهارشنبه 21 فوریه 2024
  • ایران
    • صفحه ایران
    • مذاکرات برجام
    • صفحه مالتی مدیا ایران
  • جهان
    • اروپا
    • آسیا
    • آمریکا
    • چین
    • خاورمیانه
  • سیاسی
  • اجتماعی
  • اقتصادی
  • ایران گیت
    • همکاری با ماروزنامه نگار آزاد
    • شرایط و ضوابط
    • سیاست حفظ حریم خصوصی
    • درباره ما
    • تماس با ما
  • ‌
در حال مطالعه: چگونه ترامپ عدم قطعیت را بعنوان سلاح بکار می‌برد
اشتراک گذاری
Font ResizerAa
Font ResizerAa
ایران گیتایران گیت
  • پرونده ویژه
  • پوشش زنده انتخابات آمریکا ۲۰۲۲
  • ایران
    • صفحه ایران
    • مذاکرات برجام
    • صفحه مالتی مدیا ایران
  • جهان
    • اروپا
    • آسیا
    • آمریکا
    • چین
    • خاورمیانه
  • دسته‌بندی موضوعی
    • اجتماعی
    • اقتصادی
    • حقوق بشر
    • زنان
    • سلامت و بهداشت
    • سیاسی
    • ورزشی
ما را دنبال کنید
ایران گیت > جهان > آمریکا > چگونه ترامپ عدم قطعیت را بعنوان سلاح بکار می‌برد
آمریکاسیاسی

چگونه ترامپ عدم قطعیت را بعنوان سلاح بکار می‌برد

یکشنبه 11 می 2025
اشتراک گذاری
17 دقیقه
چگونه ترامپ عدم قطعیت را بعنوان سلاح بکار می‌برد
اشتراک گذاری

چگونه ترامپ عدم قطعیت را بعنوان سلاح بکار می‌برد

چگونه ترامپ عدم قطعیت را بعنوان سلاح بکار می‌برد

عناوین
چگونه ترامپ عدم قطعیت را بعنوان سلاح بکار می‌بردعدم‌قطعیت چگونه ذهن انسان را به بازی می‌گیرداستفاده ترامپ از عدم‌قطعیت به‌عنوان ابزار مذاکرهEnglish

ابهام و عدم‌قطعیت، ذهن انسان را به بازی می‌گیرد. شما باید از این بازی‌ها آگاه باشید، چرا که ناآگاهی از آن‌ها می‌تواند به عملکرد سرمایه‌گذاری‌تان آسیب بزند — چه برسد به سلامت جسمی و روانی‌تان.

بدتر از آن، ممکن است این ناآگاهی توانایی شما برای تسلط بر جهان را نیز مختل کند.

از تعرفه‌های تنبیهی گرفته تا تهدید به الحاق سرزمینی، رئیس‌جمهور دونالد ترامپ موجی عظیم از عدم‌قطعیت را به راه انداخته است.

در مورد علت این کار، دیدگاه‌ها متفاوت است. “وانگ یی”، وزیر امور خارجه چین، معتقد است که ترامپ صرفاً یک زورگو است که با جهان بازی می‌کند.

اما من گمان می‌کنم که او نقشه‌ای زیرکانه‌تر دارد — اینکه دارد از ابهام و عدم‌قطعیت استفاده می‌کند تا پیش از آغاز مذاکرات برای یک توافق بزرگ، حریفانش را تضعیف کند.

اما اگر چنین باشد، آیا او واقعاً می‌داند چطور این سلاح قدرتمند را کنترل کند؟ متأسفانه، هیچ کتاب راهنمایی برای استفاده از عدم‌قطعیت به عنوان ابزار سیاست‌گذاری وجود ندارد.

در عوض، آنچه در دست داریم، پژوهش‌هایی جذاب در حوزه علوم اعصاب و درس‌هایی از شخصیت‌های تاریخی است که به‌خوبی این مهارت را داشته‌اند.

بیایید نگاهی کوتاه به این موضوع بیندازیم

عدم‌قطعیت چگونه ذهن انسان را به بازی می‌گیرد

اولین نکته‌ای که باید بدانید این است که عدم‌قطعیت می‌تواند شما را نرم کرده و ریسک‌گریزتر کند.

این کار را با تحریک واکنش قدرتمندی به نام “واکنش استرس” انجام می‌دهد.

استرس معمولاً به‌عنوان یک حالت روانی در نظر گرفته می‌شود که به‌خاطر وقوع یک رویداد ناخوشایند، شما را نگران می‌کند.

اما واکنش استرس در واقع فیزیکی است؛ آماده‌سازی بدن برای حرکت قریب‌الوقوع.

وقتی منتظر یک سرویس تنیس هستید، واکنش استرس فعال می‌شود. عضلات شما به سوخت نیاز دارند، بنابراین هورمون‌های استرس مانند آدرنالین و کورتیزول، گلوکز و اسیدهای چرب آزاد را از ذخایر کبد، عضلات و سلول‌های چربی آزاد می‌کنند.

قلب شما سریع‌تر می‌زند تا این سوخت را در سراسر بدن پمپاژ کند و تنفس شما سریع‌تر می‌شود تا اکسیژن مورد نیاز برای سوزاندن این سوخت تأمین شود.

این واکنش استرس است. معمولاً شما حتی از آن آگاه نیستید؛ این تغییرات فیزیکی به‌صورت ناخودآگاه در حال وقوع هستند.

و حتی زمانی که از آن آگاه هستید، اغلب لذت‌بخش است، مانند زمانی که تنیس بازی می‌کنید یا فیلم جان ویک را تماشا می‌کنید.

مهم‌تر از همه، واکنش استرس تنها واکنشی نیست؛ پیش‌بینی‌کننده است.

برای سرعت بخشیدن به واکنش شما به رویدادهای جدید، مغز شما به‌طور مداوم شبیه‌سازی‌های ناخودآگاه از آنچه ممکن است اتفاق بیفتد را اجرا می‌کند و سپس شما را فیزیکی آماده می‌کند.

اینجاست که عدم‌قطعیت وارد می‌شود. وقتی دامنه آینده‌های ممکن افزایش می‌یابد، موتور شما بیشتر و برای مدت طولانی‌تری روشن می‌شود.

من این تغییرات فیزیکی را زمانی که در وال‌استریت در حال مدیریت یک میز معاملاتی بودم، تجربه کردم و پس از بازآموزی در علوم اعصاب، آن‌ها را به‌صورت علمی مستند کردم.

در مطالعاتی که در صندوق‌های پوشش ریسک انجام دادم، من و همکارانم دریافتیم که هورمون‌های استرس در معامله‌گران تقریباً با نوسانات بازار هم‌زمان است.

استفاده ترامپ از عدم‌قطعیت به‌عنوان ابزار مذاکره

ترامپ با ایجاد عدم‌قطعیت در سیاست‌های اقتصادی و تجاری، سعی در فشار آوردن به کشورهای دیگر برای دستیابی به منافع بیشتر برای ایالات متحده دارد.

این استراتژی ممکن است در کوتاه‌مدت مؤثر باشد، اما در بلندمدت می‌تواند به بی‌اعتمادی و تضعیف روابط بین‌المللی منجر شود.

این همان پاسخ استرس است. و اصلاً هم چیز بدی نیست. معمولاً حتی متوجه آن هم نمی‌شوید، چون این تغییرات فیزیکی به‌طور ناخودآگاه در حال رخ دادن هستند.

حتی وقتی متوجه آن‌ها می‌شوید، اغلب برای‌تان لذت‌بخش است — درست مثل زمانی که تنیس بازی می‌کنید یا فیلمی مثل جان ویک تماشا می‌کنید.

اما نکته مهم این است که پاسخ استرس صرفاً واکنشی نیست، بلکه پیش‌بینی‌کننده هم هست.

برای اینکه واکنش شما به رویدادهای جدید سریع‌تر باشد، مغزتان مدام شبیه‌سازی‌هایی ناخودآگاه از آنچه ممکن است اتفاق بیفتد انجام می‌دهد، و شما را از نظر فیزیکی آماده می‌سازد.

این کار مثل گرم‌کردن موتور است، به این صورت که وقتی یکی از این رویدادهای احتمالی واقعاً رخ دهد، فوراً می‌توانید “کلاچ را رها کنید و حرکت کنید”.

در همین‌جاست که عدم‌قطعیت وارد بازی می‌شود. وقتی دامنه‌ی آینده‌های ممکن گسترده‌تر می‌شود، شما موتور بدن‌تان را بیشتر و برای مدت طولانی‌تری روشن نگه می‌دارید.

من خودم این تغییرات فیزیکی را زمانی که در وال‌استریت میز معاملات را اداره می‌کردم تجربه کرده‌ام، و پس از بازآموزی در حوزه علوم اعصاب، به‌طور علمی آن‌ها را مستند کردم.

در مطالعاتی که در صندوق‌های پوشش ریسک انجام دادیم، من و همکارانم دریافتیم که سطح هورمون‌های استرس در معامله‌گران تقریباً به‌اندازه‌ی دقت نوسانات بازار تغییر می‌کرد تغریبا تیک به تیک.

اگر استرس امری طبیعی است، پس چرا می‌تواند چنین عذاب‌آور باشد؟ چرا ممکن است به بیماری‌های قلبی‌عروقی، تضعیف سیستم ایمنی و مستعد شدن برای زخم معده منجر شود؟

پاسخ این است که تأثیر عدم‌قطعیت و استرس به مدت‌زمان آن بستگی دارد.

استرس حاد یا کوتاه‌مدت — که حدوداً از چند ساعت تا نهایتاً یک هفته طول می‌کشد — امری طبیعی و معمولاً سالم است.

اما عدم‌قطعیت مزمن، یعنی وضعیتی که بیش از یک هفته ادامه پیدا کند، می‌تواند پاسخ استرسی بدن را به شکل “دکتر جکیل و آقای هاید‌گونه” از حالتی سالم به حالتی ناراحت‌کننده و حتی مرگ‌آور تبدیل کند.

این تغییر از استرس حاد به استرس مزمن را می‌توان با یک نمودار ساده اما با نامی پیچیده توضیح داد. این نمودار به شکل ∩ است و نام آن “منحنی پاسخ دوز با شکل U وارونه” است.

منحنی پاسخ دوز نشان می‌دهد که بدن چگونه به افزایش دوز یک ماده شیمیایی (مثلاً کورتیزول) واکنش نشان می‌دهد.

شکل ∩ به ما می‌گوید که افزایش سطح یک دارو یا هورمون تا حد مشخصی اثرات مفید دارد، اما پس از آن، افزایش بیشتر می‌تواند اثرات زیان‌بار داشته باشد.

مثلاً به قهوه فکر کنید. صبح که وارد دفتر می‌شوید، خواب‌آلود و بی‌حال هستید.

فنجان اول قهوه شما را بیدار می‌کند؛ فنجان دوم شما را به حالت آماده‌باش درمی‌آورد؛ و فنجان سوم حس خوبی از انرژی بالا و تمرکز به شما می‌دهد.

اما فنجان چهارم دست‌تان را می‌لرزاند، و فنجان پنجم تمرکز را برایتان دشوار می‌کند. حالا شما از روی منحنی ∩ عبور کرده‌اید. اگر پزشکی می‌خواست برایتان قهوه تجویز کند، نسخه‌اش احتمالاً سه فنجان در روز می‌بود.

این منحنی همچنین می‌تواند اثرات تمرینات بدنی را توصیف کند؛ و یک فیزیولوژیست ورزشی ممکن است هنگام تعیین میزان مناسب دویدن، به این منحنی رجوع کند.

هر دو حرفه تلاش می‌کنند تا بیماران یا ورزشکاران را در نقطه اوج این منحنی عملکرد نگه دارند.

اما اگر از منحنی کورتیزول عبور کنید چه می‌شود؟ آن‌وقت شروع به تغییر می‌کنید. اثرات کورتیزول هم از همین الگو پیروی می‌کنند: در سطوح پایین، عملکرد شما در بیشتر وظایف ذهنی و بدنی مطلوب نیست.

در واقع، سطوح بسیار پایین کورتیزول می‌توانند ناتوان‌کننده باشند و باعث کاهش قند و فشار خون، بی‌حالی و سردرگمی شوند.

ما می‌توانیم این موضوع را مشاهده کنیم و هم‌زمان ببینیم که زیست‌شناسی چگونه می‌تواند بر ژئوپلیتیک اثر بگذارد — مثلاً با بررسی وضعیت سلامت رئیس‌جمهور جان اف. کندی در برخی رویدادهای کلیدی جنگ سرد. ببینید، او به بیماری آدیسون مبتلا بود — بیماری‌ای که در آن غدد فوق کلیوی نتوانند کورتیزول کافی تولید کنند.

این بیماری امروزه معمولاً با تزریق کورتیزول مصنوعی درمان می‌شود؛ اما در دهه ۱۹۶۰ این درمان هنوز در مراحل ابتدایی بود و تعیین دوز مناسب کار دشواری بود.

در نتیجه، کندی در دو نوبت بر اثر بیماری‌اش از حال رفت: یک بار در جریان یک کارزار انتخاباتی، و بار دیگر در سفری کنگره‌ای به بریتانیا. پرونده پزشکی کندی بعدها توسط لرد دیوید اوون، متخصص مغز و اعصاب و سیاست‌مدار، بررسی شد.

او نتیجه گرفت که بیماری کندی باعث بی‌ثباتی در سیستم غدد درون‌ریز او شده بود، و همین مسئله در سردرگمی و نوسانات خلقی او در جریان حمله نافرجام آمریکا به خلیج خوک‌ها در کوبا در سال ۱۹۶۱ نقش داشته است.

بیماری کندی احتمالاً در عملکرد ضعیف او در دیدار با نیکیتا خروشچف در وین، چند هفته پس از آن ماجرا، نیز نقش داشته است.

رهبر شوروی او را به‌شدت تحت فشار قرار داد، و به‌گمانم انواع و اقسام توهین‌های رنگارنگ مارکسیستی، از جمله “سگ دست‌آموز امپریالیسم”، نثارش کرد.

وقتی نوبت به پاسخ کندی رسید، فقط روی صندلی‌اش فرورفت و به‌سختی توانست چند کلمه حرف بزند. بعدها اعتراف کرد که این دیدار سخت‌ترین تجربه‌ای بوده که تا آن زمان تحمل کرده است.

خروشچف احتمالاً پس از آن دیدار، کندی را یک بچه‌ننه پولدار و بی‌جرأت تصور کرده بود.

شاید حتی به این نتیجه رسید که اگر موشک‌های هسته‌ای را در کوبا مستقر کند، واکنشی از جانب آمریکا دریافت نخواهد کرد.

اما بدشانسی خروشچف این بود که بین دیدار وین و بحران موشکی کوبا در سال بعد، کندی تیم پزشکی خود را دوباره سازمان‌دهی کرد.

او تحت نظر مستقیم دکتر هانس کراوس، جراح ارتوپد و مربی پیشین المپیک اتریش قرار گرفت که او را به ورزش منظم واداشت. همچنین تحت مراقبت یوجین کوهن، متخصص غدد درون‌ریز، قرار گرفت که توانست دوز مناسب کورتیزول و تستوسترون را برایش تنظیم کند.

پس وقتی خروشچف بار دیگر با کندی روبه‌رو شد، با مردی مواجه شد که حالا بیشتر شبیه یک جنگجوی پر از تستوسترون بود تا یک سیاست‌مدار نحیف.

کندی از پایین‌ترین نقطه منحنی دوز خودش به نقطه اوج آن رسیده بود. اما اگر از منحنی کورتیزول عبور کنید چه اتفاقی می‌افتد؟

آن‌وقت بدن و ذهن شما شروع به تغییر می‌کنند. ما در مطالعات خود دریافتیم که نوسانات مداوم بازار باعث افزایش مزمن کورتیزول می‌شود و این باعث می‌شود معامله‌گران به‌طور چشمگیری ریسک‌گریزتر شوند.

“اربابان جهان” به انسان‌هایی محتاط تبدیل شدند — افرادی که در مذاکره بر سر پاداش (یا تعرفه‌ها) ممکن است به‌راحتی کنار گذاشته شوند.

در اینجا نیز می‌توانیم یک سازوکار زیستی را ببینیم که رویدادهای کلان را هدایت می‌کند: در بازار نزولی، نوسان بالا باعث افزایش ریسک‌گریزی می‌شود، که خودش منجر به فروش بیشتر، نوسان بیشتر و باز هم ریسک‌گریزی بیشتر می‌شود — یک واکنش زنجیره‌ای غیرقابل‌مهار که در نهایت به سقوط بازار ختم می‌شود.


عدم‌قطعیت چنین قدرتی دارد. این‌که ندانید یک اتفاق ناخوشایند چه زمانی ممکن است بیفتد، می‌تواند استرس‌زاتر از خود آن اتفاق باشد.

آزمایش‌ها این موضوع را ثابت کرده‌اند.

فرض کنید در معرض چیزی ناخوشایند اما ملایم قرار گرفته‌اید، مثلاً انفجارهای کوتاه نویز سفید؛ اما این انفجارها در فواصل زمانی منظم مثلاً هر دو دقیقه یک‌بار اتفاق می‌افتند.

در این صورت، شما بین هر دو انفجار وقت دارید که استراحت کنید و نیازی نیست همیشه در حالت آماده‌باش باشید. در چنین شرایطی، سطح هورمون‌های استرس شما احتمالاً فقط اندکی بالا می‌رود.

حالا فرض کنید این فواصل زمانی نامنظم شوند؛ پیش‌بینی لحظه‌ی وقوع انفجار سخت‌تر می‌شود، و شما برای مدت‌زمان بیشتری در حالت آماده‌باش باقی می‌مانید. حالا سطح هورمون‌های استرس شروع به افزایش می‌کنند. اگر این فواصل کاملاً تصادفی شوند و قابل پیش‌بینی نباشند، سطح کورتیزول به اوج خود می‌رسد.

در هر دو حالت، شما دقیقاً در معرض میزان برابری از نویز قرار گرفته‌اید. اما سطح کورتیزول‌تان با توجه به “عدم‌قطعیت در زمان وقوع” افزایش یافته است.

استفاده مداوم ترامپ از عدم‌قطعیت ممکن است آن‌قدر آزاردهنده باشد که هدف‌هایش، همان‌طور که کانادا اخیراً نشان داد، ترجیح بدهند به‌جای باقی‌ماندن در این حالت انتظار، وارد جنگ شوند.

من و همکارانم این اثر را در میان معامله‌گران نیز مشاهده کردیم: سطح کورتیزول آن‌ها نه با سود و زیان، بلکه با “نوسانات بازدهی” هم‌راستا بود.

همین اثر در جریان جنگ جهانی دوم نیز دیده شد. سربازان آلمانی که در خط مقدم نبرد استالینگراد بودند، در معرض حملات مداوم قرار داشتند. اما سربازانی که در خطوط پشتی و تأمین تدارکات بودند — که با خطر کمتری اما به‌صورت غیرقابل‌پیش‌بینی مواجه بودند — بیشتر دچار زخم معده می‌شدند.

بنابراین، ندانستن زمان دقیق وقوع یک اتفاق ناخوشایند — مثلاً از دست دادن پول یا کَنده شدن ناگهانی بانداژ — می‌تواند استرس‌زاتر از خود آن رویداد باشد. چیزی که ما را در حالت آماده‌باش نگه می‌دارد، همین ندانستن است؛ موتور بدن‌مان را همچنان در حال کار بالا نگه می‌دارد.

در واقع، ما از قرار گرفتن در حالت عدم‌قطعیت متنفر هستیم. در دهه ۱۹۷۰ آزمایش‌هایی ترسناک انجام شد که نشان داد حیوانات — و به احتمال زیاد انسان‌ها نیز — چهار برابر محرک‌های ناخوشایندتر را ترجیح می‌دهند، به‌شرطی که زمان آن قابل پیش‌بینی باشد، نه تصادفی.

من همیشه به این فکر کرده‌ام که آیا عدم‌قطعیت در واکنش داور می‌تواند رفتار بهتری از ورزشکاران به‌دست دهد. در فوتبال، داور ممکن است به بازیکن خاطی کارت زرد بدهد (هشدار) یا کارت قرمز (اخراج از بازی).

حالا تصور کنید دو داور داریم. یکی قاطع و قابل پیش‌بینی است؛ زیاد کارت قرمز می‌دهد و دقیقاً می‌دانید اگر لگدی به ساق کسی بزنید، از بازی اخراج می‌شوید. تنبیه شدید است، اما متغیر نیست — داوری با انحراف معیار پایین.

حالا داور دوم را در نظر بگیرید. او به‌طور میانگین همان تعداد کارت می‌دهد، اما بسیار غیرقابل‌پیش‌بینی است. گاهی وقتی سزاوار تنبیه نیستید، کارت می‌گیرید؛ گاهی هم وقتی خطای واضح کرده‌اید، او چشم‌پوشی می‌کند. در مجموع تعداد کارت‌ها یکسان است، اما نوسان آن بالاتر است — یعنی عدم‌قطعیت بیشتر.

کدام‌یک از این دو داور می‌تواند رفتار بهتری از بازیکنان بگیرد و خطاها را کاهش دهد؟ من گمان می‌کنم داور دوم موفق‌تر است.

احتمالاً بازیکنان را وحشت‌زده می‌کند. در واقع، احتمال می‌دهم رفتار غیرقابل‌پیش‌بینی او آن‌قدر بازدارنده باشد که حتی با کارت‌های کمتر، ترس بیشتری در زمین ایجاد کند. و فراتر از فوتبال، این “غیرقابل‌پیش‌بینی بودن” از هم‌اکنون در رفتار رؤسای بد در همه‌جای دنیا جا افتاده است.

و سرانجام، یک نمونه نظامی از چگونگی استفاده از عدم‌قطعیت به‌عنوان سلاح:

در جنگ‌های دریایی پدیده‌ای وجود دارد با نام جالب “ناوگان در کمین” (Fleet in being). این استراتژی که نخستین‌بار توسط دریادار انگلیسی، آرتور هربرت، در قرن هفدهم به‌کار گرفته شد، چیزی نیست جز لنگر انداختن ناوگان دریایی در بندر.

صرفِ وجود چنین ناوگانی — این احتمال که ناوها هر لحظه ممکن است از بندر خارج شوند و محل ضربه را خودشان انتخاب کنند — می‌تواند بار سنگینی بر دشمن تحمیل کند. دشمن مجبور می‌شود تعداد زیادی کشتی را برای مقابله با این تهدید “احتمالی” درگیر کند؛ حتی بیش از آنچه واقعاً برای نابودی ناوگان نیاز دارد.

بخشی از این اثر از محاسبات منطقی ناشی می‌شود: احتمال حمله به مکان‌های مختلف.

اما بخش مهم‌تری از آن، از ترسی نشأت می‌گیرد که عدم‌قطعیت در ذهن دشمن ایجاد می‌کند.

English

View this article in English

اشتراک گذاری این مطلب
فیسبوک واتس‌اپ واتس‌اپ تلگرام ایمیل کپی لینک پرینت
توسطتحریریه ایران گیت
هر رسانه‌ای در هر گوشه‌ای از جهان با هر خط مشی و نگاهی که متولد شود نوید باز شدن دریچه‌ای به سوی آگاهی و تاباندن نور به درون پستوهای مگوست. نوید تکثر و تعدد مسیرهایی است که می شود با آن به جهان نگاه کرد و از جهان خبر گرفت. ما در اژانس خبری تحلیلی ایران گیت سعی می کنیم به اصول حرفه ای پایبند باشیم و مهمتر از همه سواد رسانه ای مخاطب را دست کم نگیریم بلکه به آن احترام گذاشته و درارتقا آن کوشا باشیم نه اینکه باعث تحمیق آن شویم. برای همین شعار ما «ایران گیت یک کلیک تا آگاهی است»
مطلب قبلی نوبخت، رییس سابق سازمان برنامه: امیدوارم دلار ۱۷۸هزار تومانی را نبینیم نوبخت، رییس سابق سازمان برنامه: امیدوارم دلار ۱۷۸هزار تومانی را نبینیم
مطلب بعدی نقض قانون و حقوق شهروندی با ارسال پیامک حجاب نقض قانون و حقوق شهروندی با ارسال پیامک حجاب

شبکه‌های اجتماعی

ایران گیت را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
XFollow
اینستاگرامFollow
یوتوبSubscribe
تلگرامFollow
هر رسانه‌ای در هر گوشه‌ای از جهان با هر خط مشی و نگاهی که متولد شود نوید باز شدن دریچه‌ای به سوی آگاهی و تاباندن نور به درون پستوهای مگوست. نوید تکثر و تعدد مسیرهایی است که می شود با آن به جهان نگاه کرد و از جهان خبر گرفت
آشنایی بیشر با ما
DMCA.com Protection Status کلیه حقوق این سایت متعلق به ایران گیت می‌باشد.
  • سیاست حفظ حریم خصوصی
  • شرایط و ضوابط
به نسخه موبایل بروید
به ایران گیت خوش آمدید!

وارد حساب کاربری خود شوید

Username or Email Address
Password

گذر واژه را فراموش کرده‌اید؟