پایان کارتر گیت
پایان کارتر گیت
جیمی کارتر، میانجی گر در زمانهای دشوار
۳۹امین رئیسجمهور ایالات متحده در سن ۱۰۰ سالگی درگذشت. ریاستجمهوری او که پر از موفقیتهای دیپلماتیک و در عین حال تنشها بود، سیاست خارجی آمریکا را تحت تأثیر قرار داد.
سازنده صلح، اما با دورهای پر از بحرانهای متعدد. جیمی کارتر در ۲۹ دسامبر ۲۰۲۴ در سن ۱۰۰ سالگی درگذشت و ارثیهای پیچیده اما معنادار در تاریخ و سیاست خارجی آمریکا به جا گذاشت. زاده ۱ اکتبر ۱۹۲۴ در پلینز، جورجیا، کارتر ۳۹امین رئیسجمهور ایالات متحده بود که تنها یک دوره از ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۱ در این مقام خدمت کرد.
ریاستجمهوری او به دلیل اراده برای ترویج حقوق بشر و صلح در جهان به یاد میماند، علیرغم شرایط بینالمللی دشوار مانند جنگ سرد و بحرانهای داخلی مختلف. در سال ۲۰۰۲، به او جایزه نوبل صلح اعطا شد که تعهدش در حل صلحآمیز درگیریها و مبارزه با بیماریها و فقر از طریق مرکز کارتر را به رسمیت شناخت. با این حال، در طول دوره ریاستجمهوریاش با چالشهایی روبرو شد که محبوبیت او را تضعیف کرد، مانند بحران انرژی، رکود اقتصادی و بحران گروگانهای آمریکایی در ایران در سال ۱۹۷۹.
در سیاست خارجی، کارتر بیشترین تأثیر خود را با توافقات کمپ دیوید در سال ۱۹۷۸ گذاشت که منجر به صلح میان اسرائیل و مصر شد. این دیپلماسی صبورانه، مبتنی بر میانجیگری و گفتوگو، رویکرد او را به امور بینالملل تعریف میکرد، حتی اگر نتایج همیشه مورد قدردانی هم عصرانش نبود.
مردی که خاورمیانه را تغییر داد؟
در زمینه خاورمیانه، کارتر بهخاطر تعهدش به حل درگیریها از طریق دیپلماسی و اجتناب از استفاده از زور متمایز شد. توافقات کمپ دیوید یکی از ماندگارترین موفقیت های دوران ریاست جمهوری وی است. پس از ۱۳ روز مذاکره محرمانه در مقر ریاست جمهوری در کمپ دیوید، کارتر موفق شد تا انور سادات، رئیس جمهور مصر و مناخم بگین، نخست وزیر اسرائیل را متقاعد کند تا معاهده صلحی را امضا کنند که پایاندهنده چندین دههدشمنی بین دو کشور بود (که در جنگ شش روزه ۱۹۶۷ و جنگ یومکیپور ۱۹۷۳ بهطور آشکار درگیر شده بودند).
این توافق، پایههای مذاکرات صلح آینده در خاورمیانه را بنا نهاد، اما همچنین روندی را آغاز کرد که هنوز هم احتمالاً اصلیترین محدودیت سیاست آمریکا در منطقه است: فشار به اسرائیل برای مذاکره با کشورهای عربی، بهجای مذاکره با فلسطینیها. ریاستجمهوری کارتر سپس بهطور غیر قابل انکاری تحت تأثیر تنشها با ایران قرار گرفت، که نقطه اوج آن در انقلاب ۱۹۷۹ بود که منجر به سرنگونی محمدرضا پهلوی که اتفاقا در گذشته از حمایت آمریکا برخوردار بود، شد. تصرف سفارت آمریکا در تهران و به گروگان گرفته شدن ۵۲ شهروند آمریکایی تأثیر عمیقی بر ریاستجمهوری کارتر گذاشت، و ناتوانی او در حل سریع بحران به شکست انتخاباتیاش در سال ۱۹۸۰ توسط رونالد ریگان منجر شد.
گشایش با مسکو؟
در روابط با اروپا و ناتو، کارتر تلاش کرد تا اتحاد فراآتلانتیکی را تقویت کند، هرچند با برخی از متحدان اروپایی خود اختلافاتی داشت. در طول دوره ریاستجمهوری او، جنگ سرد به سطوح جدیدی از تنش رسید، بهویژه پس از حمله شوروی به افغانستان در سال ۱۹۷۹. در پاسخ، کارتر تحریم المپیک مسکو ۱۹۸۰ را پیشنهاد کرد و حضور نظامی آمریکا در اروپا را تقویت کرد، همچنین بر اهمیت ناتو به عنوان ستون دفاعی غرب تاکید کرد.
با این حال، کارتر همچنین از گفتوگو با اتحاد جماهیر شوروی حمایت میکرد، همانطور که از معاهده محدودیت تسلیحات راهبردی ۲ ( SALT II) برای کنترل تسلیحات هستهای مشخص است. این معاهده، اگرچه هرگز رسماً تصویب نشد، اما گامی رو به جلو در تلاش برای کاهش رقابت تسلیحاتی و جلوگیری از تشدید تنش هستهای بود.
کارتر بهشدت بر این باور بود که امنیت جهانی نه تنها از طریق تسلیح مجدد، بلکه از طریق همکاری بینالمللی و خلع سلاح تدریجی نیز قابل دستیابی است. این دیدگاه او را به نزاع با محافظهکارترین بخشهای سیاست آمریکا سوق داد که برخلاف او، نیروی نظامی را بهعنوان اصلیترین تضمین امنیت در برابر تهدید شوروی میدیدند.
آسیای مرکزی در مرکز توجه ؟
در زمینه هند- پاسیفیک، کارتر وارث سیاست باز شدن به سمت چین بود که توسط ریچارد نیکسون و مهمتر از همه توسط شاهکار دیپلماسی آمریکایی، هنری کیسینجر آغاز شد. کارتر تلاش کرد تا روابط دیپلماتیک با پکن را تحکیم کند. در سال ۱۹۷۹، او رسمیت دادن به شناسایی جمهوری خلق چین را اعلام کرد و روابط رسمی با تایوان را قطع کرد. این اقدام به عنوان گامی استراتژیک برای مهار نفوذ شوروی در آسیا و تقویت روابط اقتصادی با قدرت در حال رشد چین تلقی می شد.
با این حال، کارتر مجبور شد این نزدیکی را با حفظ تعهد قوی به منطقه اقیانوس آرام، تقویت اتحاد با ژاپن، کره جنوبی و فیلیپین متعادل کند. دولت او همچنین برای تضمین ثبات در جنوب شرقی آسیا، حمایت از فرآیندهای صلح در ویتنام و کامبوج تلاش کرد، علیرغم اینکه پایان جنگ ویتنام زخم های عمیقی بر سیاست خارجی آمریکا بر جای گذاشته بود.
کارتر هند- پاسیفیک را به عنوان منطقه ای حیاتی برای آینده ایالات متحده می دید که به جای مداخله نظامی، سیاست همکاری اقتصادی و توسعه را ترویج می کرد. این چشم انداز به ایجاد پایه های گسترش نفوذ آمریکا در این منطقه در سال های بعد کمک کرد، که با به اصطلاح “چرخش به آسیا” (Pivot to Asia) که هنوز هم نشان دهنده خط استراتژیک بلندمدت ایالات متحده است، به اوج خود رسید.
ریاستجمهوری کارتر اغلب بهطور ناعادلانه بهعنوان یک شکست برچسب زده شده است. اما نتایج مهمی وجود داشت؛ در برخی موضوعات، بهویژه در زمینه محیطزیست، سیاستهای کارتر آیندهنگر و حتی شجاعانه بودند. پیش از توافقات کمپ دیوید، در سال ۱۹۷۷، کارتر توافقی برای بازگرداندن حاکمیت کانال پاناما به پاناما امضا کرد؛ کانالی که بهعنوان نمادی از امتیازات امپریالیستی ایالات متحده در آمریکای مرکزی شناخته میشد. در سالهای پس از ریاستجمهوری خود، کارتر به طور فزایندهای مواضع روشنی را علیه افراط و تفریط و یکجانبهگرایی سیاست خارجی ایالات متحده اتخاذ کرد، بهطور مثال، او به شدت مداخله در عراق در سال ۲۰۰۳، ابزارهایی که در جنگ علیه ترور در دوران جورج بوش پسر استفاده شد (از جمله زندان گوانتانامو) و استفاده از پهپادها در سیاست ترورهای هدفمند توسط دولت اوباما را محکوم کرد.
English
View this article in English