اعتراضات مردم ایران و خشونت پرهیزی ، آری یا نه ؟
اعتراضات مردم ایران و خشونت پرهیزی ، آری یا نه ؟. آیا اعتراضات مردم ایران یک مبارزه خشونت پرهیز است یا خشونت آمیز؟ یا هردو باهم است؟ آیا رخدادهایی مانند آتش زدن سطل زباله، سنگ پرانی، پرتاب کوکتل مولوتف و حمله به نیروهای سرکوب، نوعی دفاع مشروع است یا مبارزه خشونت آمیز؟
برخی معتقدند که خشونت پرهیزی یک امر نسبی است. مثلا وقتی نیروهای امنیتی به معترضان به شیوه وبا ابزارهای های مختلف حمله می کنند، حمله متقابل از نگاه مخاطب نوعی دفاع مشروع تلقی می شود.
مشهورترین مدل مبارزه خشونت پرهیز متعلق به گاندی است. شیوه عملی او راهاندازی راهپیماییهای بزرگ اعتراضی بود. از گاندی نقل شده که وقتی که مردم در برهه ای از سالهای ۱۹۲۰ ریختند و یک ایستگاه پلیس را آتش زدند و تعدادی از پلیسها را کشتند، گاندی در آن زمان جنبش را متوقف کرد و گفت من نمیخواهم با شما شریک باشم در این جنبشی که معلوم است دارد به سمت خشونت میرود.
اما در عین حال باز هم از گاندی نقل شده که در جایی میگوید که «من خشونت را هزاران بار به نامرد ساختن تمامی یک ملت و یک نژاد مرجح میشمارم. نظریه عدم خشونت من هرگز نمیپذیرد که از مقابله با خطرات بگریزیم و عزیزان خود را بیدفاع رها کنیم. میان اعمال خشونت و گریز بزدلانه، مسلماً من خشونت را بر بزدلی ترجیح میدهم.»
برای همین برخی معتقدند که ما اساساً نمیتوانیم در مقابل سرکوب، مبارزه «بدون خشونت» داشته باشیم. این خواستهای آرمانی و ناشدنی است اما میتوانیم «خشونتپرهیز» باشیم و مبارزات مدنی نیز مبارزات خشونتپرهیز هستند نه بدون خشونت!
برخی می گویند که جامعه ایران در چشم انداز مبارزات اجتماعی خود به مرحله انتخاب بین رویه مبارزه خشونت محور یا خشونت پرهیز رسیده است. اگرچه انتخاب یکی از این دو مسیر رابطه مستقیمی با نوع برخورد حاکمیت و میزان آن و نیز تحمل پذیری جامعه جنبشی در این شرایط دارد. برخی معتقدند چنانچه جامعه جنبشی به ابزار خشونت محور تجهیز گردد، سرنوشت فرایند مبارزات اجتماعی می تواند به ناکجا آباد سمت گیرد و به کشتار زیاد.
شروط مبارزه خشونت پرهیز
مبارزات خشونتپرهیز دو شرط اساسی دارند: اول این که مبارزان و معترضان آغازگر خشونت نباشند و دومین شرط این است که ادامهدهنده خشونت به شکل ناموجه نباشند، یعنی اگر ضرورتی بر ادامه خشونت برای دفاع مشروع نیست، آن را متوقف کنند. در بسیاری از موارد، افراد برای دفاع از خود ناچارند به میزانی از خشونت متوسل شوند.
کسانی مثل گاندی و لوترکینگ میگویند که اساساً توسل به خشونت و استفاده از ابزار خشونت و شیوه اصلی آن یعنی مبارزات مسلحانه ــ غلط است زیرا به تکثیر و بازتولید خشونت میانجامد. چرخهای ایجاد میکند که به نتیجه نمیرسد و از طریق این نوع مبارزه نمیتوانید به آزادی و عدالت برسید. از طرف دیگر، ممکن است سبب شوید که بیگناهان قربانی شوند و این اخلاقی نیست. پس آنها از منظر اخلاقی مبارزات خشونتآمیز و مسلحانه را رد میکنند.
کسانی هم هستند که از نظر راهبردی و کارکردی، مبارزات مسلحانه را رد میکنند. نمونهاش ماندلا است؛ هر چند او در مقطعی خودش به مبارزات قهرآمیز روی آورد اما مبارزات مسلحانه را نقد و نفی کرد. ماندلا میگوید مبارزات قهرآمیز و خرابکاری شرافتآمیز موجب خونریزی و هدر رفتن جان انسانها نمیشود، درحالیکه مبارزه مسلحانه موجب خونریزی و تقویت چرخهی خشونت میشود.
موانع مبارزه خشونت آمیز
اکنون در زمانهای به سر میبریم که بسیاری از نهادهای بینالمللی و کشورهای دموکراتیک و آزاد هم مبارزات مسلحانه و روشهای خشونتآمیز را تأیید نمیکنند و حتی آن را صریحاً رد میکنند و در این موارد جانب حکومت را میگیرند. بنابراین، مبارزان حمایت بینالمللی را از دست خواهند داد. پس هم به لحاظ اخلاقی و هم از نظر راهبردی، مبارزات مسلحانه مردود و ناکارآمد بهنظر میرسد.
از سوی دیگر در نظریههای مربوط به مبارزات خشونتپرهیز، بهویژه در بحث نافرمانی مدنی، اولین چیزی که میگویند این است که نافرمانی مدنی در ساختاری عملی است که حداقلی از شرایط دموکراتیک را دارد. یعنی باید حدی از قانونمندی وجود داشته باشد تا اگر شما قانونی را نقض کردید، طرف مقابل هم واکنشی قانونمند نشان دهد.از این نظر، بسیاری از نظریهپردازان، از جمله جان رالز، هانا آرنت و یورگن هابرماس میگویند که مبارزات مدنی را در بسترهای سرکوبگر استبدادی نمیتوان پیش برد.
برای همین گفته می شود که ماندلا سرانجام به این نتیجه رسید که روشهای خشونتپرهیز از نوع روش گاندی، کارآمدی ندارد. ماندلا از یک سو می گفت که مسئلهی اصلی ما این است که روشی را به کار نبریم که موجب تباه شدن جان انسانها و کشتار شود اما از سوی دیگر باید چوب لای چرخ ماشین حکومت بگذاریم و تنش را چنان بالا ببریم که رژیم نهایتاً مجبور به مذاکره شود.برخی معتقدند که همین شیوه بود که ماندلا را پیروز کرد.
خشونت پرهیزان، نیروی چهارماند
احمد زیدآبادی فعال سیاسی اصلاح طلب که اخیرا فراخوانی برای یک مبارزه خشونت پرهیز داده است از واژه ای تحت عنوان «نیروی چهارم» استفاده می کند و می گوید که نیروی چهارم یک خط کشی سیاسی نیست. تنها نامی است برای همۀ ایرانیان دردمند از هر قشر و طبقه و گروه و جناح با هر نوع گرایش اعتقادی و سیاسی به شرط اعلام برائتشان از به کارگیری ابزار خشونتآمیز علیه هموطنان و همنوعان خود.
او با اشاره به این که سلاح خشونتگرایان دو سوی ماجرا، ایجاد رعب و وحشت از طریقِ تهدید و اهانت برای سکوت و فرار ماست می گوید:« باید به آنان نشان دهیم که ما فرزندان رستم دستانیم، از ترسِ نعرۀ دیوان و زوزۀ گرگان، ساکت نمیشویم و فرار نمیکنیم. شجاعانه میایستیم و با جنبشی خشونت پرهیز، آنان را سر جای خود مینشانیم.وطن دست تمنایش را به سوی فرزندان شریف خود دراز کرده و آنان را به قیام و جنبشی برای نفی خشونت فرا میخواند.»
به اعتقاد زیدابادی؛جنبش خشونت پرهیز بنا به ماهیت و هدف خود، از سازمان و رهبر و رسانۀ فراگیر و پشتوانۀ مالی بینیاز است. کافی است خود را عضو این جنبش اعلام کنیم و در دایرۀ آن قرار گیریم؛ دایرهای که پَست و بالا و رئیس و مرئوس ندارد و همگان در حلقۀ آن، برابر و همسطح و همراه یکدیگرند.
دون کیشوت – گاندی های وطنی
آرمان امیری در کانال مجمع دیوانگان در نقد ایده دعوت به خشونت پرهیزی زیدآبادی به او حملات تندی کرده و تصویری هم از دون کیشوت ضمیمه نوشته خود کرده است: «روح آرام گاندی را به خاطر بیاوریم که کاریزمای خیرهکنندهی خود را از نرمخویی شگفتانگیزش به دست آورده بود. آرامشی که به واقع از اعماق وجودش فوران میکرد و باعث میشد حتی بزرگترین دشمنان سیاسی او، همزمان شیفتهی شخصیت متین و دوستداشتنیاش شوند. این الگو را مقایسه کنید با گاندیهای خودخواندهی وطنی.»
بعد هم خود زیدآبادی را مثال می آورد و می نویسد«مثلا جدیدترین نسخهی جناب زیدآبادی که به تازگی پیامبری خود را رسما اعلام کردهاند واژه به واژه کلامشان پرخاشگری، صورتشان برافروخته، گفتارشان سرشار از کینه و نفرت و خشم و عملکرد روزانهشان چنگ کشیدن به سیمای عالم و آدم! این یکی تصویر، یادآور زنگی مستی است که تیغ بر کف و کف بر دهان، ژولیده موی و افروخته چهره، قمهاش را در هوا تکان میدهد و فریاد میزند: «خشونتپرهیزی من را فهمیدی یا حالیات کنم؟!»
به اعتقاد امیری، خشونتپرهیزی گاندی، شیوه عملی حضور او برای راهاندازی راهپیماییهای بزرگ اعتراضی بود. یعنی او هیچ وقت معتقد نبود برای پرهیز از خشونت باید بنشینیم در خانه و برای بقیه معلم اخلاق شویم، اما خشونتپرهیزان وطنی ما در عین حال که بخشی از فعالیتهای صلحدوستانهشان را به تحقیر و تمسخر و سرزنش «مبارزان فضای مجازی» اختصاص میدهند، تا به حال حتی یک قدم اجرایی برای حرکت اعتراضی بر نداشتهاند!
آرمان امیری می نویسد که هر وقت یکی از این گاندیهای وطنی اینقدر شهامت و صداقت به خرج داد که بگوید من فلان روز به خیابان میروم و برای پیروزی یک انقلاب خشونتپرهیز دست به راهپیمایی اعتراضی بدون خشونت میزنم، بنده تمامی باورهای خودم را به احترام این شرافت عملی کنار بگذارم و بروم و در کنار ایشان و با همان سنت خشونتپرهیزشان راه بروم!
ایران گیت از ابتدای اعتراضات سراسری مردم ایران به صورت ویژه این رخداد را پوشش داده است. شما میتوانید از طریق جستجوی کلمه کلیدی اعتراضات سراسری مطالب مرتبط با آن را مطالعه نمایید. همچنین دو مطلب مرتبط با این نوشته را پیشنهاد میدهیم:
English
View this article in English