محمد بن سلمان حالا یکی از خود ماست ؟ قسمت دوم
محمد بن سلمان حالا یکی از خود ماست ؟. بن سلمان سعودی و داستان تبدیل شدنش به یکی از خودمان را در شرایطی دنبال می کنیم که در روزهای پایانی اکتبر ۲۰۲۲، او در تحولی جالب توجه و بی سابقه، فراتر از ولایتعهدی عربستان سعودی، به ریاست کابینه و نخست وزیری منصوب شده است.
او این مقام را عملا به عنوان هدیه تولد خود دریافت کرده است و در میانه اکتبر، با هم پیمانی تازه با ولادیمیر پوتین، برنامه نفتی غریبی را بهاجرا درآورده است تا با کاهش تولید نفت، بازارها را تکان دهد و قیمت ها را بالا ببرد. همانطور که در پایان بخش اول این روایت گفتیم، داستان بن سلمان را با رسیدن سیاست ورزی او و عربستان سعودی به دروازه های شوم دوران ترامپ، در بخش دوم دنبال می کنیم.
خودتان به خودتان برسید!
روزهای دوران ریاست باراک اوباما در آمریکا، به ویژه در دوره دوم ریاستش، بر بسیاری از سیاست ورزان خاورمیانه سخت گذشت. اگر نتانیاهو در اسرائیل را نمادی از این تقابل بدانیم، تردیدی نیست که بهار عربی و تکانه های آن، وضعیت سیاست ورزی خاورمیانه را به طور جدی متحول کرد و رهبران و شیوخ عرب خلیج فارس را در وضعیتی ویژه قرار داد. رویدادهای تونس به سوی مصر و لیبی و سوریه و یمن سر ریز کرد و رهبران عرب، یکی پس از دیگری سرنگون شدند.
در این میان، تلاش های دولت اوباما برای کنترل برنامه هسته ای ایران در پس رویدادهای سال ۲۰۰۹/۱۳۸۸ در ایران، با موفقیت پیش می رفت و به موازات تحولات در شمال آفریقا و غرب آسیا، این ایران بود که از ابتدای سال ۲۰۱۳ در مسیر گفتگوی با آمریکا قرار گرفت!
همینجا باید به چهره رسانه ای که در بخش اول روایتمان معرفی اش کردیم، باز گردیم. تامس فریدمن در سال ۲۰۱۴ و با نمایان شدن اولین گام های توافق هسته ای ایران و غرب و جدی شدن صحنه های گفتگوی مقامات ایرانی با غربیان، به ویژه آمریکایی ها، مصاحبه مفصلی با باراک اوباما انجام داد که باید آن را بزنگاهی تاریخی در اkعکاس رسانه ای سیاست اوباما و تیم او در قبال خاورمیانه دانست. این مصاحبه در شرایطی انجام می شد که اولین دور توافق برجامی انجام شده بود و از سوی دیگر، داعش از راه رسیده بود و عراق و شامات را زیر و رو کرده بود.
اوباما درباره نگرانی های اسرائیل درباره برجام، به اهمیت دیپلماسی و برتری برجام نسبت به هر گزینه دیگر برای کنترل ایران اشاره کرد. اما درباره عربستان سعودی و کشورهای به تعبیر فریدمن، سنی مذهب عرب، اوباما لحن دیگری داشت!!! او به صراحت به شیوخ عرب خلیج فارس پیامی بی سابقه فرستاد: تهدید جدی برای شما، حمله و اشغال ایرانی نیست! خطر بزرگ و اول، نارضایتی داخلی کشورهای شما است.

او به امرای عرب هشدار داد که به وضعیت فرهنگی و اجتماعی در داخل کشورهایشان رسیدگی کنند. اوباما به فریدمن گفت که برای مقابله با تهدیدات خارجی، کمک نظامی و همکاری با این امرای عرب را دنبال می کنند و با این حال، اظهار داشت که آنچه سخت است، گفتگوی با این امرا درباره اوضاع داخلی کشورهایشان و رسیدگی به نارضایتی های متنوع مردمشان است.
طبیعی است که امرای عربستان سعودی و امارات و بحرین این حرف را به راحتی هضم نکردند! بی بی نتانیاهو هم از آن طرف داستان به طبل تقابل با اوباما می کوبید و زمینه علنی شدن شراکتهای نهانی، در حال فراهم شدن بود! اینکه رئیس جمهور آمریکا به اعراب بگوید که به اوضاع داخلیشان برسند و همچنین، زمینه حل موضوعات خاورمیانه را با گفتگو، خودشان برای خودشان حل کنند، این شرکا را به مرز برنامه ریزی برای آینده برد!
نفوذ شوم سعودی
تابستان سال جاری میلادی بود که احمد ابوعمو، شهروند لبنانی- آمریکایی و کارمند سابق توئیتر، پس از سال ها سرانجام پرونده اش به انتها رسید و در دادگاه، حکم گرفت. اتهام او، جاسوسی برا ساختار امنیتی عربستان سعودی و انتقال اطلاعات هزاران کاربر به مهره های زیر دست بن سلمان بوده است.
به طور خاص، بدر العساکر، چهره امنیتی مشهور و بانفوذ عربستان سعودی که عملا یکی از مهره های اصلی در ساختار امنیتی خاندان عربستان سعودی است، این برنامه را با استخدام ابوعمو و پرداخت مبالغ سنگین، اجرا کرد تا دستورهای بن سلمان را عملی کند! دست کم دو نفر از اعضاء شبکه ای که بدر العساکر ایجاد کرد، موفق شدند تا پس از بر ملا شدن این پروژه شبکه ای جاسوسی بر مبنای نفوذ در شرکت توئیتر، از آمریکا بگریزند!
قدرت لابی عربستان سعودی و آغاز برنامه های زیباسازی ظاهری بن سلمان، سویه انتقاد و اتهام نسبت به شخص او را تا حد زیادی مهار کرد و باز هم مثل موارد گذشته، اقدامی جدی برای محدود کردن حضور عربستان سعودی ها در آمریکا صورت نگرفت.
با شناسایی ابوعمو و دستگیری او و با انتشار اخبار شبکه نفوذ عربستان سعودی در شبکه های اجتماعی، آنچه که رخ نداد، تعطیل شدن فعالیت های لابی گرانه عربستان سعودی در آمریکا بود. نفوذ خاندان سعودی در آمریکا به قدری بود که کار چندانی از دولت اوباما که در حال نبرد با داعش و سر و کله زدن با نتانیاهو و مذاکره با ایران و رسیدگی به عواقب سقوط قذافی و کمک به مبارزان سوری مخالف بشار اسد در آن واحد بود، ساخته نبود!

جمهوریخواهان آمریکایی پیوندهای جدی با خاندان سعودی داشتند و دارند و از سوی دیگر، حالا و در سال ۲۰۲۲ می دانیم که پیوندهای حاکمیت عربستان سعودی با شبکه ای ژنرال های بازنشسته آمریکایی، بسیار جدی است. اینجا باید کاری بکنیم به مانند همه دیکتاتورها! یک روزنامه نگار را پیدا کنیم!
روزنامه نگار
سعود القحطانی اصالتا یک روزنامه نگار است که ابتدای فعالیتش در نشریات سپری شد و به سرعت رشد کرد و در ساختار حاکمیت عربستان سعودی به مناصب مهمی در زمینه اداره افکار عمومی رسید. رد ترقی او را باید از همان سال های پایان دهه پیشین گرفت که به سمت مدیر کنترل رسانه در حاکمیت عربستان سعودی رسید. او را به سرعت بن سلمان به خود جذب کرد و القحطانی به سرعت فعالیت رسانه ای و آنلاین خود را گسترش داد.
او به چهره ای همیشه فعال در عالم اینترنت تبدیل شد که با شبکه های اجتماعی، تعاملات آنلاین و سر و کله زدن با کاربران معتاد شد چون حرفه و تخصصش این بود!
سعودی جوان، به یک چهره مهم و پای ثابت جماعت هکرها تبدیل شد که نام کاربری او را حالا همه در عالم می دانند. کدام نام کاربری؟ نام کاربری او در فوروم اینترنتی هکرها!!! از سال های ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ بود که قراردادهای لابی گری ویژه با مؤسسات لابی گر آمریکایی را او از طرف بن سلمان امضاء کرد.
زمینه و عقبه حمایتی از آن شبکه نفوذ توئیتری و برنامه های لابی گر را با حضور رسمی و جدی القحطانی در مؤسسه معروف بن سلمان که به اختصار، “مسک” نام دارد، باید در نظر داشت و نکته جالب اینکه، اعضاء فراری شبکه نفوذ که از چنگ ماموران فردال آمریکا گریختند و به عربستان سعودی رفتند، به استخدام رسمی این مؤسسه در آمدند و راحت به زندگی خود ادامه دادند!
به مرز دنیای ترامپی می رسیم
در سال ۲۰۱۵ میلادی، سرخوردگان از تحولات خاورمیانه در دوران اوباما به شرکتی تازه رسیدند. پیوندهای نهایی امرای عرب و اسرائیلی ها، در حال آشکار شدن بود و توافق هسته ای با ایران، بر خشم این شرکا افزوده بود. اینجای داستان بن سلمان و دوستان و شرکایش با ولیعهدی دیگر گره می خورد که حالا و در سال ۲۰۲۲، زودتر از بن سلمان، ولایتعهدی را به پایان رسانده و به لطف مرگ امیر امارات، حاکم آن کشور است. محمد بن زاید بخشی دیگر از روند روایت ما است و شراکتش در داستان یمن با بن سلمان، یکی از عجیب ترین بخش های تاریخ خاورمیانه است.
با این حال، برای داستان سال ۲۰۱۵ شرکای گروه ناراضیان از اوباما، به ابتدای اجرای برنامه ای می رسیم که به نفوذ در کمپین های انتخاباتی آمریکا ختم شد و چندین زندانی در آمریکا از این روند بر جای ماند. نکته جالب داستان اینکه ساختار اسرائیلی مرتبط با ولیعهدهای عربستان سعودی و امارات و بحرین، عمق مشارکتش را به خوبی کنترل کرد و مهره های خاص، متصل کننده آنها به عرب ها شدند!
دیدارهای سال ۲۰۱۵ میلادی در خاورمیانه، به دیدارهایی در نیویورک ختم شد و نفوذی جدی در حلقه کاندیدای جنجالی و تفرقه افکن آمریکایی صورت گرفت. دانلد ترامپ، آویزان عرب ها شده بود! با روایت دیداری جذاب در خاورمیانه در گزارش بعدی همراه باشید. آدمهایی که تصویرشان را در کنار هم می بینید.
قسمت قبلی این مقاله با عنوان محمد بن سلمان حالا یکی از خود ماست ؟ و قسمت بعدی با عنوان محمد بن سلمان حالا یکی از خود ماست ؟ قسمت سوم در ایران گیت منتشر گردیده است.
مطالب اختصاصی و پیشنهادی ایران گیت:
English
View this article in English