چرا می گویند «کار خودشان» است ؟
چرا مردم می گویند«کار خودشان است» ؟. این جمله ترجیع بند تحلیل های این روزهای بسیاری از مردم در واکنش به حادثه تروریستی شاهچراغ است. پاسخ را باید در دیوار بی اعتمادی اجتماعی بین مردم و حاکمیت جست و جو کرد. دیوار بی اعتمادی که این روزها از ترک هم گذشته و تقریبا آوار شده است تا جایی است که حتی وقتی داعش بیانیه می دهد یا تصویر تروریست را با اسلحه و پرچم داعش منتشر می کند تاثیر چندانی در تغییر ذهنیت ها ایجاد نمی کند.
نگاه مردم این است که ساختار قدرت به جای برخورد با داعش، نوک پیکان حمله را به سمت معترضان گرفته است! برخی هم در این میان به ماجرای بمب گذاری در حرم امام رضا در سال ۷۳ اشاره کرده اند که بعدها علی یونسی وزیر اطلاعات دولت خاتمی هم درباره اش گفته بود کار یک گروه افراطی به نام فرقان بود اما فرقه تروریستی رجوی مظنون و متهم شد. این ناباوری به ویژه وقتی قوت گرفت که برخی مقامات مسوول و جریان های رسانه ای شروع به زمزمه کردند که معترضان را مقصر یا زمینه ساز این حادثه تروریستی جلوه دهند.
در شبکه های اجتماعی شروع کردند به طرح این ادعا که همه معترضان یا به ادعای آنها اغتشاشگران دستشان به خون شهدای شاهچراغ آلوده است و باید مماشات با آنها را کنار گذاشت و برخورد قاطع کرد. تا جایی که وزیر کشور به طور رسمی گفت:« اغتشاشات که روزهای اخیر موجب اذیت مردم شد، در شکل های دیگر توسط دشمن درحال رفتن به مسیرهای خطرناکی است و جریان تروریستی با استفاده از فضای اغتشاش وارد عمل شده اند.»
چرا اعتراضات دلیل حمله تروریستی نیست؟
ادعایشان این بود که چون معترضان فضای کشور را ناامن کرده اند پس داعش یا گروههای تروریستی فضا را مهیا دیده و بهانه به دستشان افتاده که راحت دست به این اقدام زده اند. بر مبنای آن هم کارتن یا طرح های تصویری منتشر کرده بودند با این محتوا یا مضمون که مثلا معترضان آن قدر نیروی انتظامی یا امنیتی را به خود مشغول کرده اند که او از انجام وظیفه اصلی خودش دور مانده است!پاسخ هایی که به این ادعاها داده شده اما در خور است. اشاره به عملیاتهای تروریستی پیشین در کشور زمانی که نه اعتراضی بود و نه اغتشاشی.
مصطفی همت فرزند شهید همت در اینستاگرام در پاسخ به ادعایی مشابه نوشته بود: سال ۹۶ که داعش در حمله به مجلس آن جنایت را صورت داد کدام تظاهرات اعتراضی در کار بوده که ما بی خبریم یا نکند در تک تک سالهای بین ۸۴ تا ۸۹ که گروهک تروریستی جندلله 24 عملیات تروریستی انجام داد در ایران تظاهرات برپا بوده و ما بی خبر بودیم؟ یا در زمان حمله خونبار گروهک تروریستی الاحوازیه به رژه ارتش در سال 97 هم تظاهرات و اعتراضات بوده و مردم خبر نداشتند؟ خودتان از ادعایتان خنده تان نمی گیرد؟
خون بازها؟
ماجرای دیگری که باعث این بی اعتمادی شده کشته شدگان مردمی اعتراضات اخیر را «کشته سازی» خواندند و کشته شدگان نیروهای انتظامی و امنیتی را شهید. وقتی برای کشته شدگان حادثه تروریستی هشتگ « برای آرتین » زدند، مراسم تشییع برگزار کردند و به تصاویر و فیلم های منتشر شده مربوط به کشته شدگان هفته های اخیر سکوت، بی اعتنایی و بی محلی کردند. اگرچه در سمت مقابل،تعداد افراد بیشتری همزمان این واقعه تروریستی را محکوم کردند و اعلام کردند فرقی بین این خون با خون های ریخته شده کف خیابان نیست.
سلمان کدیور در مطلبی با عنوان «خون بازها» نوشته که جامعه ما جامعه ای به شدت قطبی است و آماده است از هر چیزی دو قطبی خودش را بسازد. حتی ماجرای حمله تروریستی به شاهچراغ. او با انتقاد از این که یک قطب حتی بعد از این که مشخص می شود حمله کار داعش بوده، از تسلیت گفتن و ضریب رسانه ای دادن به آن خودداری می کند، چون در نگاه آنها خون باید در خیابان راه بیفتد تا تنورش همچنان گرم باشد.
به نوشته او قطب دوم اما این خون را واجد ارزش سیاسی می داند و آن را ابزاری برای منکوب کردن و متهم ساختن رقیب می داند. برای این قطب خونی که در خیابان یا زاهدان ریخته می شود با خونی که در شاهچراغ ریخته می شود متفاوت است. یک خون، خون خودی است و دیگری خون ناخودی. آنها مردم را از سوریه شدن می ترسانند درحالی که شیوه مدیریت کشور خودش بزرگترین دشمن موجودیت ایران است. خون بیگناه خون بیگناه است. چه زائر باشد چه آدم بی حجاب چه در شیراز چه در زاهدان و تهران و سقز و..
سهم کدام خون باز بیشتر است؟
البته سلمان کدیور در تحلیل خود یک نکته مهم را از یاد برده و آن این که این دو قطبی لزوما و صرفا یک دو قطبی بین مردم در وضعیت برابر نیست. یک سر این دو قطبی در ساختار قدرت است که بخشی از مردم را هم از قضا همراه خود دارد. یک سر این قطب از همه ابزارهای قدرت بهره مند است و یک سر دیگر این قطب از بخشی از ابزارهای قدرت.پس برای همین قطعا مسوولیت طرفی که قدرت بیشتری دارد و قاعدتا باید در واکنش به ریختن خون بیگناهان بی طرف بماند، در ساخت و هدایت این دو قطبی بیشتر است.
برای همین برخی به درستی معتقدند این که در حادثه دلخراش تروریستی حرم شاهچراغ ، مردم معترض را مقصر جلوه دهیم شانه خالی کردن از زیربار مسولیت است. هم مسوولیت در برابر حمله داعش به حرم و هم مسوولیت عدم فهم، درک و واکنش درست در برابر معترضان. نتیجه همه اینها باعث شده که مردم در راستای اعتماد از دست رفته شان به ساختار قدرت، می گویند« کار خودشان بوده است» در واقع ساختار قدرت با پاک کردن صورت مساله و تبعیض بین کشته شدگان و ندیدن خواسته معترضان و انتسابشان به این و آن، خودش در ایجاد این ناباوری سهیم است.
حامیان اصولگرایان در قدرت اما این اندازه عقلانیت یا پختگی ندارند که به دنبال پیدا کردن پاسخ چرایی این باور در میان مردم بروند به جای آن باز هم زبان تهدید به کار می برند. مهدی سلحشور برادر فرج الله سلحشور کارگردان ارزشی سینما که چند سال پیش درگذشت در توییتی نوشته بود:« خطرناکتر از تروریستی که در شاهچراغ جنایت می کند تروریستی است که با جمله «کارخودشونه» راه را برای جنایات بعدی دشمن هموار می کند.»
این مطلب پیرو کشته شدن ژینا امینی (مهسا امینی) توسط پلیس امنیت منتشر گردیده است. گزارش و تحلیلهای دیگری هم در این مورد از ایران گیت به اشتراک گذاشته شده است:
English
View this article in English