چرا سبزی پلو با ماهی ، نه !
چرا سبزی پلو با ماهی ، نه !. فحاشی و شعارهای مبتی بر الفاظ جنسیت زده و تحقیرآمیز در راستای هدف معترضان است یا نقض غرض؟ برخی معتقدند اینها فقط نشان دهنده خشم اند و بس ولی برخی معتقدند شعارهایی که حامل الفاظ رکیک است نه تنها بی ادبی است بلکه در برابر خواست یا شعار اصلی « زن زندگی آزادی» قرار دارد و بازتولید هما ساختار مردسالار است. شعارهای حاوی فحاشی جنسی و غیر جنسی نخستین بار از کف خیابان و بازار شنیده شد.
از نازی آباد، از تجمع ایرانیان خارج از کشور و بعد حتی به دانشگاهها هم رخنه کرد تا جایی که برخی از اصولگرایان به دانشجویان تاختند که فحاش و بی ادب و هتاکند.
معترضان فحش می دهند چون به نظر می رسد جانشان به لب رسیده و دیگر تحمل وضعیت را ندارند. در یک حالت استیصال گونه، فحش نوعی تخلیه هیجانی عاطفی شدید و معمولا انفجاری است. فحش در واقع همان ترکش های انفجار درونی است. هیجانی که در فحش تخلیه می شود ناشی از خشم شدید است. هرچه این خشم شدیدتر باشد فحش شدیدتر یا به اصطلاح آبدارتر است.
حسین قاضیان پژوهشگر اجتماعی با اشاره به این که یکی از آبدارترین فحش ها فحش ناموسی است چون ناموس در سنت اجتماعی مردسالار، مهمترین عنصر است می گوید:« بنابراین فحش ناموسی باهدف قرار دادن ناموس، امکان بیشترین تخلیه خشم هیجانی را فراهم می آورد و انرژی متراکم آن به صورت انفجاری به بیرون شلیک می شود. وقتی فرد یا گروهی از سایر ابزارهای فتح و غلبه عینی برخوردار نیست از فحش جنسی برای ابراز پیروزی نمادین استفاده می کند.»
شعارهای کاف دار و مساله ای به نام دانشگاه
می گویند مبدا برخورد تندی که شامگاه یکشنبه ده مهر ماه در دانشگاه شریف صورت گرفت همین شعارهای حاوی ناسزا و به طور مشخص یک فحش خاص بود که آن سوی ماجرا را دیوانه کرد و بهانه به دستشان برای حمله وحشیانه به دانشجویان داد.
در واقع سردادن شعارهای نامتعارف اگر به همان کوچه و خیابان محدود می ماند تا این حد واکنش برانگیز نمی شد که در دانشگاه و برخی توصیه کرده اند که دانشجو باید به این فکر کند که با تکرار آن چه لطمه ای به اعتبار خود می زند و حتی به منشا شعار مشکوک شود! خوب یا بد، جامعه انتظار متفاوت تری از دانشجو و دانشگاهی نسبت به بقیه اقشار دارد و دلسردی از او، زخمی عمیق بر تن جنبش اعتراضی است!
بازتولید فرهنگ تجاوز
برخی معتقدند که مساله فقط خالی کردن خشم نیست چرا که یکی در اوج خشم می گوید« زن زندگی آزادی» و دیگری آلت تناسلی اش را حواله این و آن می کند. سکسیسم با یک نوع خودبرتر بینی می گوید به من چیزی نگویید چون عصبانی ام اما آنکه شعار مترقی می دهد می داند که فضای اقلیت های جنسی و جنسیتی به واسطه این شعارها ناامن می شود.بر این مبنا زن ستیزی،خشونت و تجاوز به زنان ناشی از همان فرهنگی است که شعار سبزی پلو با ماهی را می سازد.
یعنی فرهنگ تجاوز، فرهنگی که در طول تاریخ میلیون ها قربانی گرفته است. فرهنگی که میل جنسی مردانه را ابزاری برای ابراز قدرت، تحقیر و شکنجه در نظر می گیرد. فرهنگی که بدن خواهر و مادر و همسر دشمنش را به مانند زمین و کشتزار او می بیند که اگر دستش به آن رسید باید شروع به شخم زدنش کند، فارغ از این که کیست و چه کار کرده است و جنبشی که شعارش زن زندگی آزادی است، پس آلت جنسی اش را به عالم و آدم حواله نمی کند!
نقد معطوف به هدف
می گویند کارکرد شعار این است که علاوه بر این که در دل شعار دهنده، آتش خشم و نور امید را زنده نگاه می دارد. فرد خاکستری، بی عمل یا ناتوان در موضع گیری را به عمل وادارد.مثلا اگر کسی وقتی شعار آزادی می دهد! تیر بخورد! یقینا رفیق و دوست و برادرش هم به حمایت از او بر می خیزند، حتی اگر قبلا بی تفاوت بوده اند! اما کسی که مانند یک فروشنده دوره گرد غذا، فریاد سبزی پلو سر می دهد، همراه و همرزمش را هم به سمت انفعال سوق می دهد! شعاری که رسانه هم مجبور باشد نصفش را با بوق پخش کند، اصلا شنیده می شود که کارکرد هم داشته باشد؟
در این میان اما برخی معتقدند که فحاشی در قالب عمل سیاسی ساختمان کاریزمایی پوشالی قدرت یا صاحب قدرت را می شکند و آن را آنچنان با خاک یکسان می کند که دوباره ساختنش از محالات است. اما برخی دیگر معتقدند که گسترش پیدا کردن شعارهایی که حاوی فحاشی رکیک است باعث می شود که که قشر خاکستری یا قشر متمایل به قدرت یا بدنه اجتماعی آنها نه تنها به مرور با معترضان همدل نمی شوند بلکه آنها را از معترضان دور یا بر موضع فعلی شان پایدارتر می کند.
شعارهای معلول ستیز و تحقیر آمیز
برخی معتقدند که اگر قرار شود افکار پوسیده را دور بریزیم افکار معلولیت ستیز هم باید اصلاح شوند و با اشاره به همان شعار خاصی که فیلم هایش هم منتشر شده می گویند که این شعاری ضد معلولان است که به جای محکوم کردم رفتار حاکم و صاحب قدرت، عارضه و معلولیت او به عنوان صفتی شایسته تحقیر؛ مورد استفاده قرار می دهد.وقتی که معلول بودن شایسته تحقیر دانسته شود، پیشاپیش یعنی توجیه سلسله مراتب اجتماعی و تعیین این که بدن خارج از قاعده، دلالت بر «کمتر» انسان بودن دارد.
از سوی دیگر گفته می شود که این شعار هم با شعار «زن زندگی آزادی» تعارض دارد چرا که بدن زنان هم در کنار معلول، خارج از عرف زیبایی و.. در زمره بدن هایی است که تحقیر، تصاحب و انسانیت زدایی شده است و ابژه کردن آن از طرف قدرت، مشروع و حتی مطلوب تلقی می شود و آزادی بدون عدالت اجتماعی و دسترسی به فرصت ها و امکانات، فاقد عملی شدن است. بنابراین در یک جنبش اعتراضی، همه محذوفان باید در نظر گرفته شوند.
ایران گیت از اولین دقایق کشته شدن مهسا امینی توسط پلیس امنیت اخلاقی به گزارش و تحلیل این اتفاق پرداخته است. شما میتوانید از طریق جستجو این کلید واژه مطالب مرتبط با جستجو نمایید.
- ارازل و اوباش چه گونه وارد دانشگاه ها و مدارس شدند ؟
- اعتراضات مردم ایران و خشونت پرهیزی ، آری یا نه ؟
English
View this article in English