صداهایی که شنیده نشد ، نمی شود
صداهایی که شنیده نشد ، نمی شود. محمد فاضلی جامعه شناس، حدود یکماه پیش در برنامه مناظره صداوسیما درباره اعتراضات اخیر، به پژوهش دو جامعه شناس در اوایل دهه پنجاه اشاره کرد. پژوهشی که رخدادی شبیه انقلاب ۵۷ را تا حدی پیش بینی کرده بود اما هیچ مقام مسوولی نه تنها آن را جدی نگرفت بلکه حتی برعکس آن را به سخره گرفتند. حالا مشخص شده که از این دست پژوهش ها بازهم بوده اما گوشی برای شنیدنش وجود نداشته است.
طرح آینده نگری
«طرح آیندهنگری» که توسط مجید تهرانیان (۱۳۹۱-۱۳۱۶) و علی اسدی (۱۳۷۰-۱۳۱۴) در سال ۱۳۵۳ انجام شد، شامل نظرسنجی از مردم ایران و مصاحبه با گروههای مختلف نخبگان بود. پرسش اصلی مجید تهرانیان آن بوده که جامعه ایران دهه ۱۳۵۰ چقدر توان تحمل تغییرات وسیع ناشی از نوسازی اقتصادی و اجتماعی را داشته است؟ و ایرانیان تحت چنان شرایطی چگونه زندگی میکرده، جهان خود را چگونه میدیده، و شرایط اجتماعی را چگونه تفسیر میکردهاند؟
علی اسدی در تحقیقاتش نشان داده بود که در بین تودهها و نخبگان میل بازگشت به گذشته و بهویژه پناه بردن به مذهب، بر اثر شدت تغییرات، در حال رشد بود. «تحقیقات نشان میداد ارزشهای مدنظر حکومت وقت حتی در بین گروههی که پایگاه آن محسوب میشد، عمومیت نداشت.» نتیجه این تحقیقات در سال ۱۳۵۴ در همایشی با عنوان «طرح آیندهنگری» با شرکت صاحبنظران در شیراز با حضور برخی مقامات دست اندرکار مملکتی ارائه شد اما آن طور که باید و شاید جدی گرفته نشد.
به اعتقاد محمد فاضلی، تاریخ نشان داد که حق با مجید تهرانیان، علی اسدی بود. آنها از خودبیگانگی سیاسی، پناه بردن به مذهب، نارضایتی اجتماعی و ظرفیت بههمریختگی ساختار قدرت را دریافته بودند، اما کسانی بودند که از سر محافظهکاری را تعلق به ساختار سیاسی، به جای نقد علمی، دست به دامان رد کردن علوم اجتماعی زدند.
نظام سیاسی پهلوی ترجیح داد به عوض مواجهه با واقعیت، محققان و روششان را غربی بخواند؛ گویی حقایقی که علوم اجتماعی بیان میکند، جهنمی است که سیاسیون توان مواجهه با آن ندارند.پژوهش علی اسدی و مجید تهرانیان بعد از انقلاب در کتابی با عنوان « صدایی که شنیده نشد» منتشر شد. حالا مشخص شده که شبیه این هشدارها و پژوهش ها باز هم بوده است.
هشدار سازمان برنامه و بودجه
هشدار دیگری اواخر سال ۵۰ خبر از اتفاقاتی ناگوار در آینده می داد. گزارش مقدّماتی دورنمای وضع اقتصادی و اجتماعی کشور در دورهٔ برنامه پنجم عمرانی کشور [۵۶-۵۲] مستند به ارقام و آمار و اطلاعات از سوی سازمان برنامه تهیه شد. برای اوّلین بار در یک گزارش دولتی آمدهبود که اگر روندها و نابرابریها و عدم تعادلهای چند سال گذشته ادامه پیدا کند، در چند سال دیگر مسلّماً یک «انفجار اجتماعی و سیاسی» در ایران به وجود خواهد آمد.
گزارش در هیئت عالی برنامه و در حضور نخستوزیر مطرح می شود. هویدا از لحن گزارش که خیلی انتقادی بود خوشش نمی آید و می گوید که گزارش را اصلاً قبول ندارد و همهاش جنبه منفی و انتقادی دارد و پیشرفتهای هنگفت مملکت در این سالها را نادیده گرفته و گزارش بایستی به کلی اصلاح شود. اما رئیس وقت سازمان برنامه و بودجه زیر بار نمی رود و اصرار می کند که گزارش به سمع و نظر شاه برسد.
قرار می شود که گزارش را خودش برای شاه در جلسه شورای اقتصادی خوانده شود اما همین که گزارش به قسمتهای انتقادی می رسد یکدفعه شاه می گوید :«این حرفها چیست؟ این مطالب چیست؟ باز این اکونومیستهای ما نشستهاند و این مطالب مزخرف را میگویند راجع به مملکت و تمام پیشرفتهای مملکت را نادیده میگیرند و بدبینی و یأس ایجاد میکنند.»شاه در ادامه می گوید:«کی به شما گفته این چیزها را بنویسید؟ اصلاً لازم نیست شما وارد این مسائل بشوید و ما خودمان میدانیم که چه کار کنیم.»
در ادامه هم می گوید:« این کمبودهای مالی را هم که شما دارید و در این گزارش به آن اشاره کردهاید مهم نیست. بله ما میدانیم کمبود مالی داریم ولی ما خودمان همهٔ اینها را درست میکنیم. درآمد نفت ما از حدود دو میلیارد فعلی به زودی به پنج میلیارد دلار خواهد رسید و این تمام گرفتاریهای شما را حل میکند. من همه چیز را خودم مراقب هستم و شما فقط به کار خودتان مشغول باشید و به این کارها کار نداشتهباشید.
مهملات و تئوری و این حرفها را قبول ندارم. شما اقتصاددانها نمیدانید چه دارید میگویید. ما خوب میدانیم چه کار داریم میکنیم و آیندهٔ درخشانی برای مملکت در پیش داریم. شما بهتر است این حرفها را بگذارید کنار و به کارهای اساسیتر برسید.»
گزارش بررسی مسائل ایران
در سال ۵۱، محمّدرضا شاه در نطقی میگوید «چرا گروهی از اندیشمندان گرد هم جمع نشوند و به طور منظّم مسائل مملکت را بررسی نکنند و مستقیم گزارش خودشان را با نهایت آزادی و اطمینان به من ندهند و عیبها را بازگو نکنند و من خیلی پذیرا خواهمبود.» در نهایت شاه به نهاوندی میگوید «خیلی ما گزارش نارضایتی میشنویم. یک گزارش بدون هیچ گونه پردهپوشی از علل نارضایتی مردم به ما بدهید. ولی اشخاص مطمئنّی این را تهیه کنند و این درز نکند.»
نهاوندی که رئیس وقت دانشگاه تهران بوده است، گروهی متشکّل از دهها نفر را در چند کمیته، بر اساس این پیشنهاد شاه، با نام «گروه بررسی مسائل ایران.» تشکیل می دهد.در تابستان ۵۳ گزارش آماده میشود. در گزارش، خطر یک انقلاب با زمینهٔ مذهبی و پیوستن عوامل چپ افراطی پیشبینی میشود. فساد، دروغگویی، وعدههای تهی، فقدان ارتباط با روحانیت، وضع دلخراش تهران، تورّم و پروژههای نمایشی از عوامل ایجاد نارضایتی برشمردهمیشوند.
مبارزه با فساد، برکناری افراد بدنام، نظارت خیلی شدید بر کارهای ساواک، دیالوگ با روحانیت و آزادی بیشتر وسایل ارتباط جمعی به عنوان راهکار ارائه می شود. شاه با دقّت گزارش میخواند و آن را با هویدا، نخستوزیر، در میان میگذارد. هویدا به شاه میگوید «اینها یک عدّه گهتلکتوئل هستند که میخواهند تعطیلات اعلیحضرت را خراب کنند. بیندازید دور اینها را.» نهاوندی در خاطراتش بعدا می گوید:«اعلیحضرت ته فکرشان دلشان میخواست که یک کسی بگوید که اینها بیخود میگویند. دیگر به گزارش اشاره نکردند، جز در مکزیک[بعد انقلاب]. میگفتند «حق داشتید.»
حتی چهار سال بعد از ارائه آن گزارش، نهاوندی در جلسه تصمیمگیری حکومت نظامی در ۱۶ شهریور۵۷، باز هم تلاش می کند نخستوزیر، جعفر شریفامامی، و دیگر اعضای هیأت دولت را مجاب کند حکومت نظامی، بدون شناسایی عوامل نارضایتی و علاج آنها و مجازات عاملان فساد فایدهای نخواهد داشت. او می گوید:«اگر این حکومت نظامی با تعقیب و تنبیه دزدها و متجاوزها و ناراضیتراشها همراه نشود، ما خیانت کردهایم؛ کسانی که در این ششهفت سال اخیر، بعد از زیادشدن پول نفت از ۱۹۷۴، به قول دکتر آزمون رفتاری با مردم کردند که از رفتار مغول بدتر بود…»
English
View this article in English