ستیز با غرب سیلی از شرق

8 دقیقه

ستیز با غرب سیلی از شرق

سفر شی‌جی‌پینگ رییس جمهور چین به عربستان سعودی و حضورش در نشست سران شورای همکاری خلیج فارس، فصل جدیدی از تحولات منطقه‌ای را رقم زد، که بیشترین اثرات و حواشی را برای سیاست خارجی جمهوری اسلامی در پی داشت.


رییس جمهور چین با امضای بیانیه ضد ایرانی شورای همکاری خلیج فارس، که در آن مستقیما مالکیت ایران بر سه جزیره ابوموسی، تنب‌بزرگ و تنب‌کوچک را زیر سوال برده بود، نسبتا به عدم دخالت جمهوری اسلامی در مسائل داخلی کشورهای منطقه نیز هشدار داده بود.

این همراهی چین با مواضع کشورهای حاشیه خلیج فارس شاید برای نظام هم غیرقابل تصور بوده است. اما آن بخش از اصولگرایانی که با تخطئه سیاست دولت‌ حسن روحانی و اساسا جبهه اعتدالی و اصلاحاتی نظام در گذشته، تلاش برای تنش زدایی با غرب را منبعث از رویکردی لیبرالی و نوعی وادادگی تلقی می‌کردند، اکنون در قبال رویکرد چین کمونیست سیاست سکوت در پیش گرفته‌اند.

واکنش‌ها به رفتار چین

بسیاری از فعالین سیاسی و دولتمردان سابق که پیش‌تر نسبت به سیاست یکجانبه نگاه به شرق هشدار داده بودند، این‌روزها با یادآوری نقدهای گذشته، بار دیگر نسبت به این مدل سیاست خارجی نقد جدی وارد کردند.شاید یکی از قابل اعتنا‌ترین این واکنش‌ها مربوط به عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی دولت روحانی باشد که از تجربه‌ها و سوابق همکاری‌اش با چین اشاراتی داشته است.


آخوندی در کانال تلگرامی خود این تجربیات را چنین بیان کرد: موضع‌گیری چین تازگی نداشت؛ گروهی در تهران به هر دلیلی نمی‌خواستند نشانه‌های آن را ببینند.

بحث موضع‌گیری چین برای من هیچ تازگی نداشت. چین این رویه را سالهاست که اتخاذ کرده‌است. لیکن، گروهی در تهران به هر دلیلی نمی‌خواستند که نشانه‌های آن را ببینند. شاید هم به دلیل حجم فساد فوق العاده‌ای که پیرامون قراردادهای چینی وجود داشت و دارد.تنها دو نمونه را برایتان ذکر کنم. یکی کلی و دیگری جزیی.


چین سرمایه‌گذاری بسیار بزرگی در توسعه کریدور دریای عمان-بندر گوادر تا چین انجام داده‌است. پروژه‌ای که به گفته‌ای بیش از ۴۲میلیارد دلار ارزش آن است. عبور از کوه‌های هندوکش با تمام ناامنی‌های آن و کشور پاکستان از حیث مهندسی در مقایسه با عبور از یک مسیر موازی نسبتا مسطح از چهابهار تا چین، و تا حد زیادی آماده بهره‌بردای و نیازمند سرمایه‌گذاری یک دهم آن پروژه به هیچ وجه قابل توجیه نیست. بخش جاده‌ای آن تا حد زیادی موجود است و تنها نیاز به ارتقای سطح سرویس داد و بخش ریلی آن نیز تا حد زیادی اجرا شده است. تنها چیزی که این پروژه را با معنی می کند، دور زدن ایران است.

در همان موقع من به چینی‌ها پیشنهاد کردم که شما بیایید روی این پروژه سرمایه گذاری کنید و اگر می‌خواهید وارد خاک افغانستان شوید، از طریق خواف-هرات و سپس تاجیکستان و قرقیزستان اقدام نمایید که کمترین هزینه را دارد. به قرقیزستان رفتم و با رییس جمهور آنجا صحبت کردم. ایشان گفت من نیز موضوع را با چینی‌ها طرح خواهم کرد. قرقیزها به‌شدت نیازمند این کریدور بودند. همین پیشنهاد را با تاجیک‌ها نیز در میان گذاشتم. چندین مکاتبه انجام دادم. لیکن، دریغ از کوچکترین پاسخ.

معلوم بود که آنها تصمیم

گرفته‌اند ایران را دور بزنند، تا از حیث استراتژیک هیچ گونه وابستگی به ایران برای اتصال به دریای عمان و خلیج فارس نداشته باشند.
پروژه برقی کردن راه آهن نهران-مشهد را با هدف سرعت ۲۰۰ کیلومتر در ساعت و با ظرفیت حدود۴۰ مییون مسافر در سال با مبلغی در حدود 2میلیارد دلار قطعی کردم. در سفری که آقای شی چین پینگ به تهران داشت، تنها قراردادی که امضا شد، همین یک قرارداد بود که خود او هم قبل از سفرش به تهران بر آن تاکید کرده بود که می‌خواهم این قرارداد در حضورمن امضا شود.

دقت کنید، قرار داد. نه یادداشت تفاهم. قرارداد یعنی همه مذاکرات در باره مسیر، مشخصات فنی، قیمت و جزئیات به نتجه رسیده و همه چیز قطعی شده و دو طرف متعهد به اجرای پروژه شده‌بودند. پس از آن ما می بایست ۱۵% مبلغ پروژه را به صندوق پروژه تودیع کنیم. علیرغم تنگنای ارزی دولت، با هماهنگی مجلس شورای اسلامی، بلا فاصله این کار انجام شد و امروز که این مطلب را می‌نویسم، این مبلغ در صندوق پروژه موجود است.

یعنی چیزی در حدود ۳۰۰ میلیون دلار. برای شروع فعالیت، طرف چینی می‌بایست یک ضمانتنامه پیش‌پرداخت به طرف ایرانی می‌داد تا قرارداد فعال گردد. ضمانتنامه پیش‌پرداخت کمترین ریسک را دارد. چون در برابر آن، طرف قرارداد کل مبلغ را برداشت می‌کند. از آن تاریخ تا کنون، هنوز چینی‌ها این ضمانتنامه را در اختیار طرف ایرانی قرار نداده‌اند و قراداد امضا شده متوقف است. وقتی که حضرات سیاست نگاه به شرق را مطرح کردند، من در موقع مسئولیت نبودم.

لیکن، به دلیل وظیفه ملی از تعدادی از دوستان که فکر می‌کردم در تصمیم‌گیری‌ها و یا دستِ کم در توجیه قضایا موثرند از جمله آقایان مصباحی مقدم، احمد توکلی و مرتضی نبوی وقت گرفتم و خدمتشان رسیم و گفتم، داستان از این قرار است.
این اتکا به چین، امری موهوم است. لیکن، گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من/آنچه البته به جایی نرسد فریاد است. و امروز باید شاهد پرده افتادن از چنین سیاستی باشیم.

دعوت بجای احضار

طبق پروتکل‌های متعارف دیپلماتیک هرگونه اظهار نظری مغایر با منافع ملی کشور و یا مبتنی بر دخالت در سیاست‌های حاکمیت با احضار سفیر کشور خاطی و ابلاغ پیام اعتراض مواجه می‌شود، ولی گویا تنهایی راهبردی جمهوری اسلامی در سیاست خارجی و اتکا بیش از حد به چین موجب خلق یک پروتکل جدید شده است، و آن دعوت بجای احضار است.


گویا نظام حتی در استخدام واژه‌ها نیز چنان احتیاط و شاید ترسی از ایجاد تکدر خاطر چین دارد که در قبال چنین اظهارات و مواضع ضد ایرانی پکن نیز، حتی حاضر به اعلام موضع و رفتار قاطع و صریح نیست. در اظهارات وزیر امور خارجه و مجتبی ذوالنور رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نیز نوعی دو پهلو بودن و کلی گویی کاملا محسوس است.

چین انتخاب یا اجبار

اما نکته قابل تامل بررسی این مدل نگاه و دکترین در سیاست خارجی است که اساسا، نگاه به شرق بر اساس تشخیص ضرورت و یک انتخاب منافع ملی محور برگزیده شده است یا بدلیل تنهایی استراتژیک در سیاست خارجی و منطقه‌ای بر ما تحمیل شده. شاید هم گزینه سومی باشد و آن تناسب این گزینه با ایدئولژی کلی ناظر بر سیاست‌های کلی نظام است. دلیل هر چه باشد، از تلخی و ناکامی نتیجه این سیاست نمی‌کاهد.

طبق نظر متخصصان سیاست خارجی، توازن در روابط بین‌المللی یکی از اصول اصلی و منطقی این عرصه است و شعور باید جای شعار در سیاست خارجی را بگیرد. و حال اگر جمهوری اسلامی با این تصور که چین و روسیه به دلیل رقابت و چالش‌های متعدد با غرب، همچون حکومت ایران در سیاست خارجی کشورها را در دو دسته‌بندی دوست و دشمن قرار می‌دهند.

این یک خطای راهبردی بنظر می‌رسد، و همانطور روی دشمنی آنها با غرب نباید حساب کنند، بیشتر از آن در دوستی ایشان نسبت ایران باید به دیده تردید بنگرند و منافع ملی محور سیاست خارجی آنها را باور کنند.حال باید دید حاکمیت همچنان بر سیاست قبلی مصمم است یا اینگونه وقایع تغییر ریل سیاست خارجی را در بر دارد.

English

View this article in English

اشتراک گذاری این مطلب
خروج از نسخه موبایل