دعوای رسانه های لندن بنفع امنیتی های تهران
دعوای رسانه های لندن بنفع امنیتی های تهران. رقابت رسانهای امر طبیعی و بدیهی است، در صنعت رسانه مثل سایر حوزهها یک رقابت جدی برای جذب مخاطب بیشتر وجود دارد.
اساسا هر رسانه با توجه به پایگاه و رویکردی که دارد مخاطبان ثابت خود را دارد و همواره در تلاش است با تنوع و کیفیت در تولید محتوا همراه با جذابیت در فرم گوی سبقت را از سایر رقبا را برباید.
اجزای مختلف یک رسانه خاص که در یک بازار جغرافیایی خاص یا بخشی از یک بازار جغرافیایی، برای فروش مطالب خود به مخاطبان یا فراهم کردن دسترسی آگهیدهندگان به مخاطبان با یکدیگر رقابت میکنند، میتوانند جایگزین یکدیگر شوند. این گفته به این معنا نیست که هیچگونه تفاوتی بین تولید مطلب یا مخاطبان آنها که در دسترس آگهیدهندگان قرار میگیرند، وجود ندارد.
تفاوتهای موجود بین تولید و تجزیه بازار موجب تنوع میشود؛ اما قابلیتهای جایگزینی اجزای مختلف یک رسانه خاص از قابلیت جایگزینی رسانههای مختلف بیشتر است.
برای اینکه رسانهای بتواند بهطور مستقیم جایگزین رسانهای دیگر شود باید از لحاظ شکل و محتوا، شباهت زیادی به آن داشته باشد و در جلب مخاطبان مشابه بکوشد و در همان بازار جغرافیایی فعالیت کند. مثلا در صنعت مطبوعات، در صورت شباهت مطالب و نحوه انعکاس آگهیها، میتوان یک روزنامه محلی را با روزنامه دیگری که در همان بازار جغرافیایی فعالیت میکند جایگزین کرد.
حال با توجه به مطالب فوق به راحتی میشود درک کرد که رقابت اصلی در بین رسانههای فارسی زبان خارج از کشور محدود به دو تلویزیون بیبیسی فارسی و ایران اینترنشنال میشود. در این میان مناقشه اول زمانی آغاز شد که تلویزیون نوظهور اینترنشنال اقدام به جذب مجریان و خبرنگاران رقیب کرد.
اما با توجه به شرایط داخل کشور به لحاظ محدودیتهای رسانههای نسبتا مستقل مانند روزنامه و مجلات مرجع و منتقد،و رویکرد فاجعه وار صدا و سیما، سرعت و شیب تغییر جهت مرجعیت رسانهای به سمت لندن به طرز عجیبی شدت یافت. بیبیسی که تا قبل از ظهور رقیب جدید تنها رسانه مورد اقبال مخاطبان داخل کشور بود حالا نه تنها رقیبی جدی را در کنار خود میدید، بلکه با کوچ تعدادی از نیروهای موثر خود به تلویزیون اینترنشنال نیز مواجه بود.
اما تمام این مسائل باعث نشد تا بیبیسی از استاندارد و قوانین خود برای حفظ مخاطب به هر قیمتی عدول کند. بیبیسی فارسی بعنوان بخشی از آژانس بزرگ خبری بیبیسی قطعا تابع دستورالعملها و قوانین بالادستی خود است.
اما رقیب بیبیسی با محدودیتهای کمتر و شاید بودجه بیشتر راحتتر توانست خود را با ذائقه برخی مخاطبان که غالبا از مخالفان و معترضان داخلی بودند هماهنگ کند، و با رویکردی تندتر در قبال عملکرد نظام جمهوری اسلامی، ولو به قیمت عبور از اصل بیطرفی، موفق شد رضایت بیشتر مخاطبان را جلب کند.
در این بین ظهور یک کلید واژه فشار را بر روی بیبیسی بیشتر کرد، کلید واژه؛ آیتالله بیبیسی که بر اساس یک اتهام قدیمی در نقش موثر این رسانه(رادیو بیبیسی) در پیروزی انقلاب ۵۷ ساخته شد. تا جایی این دوقطبی پیش رفت که کار به تجمع اعتراضی در مقابل رسانه بیبیسی در لندن انجامید، و بیبیسی متهم به عدم پوشش درست از اعتراضات اخیر ایران شد.

اما فایل صوتی افشا شده رعنا رحیمپور مجری با سابقه بیبیسی که در گفتگو با خانوادهاش تحلیل شخصی خود نسبت به وقایع را بازگو کرده و البته اتهاماتی را هم متوجه تلویزیون رقیب کرده، جنجالی تازه بین این دو رسانه ایجاد کرد.
تا جایی که ایران اینترنشنال نه تنها در شبکههای اجتماعی خود، که در یک بخش خبری به این موضوع پرداخت و حتی در یکی از برنامههای تولیدی خود توسط مجتبی پورمحسن به طور بیسابقهای به رعنا رحیمپور و بیبیسی فارسی تاخت، و حتی به طور تلویحی رحیمپور را متهم به همکاری با نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی کرد.
اما فارغ از تمام مناقشات بین دو رقیب که غالبا هم از طرف ایران اینترنشنال شکل گرفته، سوال اساسی این است که این دعوا به سود کیست؟
طبیعتا هر گونه شکاف بین جریانهای رسانهای که در فضای باز خارج از کشور، بدون محدودیت امکان نقد عملکرد نظام سیاسی حاکم بر کشور و انعکاس بدون سانسور اخبار و وقایع را دارند، تنها به نفع نهادهای امنیتی داخل است تا بتوانند با بازی در این شکاف برای بیاعتبار کردن و مشروعیت زدایی از این رسانهها تلاش کنند.
مانند عملکردی که روزنامه جوان (وابسته به سپاه پاسداران) و یا تسنیم ارگان رسانهای سپاه در انعکاس عامدانه اظهارات رعنا رحیم پور داشتند و باعث شد ایران اینترنشنال این را بعنوان ادله اتهام همکاری رحیم پور با پلیس سیاسی جمهوری اسلامی بیان کند. بهر روی این مجادله اگر برندهای داشته باشد، تنها سیستم امنیتی جمهوری اسلامی است که میتواند با بازی در این شکاف با تضعیف و بیاعتبار کردن این رسانهها از شدت اثر بخشی آنها بکاهد.