خیانت CIA به همکاران قسمت دوم
خیانت CIA به همکاران قسمت دوم. در قمست اول روایت داستان غلامرضا حسینی، به آنجا رسیدیم که او که فعالیت های تجاری و فنی اش، تحت تأثیر روزگار احمدی نژادی، عملا ویران شده بود، از همه چیز در اطراف خود سرخورده و از وضعیت کشور، ناامید بود.
این ناامیدی و استیصال، روزی کار را به آنجا رساند که ایمیلی را از طریق لینک تماس ابتدایی و ساده بر روی وب سایت CIA ارسال کرد و به فارسی نوشت که “من مهندسی هستم که در نیروگاه نطنز کار می کنم و اطلاعاتی دارم!”
از اینجا به بعد داستان غلامرضا حسینی، یکی از عجیب ترین سیر تحول رویدادهای زندگی یک ایرانی است. شاید برای خود او هنوز هم باورش سخت باشد که به این ایمیل ساده در عرض یک ماه پاسخ داده شد و مطابق راهکارها و برنامه ای که به او دادند، سه ماه بعد از ایمیل فارسی که برای آمریکایی ها فرستاد، سوار بر هواپیما، راهی دبی شد.
این سفر در پی گفتگوهای مفصل در پیام رسان های اینترنتی، با امکانات سال ۲۰۰۷، برنامه ریزی شده بود. غلامرضا در دبی با یک بانوی آمریکایی و مترجمش در رستورانی در جمیرا دیدار کرد و این اولین تماس رو در روی او با مأموران CIA بود!
غلامرضا حسینی که داستانش را برای خبرنگاران تحقیقاتی رویترز روایت کرده است، با ظرافت، بخش خاصی از اصل داستان را که چیزی نیست جز میزان اطلاعات و تسلطش بر تأسیسات نطنز، در میانه داستان اولین ملاقات با مأموران CIA برای این محققان روایت کرده است. دیدار اول در رستورانی در جمیرا به آشنایی رو در رو و طرح پرسش های ابتدایی از سوی مأمور آمریکایی گذشت و جلسه دوم در دبی در اتاق غلامرضا در هتلش برگزار شد.
آنجا بود که غلامرضا که در جلسه اول درباره همکاری های مهم شرکتش در بخش های فنی و برق تأسیسات نطنز گفته بود، مأمور آمریکایی را شوکه کرد. او نقشه ای از سیستم برق متصل به تأسیسات و رئاکتورها را در برابر مأمور آمریکایی باز کرد. سیستم برق، اتصالات جزئی و نقشه کلی خطوط انتقال نیرو و میزان برق در جریان در خطوط، ارائه شده بود.
در همان شرایط و در همین دوره زمانی که غلامرضا حسینی، اولین جلسه خود را با یک مأمور CIA برگزار می کرد، نیروگاه نطنز، مرکز نگاه آمریکا و اسرائیل بود. در همین دوره زمانی بود که برنامه های هدف گیری تأسیسات هسته ای ایران با حملات سایبری، شکل گرفتند که البته در سال های پس از آن، اجرا شدند.
در همین نقطه از داستان غلامرضا است که باید اشاره کنیم که کسانی که در کارگروه مقابله با ایران در CIA به مورد خاص او می پرداختند، با احتیاط و برنامه ریزی و در عین حال با جدیت، نقش او و میزان اطلاعات او از نیروگاه نطنز و همچنین، سابقه او در قراردادها و فعالیت های فنی در شبکه برق ایران را جدی گرفتند.
اینان تا آن حد نسبت به ارزش استفاده از غلامرضا امیدوار بودند که در همان چند جلسه اول دیدارهای رو در رو، از او درباره شبکه برق سراسری ایران و طبیعتا بخش های در ارتباط با تأسیسات هسته ای کشور، سوالات دقیقی را مطرح کردند!
آنگونه که غلامرضا برای خبرنگاران تحقیقاتی روایت کرده است و دلیلی برای تردید در تعابیرش نداریم، آمریکایی ها بدون سخن گفتن در لفافه وحاشیه رفتن و پنهان کردن هدفشان، به صراحت، درباره نحوه هدف گرفتن و از کارنداختن و تخریب در شبکه برق و برنامه هسته ای با او صحبت می کردند.
جلسات غلامرضا با مأمور CIA و مترجمش در دبی، طبیعتا ایده اصلی و ماهیت همکاری در حال شکل گیری را به این مهندس جوان ایرانی داده بود. آمریکایی ها از او به صراحت می خواستند تا راهکارها و اطلاعات درباره نحوه هدف گرفتن شبکه برق ایران ار ارائه کند. میزان فشار روانی که غلامرضا در ایران متحمل شده بود و امیدی که به روزهای خوب با همکاری با آمریکایی ها داشت را می توان از این بخش داستان فهمید.
از او به صراحت درباره نقاط استراتژیک شبکه برق ایران سوال شده بود و به او گفته شده بود که هدفشان، تخریب آن است و به حمله نظامی به این شبکه هم اشاره شده بود! این اظهارات آمریکایی ها، غلامرضا را به عنوان یک ایرانی، تکان نداد! او دلگرم از دیدارهای دبی، دیدارهای متعددی را در عرض سه سال با آمریکایی ها برگزار کرد و در جریان همین دیدارها که تعدادی از آنها در تایلند و مالزی برگزار شدند،
مأموران عالیرتبه تری از کارگروه مقابله با ایران، در تماس با غلامرضا قرار گرفتند. از اینجا به بعد بود که او داستان همکاری با آمریکایی ها را جدیتر و جدیتر دنبال کرد. او مصمم شد که همه تلخی های ناشی از آسیب هایی که شرکت های رانتی دوران احمدی نژادی به او زدند را نادیده بگیرد.
و با پذیرش قواعد بازی فسادانگیز شرکت های سپاهی متصل به شبکه احمدی نژادی و روند سیاه فعالیت های ستاد اجرایی فرمان امام، به همکاری صمیمانه با آنها وارد شود و قرارداد بگیرد؛ هر جور که آنها بخواهند و با همه هزینه هایی که باید به دلالان قراردادها بدهد! غلامرضا حسینی شرکت توانیر را هدف گرفته بود!
با ادامه داستان غلامرضا حسینی، مأمور ایرانی CIA، در بخش های بعدی داستان، همراه باشید
تاکنون سری مقالات خیانت CIA به همکاران در چهار قسمت منتشر گردیده است. شما قسمت دوم را مطالعه نمودید. جهت مطالعه سایر قسمتها بر روی لینکهای زیر کلیک کنید:
English
View this article in English