ایران در یک قدمی تحریم های بن ست
ایران در یک قدمی تحریم های بن ست. ایران در حال موجی از اعتراضات مردمی است که سر پایان گرفتن ندارد و این بار، اعتراضات مردمی در حال انعکاس جدی در رسانه های بین المللی است. روز به روز و ساعت به ساعت، واکنش های مقامات اروپایی و آمریکایی به رویدادهای ایران، شدت گرفت و در حالیکه مردم و سیاستمداران ایرانی، به انواع خاصی از محکوم کردن ها و بیانیه ها و حتی تحریم ها عادت داشته و دارند، نوع بیان و نحوه اعمال سیاست های تحریمی، در موارد خاص اخیر، با موارد گذشته تفاوت یافته است.
مبنای شهروندی اعتراضات و در هم تنیده شدن این اعتراضات با رویدادهای مختلف جهانی، به طور خاص مبنای مدنی فراگیر آن، این اعتراضات را از حیطه موضوعاتی محدود و خاص، مانند اعتراض به تقلب های روی داده در سال ۱۳۸۸، فراتر برده است.
عواقب برخوردها، تحریم ها و مجازات هایی که کشورهای مختلف در قبال ایران اتخاذ کرده و خواهند کرد، با عواقب تحریم های گذشته متفاوت است. نظام ایران با اشتباه محاسباتی در برخورد با رویدادها هفته های اخیر، در حال ورود به مسیری است که انتهای آن بن بست است و این تحریم های تازه، در واقع این بن بست را پدید خواهند آورد.
قطع فضای تنفس سیاسی نظام ایران از طریق تعامل شهروندی
یکی از کلیدی ترین تحولات و تغییرات هفته های اخیر، ناامن شدن ایران برای شهروندان کشورهای اروپایی و آمریکا و همچنین، ایرانیان دو ملیتی است. این تحول مهم را می توان در هشدارهای تازه مقامات غربی درباره سفر اتباعشان به ایران و فراتر از آن، در خواست دولت فرانسه از شهروندانش برای ترک ایران، به طور شفاف مشاهده کرد. کمتر کسی است که دلایل نسبتا بدیهی این تصمیمات مقامات اروپایی را درک نکند.

دولت های اروپایی و آمریکا، از به گروگان گرفته شدن و زندانی شدن شهروندانشان در این بلوای سیاسی و اجتماعی داخل ایران، به شدت نگرانند و هرگز حاضر به ریسک کردن در این حیطه نیستند.
باید توجه داشت که مدت ها از برنامه تازه آمریکا و کانادا و بیش از پنجاه کشور جهان برای مقابله با برنامه های گروگانگیری شهروندان و گروکشی در قبال آزادی آنان توسط دولتهای متخاصم می گذرد. این برنامه که یکی از اولین طرح های دولت بایدن بود، در واقع با پیشتازی دولت هایی مانند کانادا کلید خورد که درگیر چنین تعاملات شومی با دولت چین بوده است. حالا مبارزه با گروگانگیری شهروندان و گروکشی در قبال آنها، از حیطه تعارفات و بیانیه ها گذشته است.
آمریکا به طور خاص، در حال رصد کردن مداوم فعالیت های شهروندان کشورهای خاص، به ویژه کشورهایی مانند ایران در خاک خود است و از سوی دیگر، ساختارهای ویژه ای را برای حفاظت از شهروندان عادی و مأموران امنیتی خود در سراسر جهان تعریف کرده است.
رفت و آمدها و تعاملات شهروندان غربی با ایران و ایرانیان، ارزش فراوانی برای ایران دارد. ابعاد اقتصادی توریزم و رشد درامد ناشی از گردشگری موضوعی است که به سادگی قابل درک است.
فراتر از آن، با محدود شدن رفت و آمدها و تماس های شهروندان کشورهای دیگر با ایرانیان، بسیاری از تماس ها و تعاملات دانشگاهی محدود خواهد شد، بسیاری از خدمات فنی و فناوری شهروندمحور از میان خواهد رفت و بسیاری از گفتگوها و مبادله های فرهنگی، به رویا تبدیل خواهند شد. این خسران بزرگی برای ایران است.
اینچنین تحولاتی را ممکن است در شرایط فعلی، ناباورانه بدانیم. با این حال، در شرایط ناامنی حداکثری فضای اجتماعی و امنیتی برای شهروندان غربی و هشدارها و درخواست های رسمی برای عدم سفر به ایران و ترک خاک ایران، این تحولات، پیامدهای عینی و طبیعی خواهند بود.
در حالیکه کشور کانادا هم به طور رسمی به جمع کشورهایی پیوسته است که از شهروندانشان خواسته اند تا به ایران سفر نکنند، عمق آسیب های احتمالی از قطع ارتباط های شهروندی و فرهنگی میان ایرانیان و غرب را باید پس از گذشت دوره زمانی کوتاهی سنجید. این دوره زمان، قطعا حتی یک سال نیز نخواهد بود.
بن بست تحریم ها و تحریم های بن بست !
در ادبیات و گفتمان تحریم ها، یکی از مهمترین ابعاد را باید زمینه منقاد کردن هدف تحریم ها دانست. تحریم به عنوان یک ابزار اعمال سیاست دولت ها، سویه خاص ایجاد شرایط برای رفع خود را نیز ایجاد می کند. این ویژگی خاص، در واقع زمینه ایجاد ساختاری را فراهم می کند که هدف آن، رسیدن به نقطه برآورده شدن خواسته های دولت هایی است.
که از موقعیت ویژه خود به عنوان دولت ها و کشورهای دارای امتیاز اعمال فشار بر طرف مقابل بهره می برند. تجمیع نیروها و اتحاد قوای کشورهای مختلف برای اعمال فشار بر یک هدف واحد، به معنای تلاش برای بستن راه هایی است که کشور و ساختار هدف، می تواند از آنها برای گریز از فشار و بی اثر کردن تحریم ها بهره ببرد.
تحریم های تازه که غرب، به ویژه اروپا در حال طراحی و اعمال آن در پی اعتراضات مردمی در ایران هستند، معنای متفاوتی با تحریم های هسته ای و سایر نمونه های مشابه دارد. نوع تحریم های اعمال شده، تکرار مداوم ساختارهای امنیتی و سیاسی است در میان اهداف است و از سوی دیگر، اراده برخی کشورهای اروپایی برای هدف گرفتن چرخه مالی افراد و سازمان های ایرانی، معنای ویژه ای دارد.
ایران در شرایط فعلی، نیازمند فضای تنفس دیپلماتیک است و برای ادامه دادن مذاکرات هسته ای تقلا می کند. جدای از این فضای دیپلماتیک بین المللی، ایران نیازمند فضای تعامل اقتصادی نیز هست. دسترسی به برخی از ویژه ترین فناوری ها و خدمات و همچنین تعامل بانکی و مالی با کشورهای ویژه در منافع و برنامه های فعلی ایران، نیازمند فعال بودن زمینه روابط مالی و بانکی افراد خاص است. قدم به قدم، دامنه دسترسی افراد و سازمان ها به خدمات بانکی، روابط تجاری و تعاملات و مبادلات محدودتر می شود.
این تحریم ها بن بست های ویژه ای را در برابر ساختارهای سیاسی و نظامی ایران در تعامل با کشورهای خاصی ایجاد خواهد کرد که دردسرهای دچار شدن به عواقب این تحریم ها را به راحتی نخواهند پذیرفت.
در این میان باید اشاره کرد که ترکیه و قطر، دو کشوری هستند که بعید است به راحتی گذشته، فضای تنفس تجاری و اقتصادی به افراد و سازمان های ایرانی ارائه کنند. نکته کلیدی نیز، نزدیک شدن دوباره سیاست ورزی ترکیه با اسرائیل است. جدای از آن دو کشور، چین به زودی باید درباره عواقب تعاملات شرکت های تجاری و مهمتر از آن، سازمان ها و شرکت های امنیتی خود با ایران تصمیم بگیرد. تجربه شفاف گذشته نشان می دهد که چینی ها به این راحتی، در این زمینه هزینه نمی دهند.
جدای از نوع خاص تحریم ها، زمینه شکل گرفتن تحریم ها نیز اهمیت فراوانی دارد. دامنه تحریم های اعمال شده، حالا به موازات خود، یک افزونه ویژه دارد که تلاش کشورهای غرب برای کمک به ایرانیان در زمینه های مختلف است و به خصوص باید به تلاش آمریکا برای کمک به تسهیل دسترسی ایرانیان به اینترنت اشاره کرد. این زمینه ایجاد تحریم ها به دلیل سرکوب اعتراضات داخلی و نقض حقوق زنان، وضعیت ویژه ای را ایجاد کرده است. معنای این تحریم ها در این شرایط، فقدان معیاری برای رفع تحریم ها و بازگشت وضعیت به ساختار تعامل پیش از اعتراضات است. این ویژگی خاص، امری بسیار جدی است.
در این قالب تعامل غرب با ایران، حالا معیار برآورده شدن خواسته های غرب، رضایت شهروندان ایرانی است! این واقعیتی است که نظام ایران باید در نظر بگیرد. در شرایطی که حرکت های اعتراضی و نارضایتی های ناشی از نقض حقوق مدنی و سرکوب معترضان، ادامه دارد و ساختار معترض با یک رهبر و یک سخنگو وجود ندارد، مرز رسیدن به نقطه رضایتمندی شهروندان ایرانی و برآورده شدن خواسته ایشان، هنوز شفاف نیست.
رسیدن به نقطه یک تعامل مثبت میان غرب و ایران برای درک این نقطه شفاف، نیازمند فضایی دیپلماتیک است که باید بسیار بازتر از شرایط فعلی تعاملات ایرن و غرب باشد. سرسختی نظام و دولت و ساختارهای مختلف و اصرارشان بر سیاست های فرهنگی و اجتماعی، روز به روز ایران را از دسترسی به آن نقطه تعامل مثبت، دور می کند.
گزارش و تحلیلهای دیگری در ایران گیت به صورت اختصاصی تحریر شده است که میتوانید آنرا مطالعه نمایید: