ادبیات انکار در جمهوری اسلامی
ادبیات انکار در جمهوری اسلامی. آنچه این روزها در خیابان های ایران دیده می شود حکایت از یک اعتراض مدنی بزرگ دارد. بزرگ نه در حد دیماه ۹۶ و نه تیرماه ۹۷ و نه حتی آبان ۹۸. بسیار بزرگ تر و فراگیرتر. اعتراضاتی که جرقه آن را مرگ مهسا امینی دختر کرد سقزی در بازداشت گشت ارشاد زد اما دامنه آن نه به حجاب اجباری محدود ماند و نه صرفا به خواسته های اقتصادی و معیشتی. اعتراضاتی که حتی به دبستان ها هم رسید. چه بسیار کتاب هایی که برگ اولشان که عکس رهبر فعلی جمهوری اسلامی و یا رهبر پیشین آن را داشت، در همین روزها توسط دست های کوچک معترض پاره شدند.
عکس های آیت الله علی خامنه ای و روح الله خمینی دیگر در کلاس های امن نیستند و یکی پس از دیگری با عکس مهسا امینی و یا شعار زن ، زندگی، آزادی جایگزین می شوند. دانشگاه ها حالا نه جای تحصیلات عالیه بلکه جای اعتراضات عالیه است.
از تحصن و حاضر نشدن در سر کلاس ها گرفته تا اصرار بر مختلط کردن غذاخوری ها، دانشجویان با وجود سرکوب و بازداشت های شدید توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی هر روز به اعتراض خود ادامه می دهند. در برخی از شهرهای ایران به ویژه مناطق کردنشین بازاری ها دست از کار کشیده اند و به جای کسب درآمد و تامین معیشت خانواده، دغدغه بزرگتری را فریاد می زنند. کوی و برزن ایران شب ها هم زنگ آرامش ندارد.
عمق اعتراضات
گاه فریاد «بیشرف، بیشرف» معترضان شنیده می شود و گاه صدای گلوله و گاز اشک آور. این تصویری واضحی است که حتی اگر نه ایرانی بلکه شهروندی خارجی باشید و کیلومترها دورتر در کشوری امن و آرام زندگی کنید با دیدن آنها در شبکه های اجتماعی به عمق اعتراض ها پی می برید.
اخباری که حالا حمایت بسیاری را در جامعه جهانی با خود همراه کرده. از سیاستمدار و سلبریتی گرفته تا فعلان حقوق بشر و مردم عادی هفته هاست که از اعتراضات مردمی در ایران با خبرند و هر یک به صورتی با معترضان همصدا شده اند. ایرانی های خارج از کشور هم باید گفت سنگ تمام گذاشته اند.
تظاهرات ۲۲ اکتبر در برلین پایتخت آلمان که بنابر گزارش پلیس این کشور بیش از ۱۰۰ هزار نفر در آن شرکت داشتند رویدادی نادر در تاریخ آلمان و یا دیگر کشورهای اروپایی است. با این حال شبکه خبر تلویزیون دولتی ایران در بخش خبری ساعت هفت و نیم شب به وقت تهران بدون نشان دادن حتی یک تصویر از این تظاهرات، طی تماسی تلفنی با خبرنگار خود در این کشور حمایت ده ها هزار نفری تظاهرات کنندگان از هموطنانشان را به اعتراض عده ای آلمانی به بحران سوخت تقلیل داد. تلاشی بی فایده که بیشتر نشانه ای از غافلگیر شدن جمهوری اسلامی از حضور و حمایت شهروندان ایرانی و خارجی از اعتراضات داخلی است.
همین چند روز پیش نماینده رهبر جمهوری اسلامی در خوزستان ادعا کرد تعداد کل شرکت کنندگان در اعتراضات سراسری ۹۰ هزار نفر بوده. پیش از او غلامعلی حداد عادل عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای عالی انقلاب فرهنگی در مشهد ادعا کرده بود معترضان ۲۰۰ هزار نفرند و این تعداد به گفته او با تعداد مردمی که در تشییع جنازه قاسم سلیمانی فرمانده سابق نیروی قدس سپاه پاسداران قابل مقایسه نیست. از آغاز اعتراضات اخیر بسیاری از مسئولان و طرفداران جمهوری اسلامی تلاش کردند تعداد معترضان را بین ۲ تا ۵ درصد از کل جمعیت ایران توصیف کنند.
ادبیات انکار
ادبیات «انکار» که حکومت ید طولایی در به کارگیری آن دارد. سیاستی که جمهوری اسلامی از بعد از پیروزی انقلاب ۵۷ در ایران همواره آن را در مورد معترضان به کار برده است. از نمونه های بزرگ اعتراضات بعد از انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ است. انتخاباتی که معترضان ادعا کردند در آن تقلب شده و نام محمود احمدی نژاد به خواست جمهوری اسلامی به عنوان نامزد پیروز از صندوق ها بیرون آمده.
اعتراضاتی که در آن به گفته سازمان های حقوق بشری صدها نفر توسط نیروهای امنیتی کشته شدند اما رسانه های دولتی در بهترین حالت کشته شدگان را ۷۲ نفر اعلام کردند و گفتند بسیاری از آنها از اعضای بسیج بوه اند و توسط معترضان کشته یا به تعبیر رهبر جمهوری اسلامی «ترور» شدند.
محمود احمدی نژاد رئیس دولت نهم و دهم هم در جشن پیروزی خود در ۲۴ خرداد معترضان میلیونی را «خس و خاشاک» و اندک خواند. دیماه ۹۶ هم عده زیادی از مردم در اعتراض به گرانی و وضعیت معیشتی به مدت ده روز در بسیاری از شهرهای کشور به خیابان ها آمدند و شعارهایی علیه کلیت نظام جمهوری اسلامی سر دادند.
حکومت اینبار هم دست به سرکوب گسترده معترضان زد. غلامحسین محسنی اژه ای سخنگوی وقت قوه قضائیه ۲۴ دیماه ۹۶ ادعا کرد تنها ۲۵ نفر در اعتراضات کشته شده اند. از جمله دو زندانی که در زندان اوین خودکشی کرده اند. آماری که با توجه به سرکوب های شدید معترضان توسط نیروهای امنیتی بسیار دور از واقعیت به نظر می رسد.
در تیرماه ۱۳۹۷ هم عده زیادی از بازاری های تهران در اعتراض به نرخ ارز به خیابان ها آمدند اعتراضاتی که به چند شهر دیگر از جمله شهریار، کرج، قشم، بندر عباس و مشهد هم گسترش پیدا کرد. با وجود اعتراض وسیع کسبه و بازاریان عباس جعفری دولت آبادی دادستان وقت تهران آن زمان گفت «محرکان اصلی معترضان از جنس بازار» نبودند.
سال ۹۸ اوج سرکوب و انکار
اما اوج دروغگویی و انکار کشتار معترضان و شهروندان ایرانی را شاید بتوان در سال ۹۸ جستجو کرد. در دو حادثه جداگانه که عده زیادی از ایرانی ها توسط جمهوری اسلامی کشته شدند: اول اعتراضات ۹۸ بود. اعتراضاتی که جرقه آن را گرانی سه برابری قیمت بنزین زد. اعتراضاتی که از نیمه شب۲۴ آبان با اعلام ناگهانی گرانی بنزین شروع شد و حکومت با قطع اینترنت دست به سرکوب گسترده معترضان زد. رهبر جمهوری اسلامی اعتراضات را نه مردمی بلکه «امنیتی و کار دشمنان» خواند.
اول اعتراضات ۹۸ بود. اعتراضاتی که جرقه آن را گرانی سه برابری قیمت بنزین زد. اعتراضاتی که از نیمه شب ۲۴ آبان با اعلام ناگهانی گرانی بنزین شروع شد و حکومت با قطع اینترنت دست به سرکوب گسترده معترضان زد. رهبر جمهوری اسلامی اعتراضات را نه مردمی بلکه «امنیتی و کار دشمنان» خواند. تنها آمار ارائه شده در مورد کشته شدگان آبان ۹۸ از سوی حکومت را عبدالرضا رحمانی فضلی در خرداد ۹۹ اعلام کرد. وزیر کشور دولت حسن روحانی ادعا کرد بین ۲۰۰ تا ۲۲۵ نفر در حوادث آبان کشته شده اند. خبرگزاری رویترز البته تعداد کشته شدگان را بیش از ۱۵۰۰ نفر اعلام کرد.
پرواز ۷۵۲ و سه روز پنهانکاری
حادثه بعدی که مسئولان جمهوری اسلامی در مورد آن بیشترین انکار و دروغگویی را به کار برده اند حادثه سرنگونی پرواز ۷۲۵ اوکراین بود. پروازی که توسط موشک های سپاه پاسداران در ۱۸دیماه ۹۸ سرنگون شد.
رویدادی که در آن ۱۷۶ نفر کشته شدند. واکنش مقام های جمهوری اسلامی از همان ابتدا انکار در دخالت در بروز این حادثه بود. علی عابدزاده، رئیس وقت سازمان هواپیمایی کشوری ساقط شدن هواپیما در اثر برخورد موشک را «از نظر علمی غیرممکن» و «شایعاتی غیرمنطقی» توصیف کرد. ابوالفضل شکارچی، سخنگوی ارشد نیروهای مسلح جمهوری اسلامی عصر روز واقعه، از «شایعه» اصابت موشک به هواپیمای مسافربری اوکراین به عنوان «توطئهای دیگر در جنگ روانی» یاد کرد.
حادثه ای که در نهایت به خاطر وجود شواهد محکم ، بعد از سه روز پنهان کاری فرماندهان سپاه ناچار به اعتراف به نقش این سازمان در سرنگونی هواپیما شدند. انکار و دروغگویی سیاستی است که در جمهوری اسلامی به طور سیستماتیک و فزاینده به کار گرفته می شود.
این ادبیات نه در مورد معترضان بلکه در مورد فعالیت های پنهانی هسته ای و همینطور انکار رویدادهای تاریخی مستند از جمله هولوکاست هم به کار گرفته شده است. سیاستی که حالا بعد از ۴۳ سال نتیجه آن را در اعتراضاتی بزرگتر و فراگیر تر که حیات جمهوری اسلامی را بیش از گذشته به خطر انداخته به وضوح می توان دید.
English
View this article in English