آنهایی که چیزی برای از دست دادن ندارند

7 دقیقه

آنهایی که چیزی برای از دست دادن ندارند

آنهایی که چیزی برای از دست دادن ندارند. چرا اعتراضات مردم ایران ای بار این قدر طولانی است؟ چرا معترضان خیابان را رها نمی کنند؟ چرا مردم دست ازشعار دادن از پشت بام ها یا پنجره های خانه ها در شبانگاه نمی کشند؟ چرا هربار با ایده و بهانه ای مثل اعتصاب سعی دارند اعتراض خود به وضع موجود را تثبیت کنند؟

آبان ۹۸، صدیقه مالکی فرد همسر سیدهاشم خواستار در یک دادخواهی نوشته بود: «روزنامه ها را فله ای بستید دهان منتقدین و معترضین را بستید و ایران وایرانی را به خاک سیاه نشاندید.همسرم را کسر حقوق کردید زندان کردید سال گذشته اول آبان ربودید ودربیمارستان روانی زندانی کردید۱۹ آبان آزاد کردند و امسال باز ۱۹ آبان برسر ما چه آوردید؟

شکایت شما را به کجا باید برد؟ شوهر من یک فرهنگی بازنشسته منتقد معترض است و اسلحه اش زبانش و قلمش هست و هدفی جز اعتلای ایران وایرانی ندارد.ولی شما قاضی القصات استان پهناور خراسان انصاف دهید چه کسی باعث تشویش اذهان عمومی می شود؟ لذا از شما می خواهم که همسرم را بدون قید و شرط آزاد کنید.بترسید از کسانی که چیزی برای از دست دادن ندارند.»

حالا یک مقام وزارت اطلاعات اعتراف کرده که در ۱۶ هزار بازداشتی، معترضانی هستند که چیزی برای باختن ندارند و بعد هم گفته است که در بازجویی‌ها «از چیزهایی مطلع شدیم که روحمان هم خبر نداشت.»

صداهایی که شنیده نشد

آنچه امروز مقام اطلاعاتی به آن معترف است یعنی مواجهه با انسان هایی که چیزی برای از دست دادن ندارند. البته پیشتر و بارها از زبان جامعه شناسان و اقتصاددانان مطرح شده بود. مثل وقتی درباره ونزوئلایی شدن ایران هشدار داده می شد. چند سال پیش ارزیابی های متعدد از ونزوئلا خصوصا در بخش های اقتصادی، وضعیت بسیار نا مطلوبی را گزارش می کردند.

کمبود کالای اساسی، دارو، مواد غذایی و همه اینها وضعیتی را به وجود آورده بود که عملا مردمی که هرروز تظاهرات می کردند و بر تعداد کشته ها و قربانیان افزوده می شد، دیگر چیزی برای از دست دادن نداشتند. آن ها مخالفت خودشان را با هر شکلی به این وضعیت ابراز می کردند.

آلبرت بغزیان، کارشناس مسائل اقتصادی با اشاره به این که اثرات تحریم‌ها در تولید، افزایش هزینه تولید و افزایش هزینه خانوارها بسیار کلیدی است گفته:«از منظر تجربی نیز اگر شما دست و پای یک انسان را ببندید، بعد از او بخواهید که بدود، امکان‌پذیر نیست.

به عنوان یک اقتصاددان و فردی که دهه‌های متمادی در دانشگاه اقتصاد تدریس کرده‌ام، خطاب به آن مسوول، مدیر و کارگزاری که از بی‌اثر بودن تحریم‌ها سخن می‌گوید، می گویم باید بداند که دیگر کارد به استخوان مردم رسیده و چیزی برای از دست دادن ندارند. بنابراین اگر امروز فکری به حال معیشت این مردم شود، بهتر از فرداست…»

اسماعیل گرامی‌مقدم، فعال سیاسی هم با اشاره به این که یکی از مهم‌ترین جنبه‌هایی که می‌توان ریشه اعتراضات اخیر را از طریق آن تفسیر کرد، موضوع «اقتصاد» است که این روزها کمتر در ارزیابی‌های تحلیلی و رسانه‌ای به آن پرداخته شده معتقد است:«شرایط سخت اقتصادی به عنوان یکی از دلایل اصلی اعتراضات، خود را در کف خیابان نشان می‌دهد.

اینکه بسیاری از معترضان حاضر به ترک خیابان نیستند، برآمده از ناامیدی و نداشتن چیزی برای از دست دادن است. اگر با این افراد صحبت شود، اغلب از ناامیدی نسبت به چشم‌انداز آینده صحبت می‌کنند، بنابراین یکی از گزاره‌های مهم تحلیلی برای درک شرایط موجود ریشه‌های اقتصادی و رفاهی است.»

حسین راغفر هم تیرماه سال گذشته در تحلیل اعتراضات کارگری گفته بود با اتفاقاتی که در چند سال اخیر افتاده است این حس به عامه مردم از جمله القا شده که چیزی برای از دست دادن ندارند. به گفته او در آن زمان ، قبل از شکل گیری اعتراضات کارگران صنعت نفت شاهد چنین حرکاتی از ناحیه کارگران هپکو و هفت تپه بودیم واین یعنی معترضان به وضع موجود از جمله کارگران به نقطه‌ای رسیده اند که ترسی از پیگیری عیان و آشکار مطالبات خود ندارند و، چون دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند بی پروا و بدون احتیاط‌های معمول گذشته آن را دنبال می‌کنند.

از چه چیزهایی مطلع نبودید؟

این که مقامات امنیتی و اطلاعاتی اعلام کنند از چیزهایی مطلع شده اند که روحشان هم خبر نداشت البته دلیل دارد. آنها نخواسته اند که چیز دیگری بشنوند و جور دیگری ببینند. وگرنه گزارشی که سعید مدنی بعد از رخدادهای اعتراضی سال ۹۸ منتشر کرد دقیقا پیش بینی کننده امروز بود. سعید مدنی همان پژوهشگری است از قضا از این بابت این روزها در زندان است که خواسته زودتر و پیشت مردم و مقامات را از چیزهایی مطلع کند که روحشان هم خبر نداشته است!

تحلیل مدنی از اعتراضات آبان ۹۸ این بود که دامنه مطالبات در ایران گسترده شده و تمامی ابعاد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را پوشش می دهد.تجمیع این مطالبات به بحران مشروعیت منجر شده که حاصل آن سر دادن شعارهای رادیکال توسط معترضان است. او آن زمان به این نتیجه رسیده بود که ایران وارد وضعیت جنبشی شده است. یعنی هر مسئله و مشکل اجتماعی سیاسی یا اقتصادی استعداد آن را دارد تا با تبدیل شدن به یک بحران، موجب اعتراض همه یا بخشی از جامعه شده و بحران های متوالی به شورش ها و اعتراضات متوالی ختم شود.

در حالی که این روزها همه از نسل z صحبت می کنند و تحلیل گران معتقدند که موتور محرکه اعتراضات اخیرا نوجوانان دهه هشتادی اند. سعید مدنی همان ۳ سال پیش با اشاره به ترکیب سنی معترضان گفته بود که جنبش جوانان در این اعتراضات فعال بوده عمدتاً پیرامون مطالباتی در زمینه اقتصادی و شغلی و هم چنین سبک زندگی شکل می گیرد.

همه این هشدارها درست مانند گزارش ها و پژوهش ها و هشدارهایی بوده که دهه ۵۰ شمسی از سوی برخی جامعه شناسان یا پژوهشگران مستقل و حتی سازمان برنامه بودجه تهیه و به سمع و نظر مقامات و حتی شخص شاه هم رسیده بود اما ترجیح این بود که شنیده و دیده نشوند. وقتی ساختار قدرت تمایل به نشنیدن دارد، مردم ناامید‌تر و ناامیدتر می شوند تا این که ناامیدی‌شان به خشم تبدیل می شود. خشم مردمی که چیزی برای از دست دادن ندارند.


در همین راستا مقالات دیگری در ایران گیت منتشر گردیده است که می‌توانید مطالعه نمایید:

English

View this article in English

اشتراک گذاری این مطلب
خروج از نسخه موبایل