آزادی با زنجیر می آیی ؟

9 دقیقه

آزادی با زنجیر می آیی ؟

آزادی با زنجیر می آیی. بیرون کردن محسن نامجو و مهناز افشار از تظاهرات، حمله به اصلاح طلبانی که با خواست های اعتراضی مردم همراه شده اند، حمله سلطنت طلبان به حامد اسماعیلیون که چرا تا پیش از کشته شدن خانواده اش در فاجعه هواپیمای اوکراینی صدایش در نیامده بود، حمله به منتقدان حامد اسماعیلیون که مخالف تحریم هستند، تلاش برای یک بسیج جمعی جهت جلوگیری از سخنرانی نگار مرتضوی در دانشگاه بابت برخی مواضعی که داشته و نمی پسندیدیم. تهدید جانی نبات، اینفلوئنسر فضای مجازی و…

این خشمی که بیراهه می رود

این برخورد حذفی، این خودی و غیر خودی کردن، این به رسمیت نشناختن تفاوت ها، این شخم زدن گذشته ها به دنبال یک نقطه تاریک و پرونده سازی، این اجبار و… مگر نه همانی است که معترضان به آن معترضند؟ مونا گنجیان در رشته توییتی به همین موضوع اشاره کرده و در آخر خواسته که همه خشمشان رو کنار بگذارند و پشت هم باشند. نوشته است:« کل تایملاین شده فحاشی و تهمت زدن و مچ گرفتن از این و اون.

هرکی ذره ای باهاشون اختلاف نظر داشته باشه یا بخواد کمی عمیقتر از فلسلفه اینوری و انوری فکر کنه میشه وسط باز، هرکی بگه خشونت و سکسیسم و ج.ا درونتونو کنترل کنید میشه سانتی مانتال،هر اینفلوئنسری بیاد سمت مردم میگن از ترسشه».

در ادامه باز نوشته :«خارج نشین باشه میگن از اون سر دنیا غلط کردی تعیین تکلیف میکنی، داخل باشی ولی هنوز نگرفته باشنش میگن حتما با خودشونه. از سلطنت طلب متنفرند، از اصلاح طلب متنفرن، از شورای گذار متنفرن، از بی بی سی و همه چیز متنفرن، از مردم کشورهای دیگه طلبکارن، از مردم طلبکارن که چرا اعتصاب نمی کنند، از اون که اعتصاب نمیکنه طلبکارن که چرا نگران شغلشه، از اون که تو خونه نشسته طلبکارن که چرا نمی‌ریزه تو خیابون، به اون که هشتگ نمیزنه فحش میدن، آدم ها براشون یا سفیدن یا سیاه، ازش بت می سازن و با کوچکترین خطا جوری می کوبنش که جرات نکنه حرف بزنه».

احقاق حق نه تسویه حساب

کیومرث مرزبان،طنز نویس نویس هم در اینستاگرامش نوشته بود این روزها جرات ندارم نقد و نظر صادقانه ام در مورد مسیح علینژاد، درباره تحت فشار گذاشتن سلبریتی ها، بیرون کردن مهناز افشار و محسن نامجو، شعار مرد میهن آبادی، درباره میرحسین و خیلی از چیزهایی که به عنوان یک طنزپرداز و نویسنده که شغلش نوشتن است بنویسم.

او نوشته بود که در این مورد خاص ترسم از حاکمیت نیست، از گروهی از مردم است که به جای کمک کردن به اتحاد و حمایت از جوانان جان برکف با چراغ قوه در فضای مجازی به زور دنبال خائن می گردند و هنوز هیچی نشده احکام سنگینی برای افراد حکومتی و غیر حکومتی صادر می کنند..

بعد هم به جمله ای از عبدالفتاح سلطانی، وکیل معروفی که زمانی باهم هم بند بوده اند اشاره کرده بود که گفته:« در فردای آزادی منِ کیل موظفم مراقب باشم تا حقوق همین کسانی که من را سالها زندانی کرده اند را پاس بدارم و جلو بی قانونی بایستم.» مَخلص کلام این طنزپرداز این بود که ما به دنبال تسویه حساب نیستیم و نباید باشیم به دنبال احقاق حقوق پایمال شده مان باید باشیم.


احمد زیدآبای، روزنامه نگار هم در مطلبی که در کانال تلگرامی اش نوشته به همین موضوع اشاره کرده و اینکه انتظارش از ایرانیان ساکن خارج از ایران بیشتر بوده است:« همیشه تصورم این بود که جامعه ایرانیان خارج از کشور سرمایه بزرگی برای سرزمین ما هستند زیرا علاوه بر تخصص و داشتن سرمایه، سالیان درازی را هم در محیط های اجتماعی و سیاسی مداراجویانه و دموکراتیک زندگی کرده اند و حامل آن فرهنگ شده اند ..»

او در ادامه مشخصا به شعار توپ تانک فشفشه. اشاره کرده و نوشته از هر جهت نومیدکننده ظاهر شدند چرا که به جای شعارهای مدنی و اصیل و کارگشا سراغ این شعار رفته اند. به اعتقاد زیدآبادی گویا برخی از سیاسی های غیر مذهبی در همان حال و هوای استبداد شرقی نفس می کشند و بهره ای از فرهنگ مدارا، احترام و دموکراسی نمی برند!

نایاکی به مثابه فحش!

از وقتی که خبر رسیده نگار مرتضوی قرار است در دانشگاه شیکاگو درباره زنان ایران حرف بزند همه وقت و انرژی متوجه او شده تا مانع برگزاری این رویداد شوند.از برگزاری امضا و کارزار و پتیشن و نامه نگاری با دانشگاه و استادان تا تجمع در دانشگاه. چرا؟ چون او رسما یا اسما عضو نایاک است یا به آنها نزدیک است، یک عکس با روسری کنار ظریف دارد و در ماجرای زدن هواپیمای اوکراینی مواضع اشتباهی داشته یا مواضعی داشته که ما دوست نداشته ایم پس حالا هم حق ندارد به عنوان یک زن ایرانی درباره وضعیت زنان ایران صحبت کند.

گویا از پیش می دانند او قرار است چگونه و درباره چه چیزی صحبت کند. در حالی که معترضان بهتر بود به جای ممانعت از سخنرانی نگار مرتضوی، به دنبال گرفتن مجوز سخنرانی برای ده‌ها زن دیگر در دهها دانشگاه آمریکا می رفتند. به جای خاموش کردن صدایی که نمی پسندند به دنبال بلند کردن صداهای دیگر بودند.

از آن طرف نبات، اینفلوئنسری در فضای مجازی، ویدیویی منتشر کرده و اشک ریزان می گوید یک ماه در کنار مردم و صدایشان بوده اما در یک تجمع زنی به اتهام نایاکی بودن به او حمله کرده است. می گوید شدت حملات به حدی است که او نگران امنیت جانی خود شده است. نبات بعد از ارسال این ویدیو اکانت خود را در فضای مجازی می بندد. اگر ارزشی های انقلابی از لفظ لیبرال به مثابه فحش و زدن مخالف استفاه می کنند، نایاکی هم این روزها لقلقه زبان برخی است حذف دیگری.


یک استاد روزنامه نگاری ساکن آمریکا درباره همین وضعیت نوشته « با این رفتاری که ما ایرانیان خارج از کشور با هم داریم بهتره فردای روزی که ایران دوباره ایران شد ما برنگردیم، با این میزان تهمت و اخبار دروغ و فحاشی فقط زحمت مردم رو که الان با گلوله و کتک دارن مبارزه می کنن هدر میدیم. باعث خجالت و شرمندگی»

اصلاح طلبان و ملانصرالدین!

ماجرای برخورد با اصلاح طلبانی که این روزها هم صدا با مردم معترض شده اند، شبیه همان داستان ملانصرالدین و الاغ و پسرک شده است که هر کنش یا ناکنشی از سوی آنان، منتقد دارد. محمود صادقی نماینده اصلاح طلب مجلس دهم و عبدالله رمضان زاده سخنگوی دولت خاتمی جزو معدود اصلاح طلبانی بودند که در روزهای اخیر همراه با مردم ، توییت های تند و اعتراضی منتشر کردند.

محتوای توییت هایشان هم به نسبت قد و قواره خودشان و هم و هم جرات و جسارت دیگر اصلاح طلبان، قابل تامل و تقدیر بود. اما حتی آنها هم از حمله در امان نبودند. اکانت های ارزشی و اصولگرا که طبیعتا مشخص است با چه هدف و محتوایی به آنها حمله می کنند اما بیش از آنکه آماج حمله ارزشی ها شوند از سوی اکانت های عادی مورد هجمه و حمله قرار می گیرند.

برخی می گویند اصلاح طلبان باید الان سکوت کنند، برخی دیگر معتقدند باید تندتر بنویسند، برخی دیگر می گویند فرقی به حالشان ندارد که امروز هرچه بگویند و نگویند چون فردای براندازی حساب آنها را هم خواهیم رسید!

English

View this article in English

اشتراک گذاری این مطلب
خروج از نسخه موبایل