چشم طمع ترامپ به گرینلند
علاقمندی غیرعقلانی ترامپ به گرینلند
در نهایت، سفر جی دی ونس به گرینلند به پایگاه نظامی پیتوفیک محدود شد.
اما جاه طلبی ترامپ برای الحاق جزیره قطب شمال به پایان نرسیده است و اروپا را نگران کرده است.
ابتدا اعلامیه، سپس جنجالها و در نهایت اصلاح جزئی مسیر بازدید جی دی ونس از گرینلند پاسخی است به الگویی که در مدیریت روابط بینالملل توسط دولت ترامپ به روشی تاثیرگذار و ثابت تبدیل شده است.
بدین ترتیب، پس از آنکه با اعلام اینکه قصد دارد همسرش اوشا را به گرینلند ببرد، جایی که در مسابقه ملی سورتمهسواری با سگها شرکت خواهند کرد، جنجالی به راه انداخت، معاون رئیسجمهور ایالات متحده مسیر خود را اصلاح کرد: او تنها از پایگاه پیتوفیک بازدید خواهد کرد تا “امنیت گرینلند” را ارزیابی کند.
ونس گفت: “این واقعاً مهم است: کشورهای زیادی گرینلند، اراضی و آبهای آن را تهدید میکنند تا ایالات متحده، کانادا و به طور طبیعی، جمعیت گرینلند را تهدید کنند”.
اما واقعیت این است که هیچ تهدید عمومیای علیه امنیت جزیره، که سرزمینی خودمختار از دانمارک است، وجود نداشته است، جز از سوی رئیسجمهور ایالات متحده که حتی استفاده از نیروی نظامی برای الحاق این جزیره بزرگ قطبی، که دارای منابع طبیعی فراوان و موقعیت جغرافیایی استراتژیک است و تغییرات اقلیمی در آبهای آن مسیرهای جدید دریانوردی را باز خواهد کرد، را رد نکرده است.
این واقعیت که واشنگتن اصلیترین ضامن امنیت، تأمینکننده نظامی و متحد ناتو و دانمارک است، نشان دیگری از بیاحترامی واشنگتن به حقوق بینالملل، متحدان و روابط فرا آتلانتیک است.
سورتمهسواری یا منابع کمیاب؟
اعلام بازدید ونس، هرچند که محدود شد، بدون تبعات باقی نماند. نخستوزیر دانمارک، مته فردریکسن، قبلاً از این شکایت کرده است که واشنگتن در حال وارد کردن “فشار غیرقابل قبول” به گرینلند است، جایی که نیروهای سیاسی آن – در حالی که مخالف ضمیمه شدن به ایالات متحده هستند – به طرق مختلف طرفدار روندی هستند که جزیره را به استقلال از کپنهاگ سوق دهد.
از هیأت ایالات متحده به رهبری مشاور امنیت ملی مایک والتز شامل جی دی ونس و همسرش اوشا و همچنین کریس رایت وزیر انرژی و مدیر سابق معدن است.
دلیل رسمی این است که آنها قرار بود در مسابقه ملی سورتمهسواری با سگها شرکت کنند.
با این حال، هیچکس از این واقعیت غافل نیست که گرینلند ذخایر معدنی و نفتی عظیمی دارد که هنوز استفاده نشدهاند، اما بهویژه این که زیرزمین آن حاوی منابع کمیاب است که برای صنعت فناوری اطلاعات و گذار به انرژی پاک ضروری هستند.
این منابع شامل کبالت، گرافیت، لیتیوم و نیکل است که در ساخت باتریها، بهویژه برای موتورهای برقی، استفاده میشوند؛ همچنین مس و روی، و حتی فلزات خاصی مانند تیتانیوم، تنگستن و وانادیوم که برای ساخت “سوپرآلیاژها” به کار میروند.
علاوه بر این، به دلیل گرمایش جهانی و پدیدهای که به عنوان “تقویت قطبی” شناخته میشود، طبق گفته محققان، در طی دو دهه آینده، مناطق هم مرز با دایره قطب شمال برای ماهها عاری از یخ خواهند ماند و مسیرهایی قابل عبوری را ایجاد خواهند که نقش تجاری جزیره را بازتعریف کند و آن را به یک قطب استراتژیک برای حمل و نقل مواد خام و فرآوردههای نفتی تبدیل کند.
آیا گرینلندی ها نگران هستند؟
شک و تردیدی وجود ندارد که رویکرد تهاجمی ایالات متحده نگرانیهایی را برای حدود ۵۷ هزار نفر از ساکنان جزیره قطبی به وجود آورده است، کسانی که تا مدتها به علاقه ترامپ نسبت به خود به عنوان عاملی برای بهرهبرداری به منظور دستیابی به استقلال از دانمارک نگاه میکردند.
اما امروز، همانطور که نخستوزیر موتی اگه ده اشاره کرد، حس آن دارد که گرینلند برای مقابله با فشارهای فزاینده واشنگتن به کمک خارجی نیاز دارد.
در هفتههای اخیر، صدها نفر در تظاهراتی علیه ایالات متحده شرکت کردهاند که برخی از آنها تابلوهایی با نوشتههایی مانند “به توافقهای بینالمللی احترام بگذارید” و “یانکیها به خانه برگردید” حمل میکردند.
این که یک هیأت بلندپایه از مقامات ایالات متحده بدون دعوت از سوی گرینلند، به ویژه پس از انتخابات ملی و در حالی که احزاب هنوز در حال مذاکره برای تشکیل دولت بعدی هستند، از گرینلند بازدید میکنند، سوالات زیادی را مطرح میکند.
ینس فردریک نیلسن، رهبر حزب دموکراتیک و نخستوزیر احتمالی آینده، روز دوشنبه به مردم گرینلند گفت که باید “متحد بمانند”، اما هیچ دلیلی برای دستپاچه شدن وجود ندارد: “ما نباید مجبور شویم در یک بازی قدرت شرکت کنیم که خودمان انتخاب نکردهایم”.
آیا اروپا عقب مانده است؟
امکان اینکه جزیره تبدیل به یکی دیگر از مهرههای رقابت میان ایالات متحده و چین شود، نگرانیهایی را برای اروپاییها به همراه دارد.
به ویژه با توجه به تنشهای در حال افزایش و روابط رو به وخامت با واشنگتن، توجهاتی که دولت آمریکا به گرینلند معطوف کرده است، باعث به صدا درآمدن بیش از یک زنگ خطر در قاره کهن شده است.
شوک ناشی از اظهارات ترامپ در واقع، بیتوجهی ملامتآمیز به این سرزمین را، که مدتها از سوی وزارتخانههای امور خارجه اروپا نادیده گرفته شده بود و تنها در سال ۲۰۲۴ اتحادیه اروپا بالاخره دفتر نمایندگی خود را در آنجا گشود, برجسته کرد.
حتی دانمارک هم در حال پی بردن به این است که برای بیش از دو قرن اهمیت حیاتی جزیره را دست کم گرفته است.
با این حال، این اولین باری نیست که رئیسجمهور ایالات متحده علاقهمندی خود را به الحاق گرینلند به ایالات متحده نشان میدهد.
او در سال ۲۰۱۹ نیز ایده خرید این سرزمین را مطرح کرده بود.
وضعیت از آنجا بدتر میشود که تاجری که امروز در دفتر بیضی کاخ سفید نشسته، دیگر آن تازهکار دوران نخستین دوره ریاستجمهوریاش نیست و او قصد دارد از شرایط کنونی چین که در حال دست و پنجه نرم کردن با مشکلات اقتصادی است و اروپایی که دچار تفرقه و فاقد رهبری قوی است، بهرهبرداری کند.
بروکسل گمان می برد که وضعیتی که مدتها در رکود بوده، همچنان دست نخورده باقی خواهد ماند و این اشتباهی مسلم بود، امروزه تحولات ژئوپولیتیکی سریعتر از آن چیزی است که اروپا بتواند با آن همراهی کند.
در نهایت، تشخیص هدف نهایی سیاست رئیسجمهور ترامپ در قبال گرینلند که بر اساس توقف و شروعهای بهنظر غیرقابل درک است، دشوار است.
هدف اعلامشده، نمیتواند خرید آن باشد، و حتی هدف اشغال آن نیز بعید می باشد: زیرا درست است که این جزیره خودمختار است اما بخشی از دانمارک، عضو ناتو است.
سرمایهگذاریهای ایالات متحده در این جزیره در حال افزایش نیست و خطر نظامی، با توجه به روابط خوب با پوتین، بنظر می رسد که تهدیدی بیش نیست.
شاید هدف تنها وارد آوردن فشار روانی بر دولت جدید جزیره باشد که پس از شکست حزب چپ میانه در حال تشکیل است و به طور ضمنی، یک بار دیگر اتحادیه اروپا را تحریک کند که در دیدگاه ترامپ اکنون به عنوان دشمن اصلی شناخته میشود.
English
View this article in English