نقش آفرینان سال ۱۴۰۲در ایران
نقش آفرینان سال ۱۴۰۲در ایران. باورکردنی نبود؛ همه رسانهها و جمع کثیری از دنبالکنندگان اخبار تا ساعت ۱۲ شب یعنی آخرین ساعت تمدید رایگیری در پایگاههای اخذ رای در انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی و ششمین دوره مجلس خبرگان، منتظر انتشار خبر رای دادن سیدمحمد خاتمی، رهبر جریان اصلاحات همچون همه ادوار گذشته بودند. خاتمی در این انتخابات هم خبرساز شد؛ همانند انتخابات ریاستجمهوری هفتم که وارد انتخابات شد و دوم خرداد را رقم زد.
انتخابات ریاستجمهوری دهم در سال ۸۸ که به نفع میرحسین موسوی وارد رقابت نشد و از او حمایت کرد. انتخابات دوره نهم مجلس که بعد از اعتراضات بود و تکرایی را به دور از جنجالهای رسانهای در دماوند به صندوق انداخت. انتخابات ریاستجمهوری یازدهم که از حسن روحانی حمایت کرد و فضای انتخابات را پرشور کرد. انتخابات مجلس دهم با «تکرار میکنم» مردم را به حضور در انتخابات دعوت کرد و پس از آن هم با نقشآفرینی دوباره در انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم فضا را به نفع حسن روحانی و لیست اصلاحطلبان در شورای شهر چرخاند.
او این بار هم با رای ندادنش خبرساز شد و در کنار جمع کثیری از مردم نارضایتیش را از وضع موجود اعلام کرد؛ رایندادنی که با هشدارهای همیشگیاش به مسئولان با احتمال کاهش مشارکت و ناامیدی مردم عجین و هماهنگ بود. آنجا که با بیانیه ۱۵ مادهای پیشنهاد اصلاح را در روزهای پس از اعتراضات ۱۴۰۱ مطرح کرد؛ آنجا که بعد از انتشار سند راهبردی انتخابات جبهه اصلاحات بر همراهی با آن با این نگاه که به هر قیمت نباید پای صندوق رای رفت و باید «حداقلهای یک انتخابات باشد» که همراهی «طیفهای رنگینکمانی ملت» اتفاق بیفتد و حالا چون مقدمات اتفاق نیفتاد، او هم رای نداد و اعلام کرد که «آگاهانه رای ندادم».
حسن روحانی
عضو جدید رجا
لطفالله میثمی سالهاست عنوانی را برای خودش و برخی دیگر از فعالان سیاسی انتخاب کرده و میگوید ما عضو حزب «رجا» به معنی «راندهشدگان جمهوری اسلامی» هستیم که روزبهروز تعدادمان بیشتر از قبل میشود. آخرین فردی که توانسته وارد حزب رجا شود، حسن روحانی است؛ فردی که روزی جایگاه خوبی در جناح راست داشت اما به مرور از این جناح کنار گذاشته شد و در نهایت در سال جاری، مهمترین برخورد با او صورت گرفت تا بهنوعی مجوز حضورش در حزب رجا صادر شود.
روحانی که از سال ۱۳۷۹ عضو مجلس خبرگان است، برای دوره ششم هم در این دوره از انتخابات ثبتنام کرد اما مهر ردصلاحیت از سوی شورای نگهبان روی پیشانی او زده شد تا همان برخوردی که با بسیاری از چهرههای شاخص صورت گرفته، با رئیسجمهوری سابق هم صورت گیرد.
پس از اعلام ردصلاحیت بیانیهای صادر کرد، ابتدا مردم را به دادن «رای اعتراضی» دعوت کرد، اما سپس نوشت: «قرار بود در این نظام، خود این مردم، سرنوشت خود را تعیین کنند نه آنکه اقلیتی چندنفره انتخاب آنان را به آنان دیکته کنند. این اسلامی نبود که به مردم معرفی شده بود و این آن امانتی نیست که مردم به پایش جان و جوانی دادند.» به هر ترتیب، پس از ردصلاحیت او در آستانه انتخابات بیانیهای صادر کرد که در آن مردم به حضور پای صندوق رای تشویق شده بودند.
البته در همین مدت، پیگیریهای روحانی برای دریافت دلایل ردصلاحیت ادامه دارد و در آخرین نامه روحانی به شورای نگهبان آمده،که دلایل مطرح شده از سوی فاقد مستندات است و او خواسته برای دلایل ردصلاحیتش، شورای نگهبان سند رو کند.
علی لاریجانی
کلیدواژه خالصسازی
هرچند که حضور جدی در فضای انتخابات ۱۱ اسفند نداشت و به نخستین گمانهزنی انتخاباتی از سوی رسانهای که روزی در جریانهای فکری همسو با او قرار میگرفت، او را به پاسخی سخت واداشت، اما کلیدواژهای به فضای سیاسی کشور تزریق کرد که احتمالاً تا سالها گریبان اصولگراهای تندرو را خواهد گرفت.
علی لاریجانی اردیبهشتماه سال جاری، پس ازانتشار خبری از سوی خبرگزاری تسنیم مبنی بر تمهید او برای ورود جریانی به انتخابات مجلس آینده در واکنش به این ادعا، متن تکذیبیه را با این جمله آغاز کرد: «رفع نگرانی از جریان خالصسازی، خبری درباره انتخابات مجلس وجود ندارد!» و خالصسازی به سرعت مورد تحسین گروهی از فعالان سیاسی و انتقاد گروهی دیگر قرار گرفت.
او در نهایت لیستی برای انتخابات ارائه نکرد، اما به گفته نزدیکانش دیگران را برای حضور در انتخابات تشویق کرد. گرایش لاریجانی به سمت اعتدالگرایان بود، هرچند که از لیستی حمایت نکرد و با انتشار دو پیام ویدئویی از دو تکچهره و کاندیدای مورد حمایت میانهروها، یعنی محمدباقر نوبخت و غلامرضا تاجگردون آنها را شایسته ورود به مجلس دانسته بود.
حضور سیاسی لاریجانی در سالی که گذشت با وجود عدم مشارکت و حمایت از گروه خاصی در انتخابات پررنگ بود و گمانهزنیهایی برای آینده سیاسی او نیز انجام شد؛ سناریوهایی که او را چهره پشت پرده سیاست دانستند؛ که یکی از بازوهای مشورتی کشور است و در نتیجه حذف او از فضای سیاسی کشور به سادگی امکانپذیر نیست. سناریوی دیگری نیز مطرح است که او تا سال ۱۴۰۸ صبر خواهد کرد و پس از تحلیل و بررسی عمیق نسبت به فضای کشور، وارد کارزار انتخابات ریاستجمهوری خواهد شد.
احمد جنتی
خداحافظی با مجلس خبرگان
شاید اگر فضای سیاسی کشور در موقعیت مناسبتری بود، رخوت و سکون گریبانگیرش نشده بود و مفهوم رقابت و کنشگری سیاسی در این روزهای کشور به همان مفهوم اصطلاحی و درستش تعریف میشد(نه همراه با اما و اگرهای فراوان)؛ از جمله خبرهای مهم انتخابات دوره ششم مجلس خبرگان رهبری، ثبتنام نکردن احمد جنتی بود؛ خبری که علت اتخاذ چنین تصمیمی را از سوی جنتی مشخص نکرده و توضیحی در این زمینه نداده است اما میتوانست در صورت وجود وضعیت سیاسی فعال و غیرمنفعل، سوژه خوبی برای تحلیلهایی مبنی بر اثرگذاری این تصمیم و پیشبینیها از آینده آن در بسیاری از محافل سیاسی و رسانه ها باشد.
این خبر از چند جهت حائز اهمیت است؛ اول، جنتی از جمله چهرههای همیشگی مجلس خبرگان رهبری بوده و در همه ادوار پنجگانه آن حضور داشته است و حالا در این دوره تصمیم بر نیامدن گرفت. دوم، این نیامدن با توجه به اینکه جنتی پیش از این نیز از سمت امام جمعه تهران، عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی، ریاست شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی و ریاست ستاد امر به معروف و نهی از منکر کنارهگیری کرده بود.
شائبه خداحافظی با دنیای سیاست را به میان میآورد اما با توجه به اینکه هنوز در شورای نگهبان بهعنوان دبیر آن حضور دارد و هنوز هم همان نقشآفرینی پررنگ در این نهاد به او نسبت داده میشود، اتخاذ چنین تصمیمی مبنی بر خداحافظی با عالم سیاست در سن ۹۷سالگی از سوی او رخ نداده است، مگر اینکه بهزودی از ادامه حضور در شورای نگهبان بهعنوان مشهورترین حضورش در فضای سیاسی نیز کناره گیری کند.
البته شرکت نکردن او در انتخابات مجلس خبرگان دوره ششم و نبود او در این انتخابات بحث بر سر ریاست این مجلس و حدس و گمانها در این زمینه را نیز مطرح میکند و باید دید چه کسی ششمین رئیس مجلس خبرگان پس از علی مشکینی(۱۳۶۹۱۳۸۶)، اکبر هاشمی رفسنجانی (۱۳۸۶۱۳۸۹)،محمدرضا مهدوی کنی (۱۳۸۹۱۳۹۳)، محمدیزدی (۱۳۹۳۱۳۹۵) و احمد جنتی (تاکنون-۱۳۹۵) خواهد بود.
محمدباقر قالیباف
روزهای خاکستری رئیس
روزی که تصمیم به حضور جدی در سیاست گرفت، شاید تصور نمیکرد که چنین ایام سختی را پشت سر بگذارد. البته شاید این روزهایی که در سال ۱۴۰۲ برای محمدباقر قالیباف رقم خورده، روزهای خوب او باشد و سال پیش رو، روزهایش خاکستریتر از قبل شود. سال ۱۴۰۲برای رئیس مجلس با انتقادات از سیستم مدیریت او در مجلس از سمت برخی مخالفان اصولگرایی آغاز شد اما با نزدیک شدن به انتخابات یازدهم اسفند، حاشیهها درباره او اوج گرفت. چند هفته پیش از انتخابات اسنادی منتشر شد که نشان میداد پسر رئیس مجلس در تلاش است تا اقامت کشور کانادا را بگیر؛، روندی که باعث شد تا انتقادات درونخانوادگی در بین اصولگرایان از او زیاد شود.
قالیباف با این حاشیه وارد لیست شورای ائتلاف نیروهای انقلاب شد و مانند سال ۹۸، سرلیستی را بر عهده گرفت اما با آغاز اعلام نتایج آرا، مشخص شد که او با بحران بزرگی روبهرو شده و اعتبارش در بدنه اصولگرایانی که پای صندوق رای رفتهاند تا حدود زیادی خدشهدار شده است. قالیباف که در انتخابات مجلس یازدهم یک میلیون و ۲۰۰هزار رای بهدست آورده بود، در این دوره تقریباً ۴۵۰هزار رای بهدست آورد تا پایگاه رای او یکسومِ ۴ سال قبل شده و چهارمین نفر در پایتخت از نظر تعداد آرا شود.
حاشیهها و انتقادات شدیدی که از سوی چهرههای تندرو اصولگرا درباره قالیباف طی چند ماه اخیر وجود داشته است، در کنار ریزش شدید پایگاه رای او، باعث شده تا این دیدگاه به وجود بیاید که رئیس مجلس یازدهم با آغاز دوازدهمین دوره روزگاری سختتر از روزگار فعلی را سپری خواهد کرد. در این میان گمانهزنیهای مختلفی درباره آینده او وجود دارد.
عدهای از احتمال انصراف قالیباف از حضور در مجلس دوازدهم حرف زدهاند، برخی گفتهاند که شاید در روند تصویب اعتبارنامه او مشکلاتی ایجاد شود و البته در کنار اینها، موضوع تکرار ریاست او و کاهش شانساش برای نشستن دوباره روی صندلی ریاست قوه مقننه نیز مطرح است.
سعید حجاریان
ترسیم آینده خالصسازی
تئوریسین اصلاحات در سالی که گذشت یکی از نظریههای مهم خود را ارائه کرد. او چند ماه پس از اینکه علی لاریجانی عبارت «خالصسازی» را به کار برد، در یادداشتی نظریه خود را درباره این موضوع بیان کرد. او در ابتدای نظریه خود میآورد: ««خالصسازی» نه ابتدای یک فرآیند است و نه انتهای آن.» و در ادامه یادآور میشود که خالصسازی میانه یک روند بوده، پیش از آن مرحلهای به نام «مخلصسازی» وجود داشته که از دل آن به «خالصسازی» رسیدهاند.
حجاریان در نظریه خود میآورد که فرآیند «مخلصسازی» از طریق نظارت استصوابی و دیگر ابزارهای حذفی و تبلیغی با حذف بخش عمدهای از نیروهای سیاسی انجام شد اما پس از آن: «مرحله «خالصسازی» کلید خورد که در آن عبور از «مخلصها» در دستور کار قرار گرفت.» اما حجاریان مینویسد این روند یک مرحله دیگر هم خواهد داشت. او نام این مرحله را «خلاصسازی» قرار داده و در آن توضیح داده که این روند: «خلاصسازی بوروکراسی و عرصه عمومی از هر آن چیز و هر آن کس که «دیگری» محسوب میشود.» خواهد بود.
البته او در نظریه خود یادآور میشود که نوک پیکان نقد سیاسی نباید متوجه مرحله «خالصسازی» باشد، بلکه باید متوجه نقطه صفر این فرآیند که همان «مخلصسازی» است، باشد. البته در کنار این موضوع، سعید حجاریان در سال گذشته اظهارنظرهای مهم دیگری هم داشته است، برای مثال او طی ماههای پیش از انتخابات در مصاحبهای از تصمیم جبهه اصلاحات برای عدم ارائه لیست در تهران دفاع کرد.
همچنین، پس از پایان انتخابات هم در یادداشتی به نقد بیانیه «بیایید روزنهگشایی کنیم» پرداخت و در آن یادآور شد که «این روزنه نه صرفاً برای این انتخابات بلکه برای سالیان گشوده شده است و در هر انتخابات عدهای شبیه این گروه از استراتژی روزنهگشایی سخن خواهند گفت و این استراتژی، الیالابد ابطالناپذیر خواهد ماند.»
مصطفی تاجزاده
معترض از زندان
مصطفی تاجزاده با وجود آنکه در سال ۱۴۰۲ تماماً در زندان به سر برد، اما دست از فعالیت نکشید و درخصوص مسائل جاری کشور اظهارنظرهای متعددی را مطرح کرد؛ اظهاراتی که منجر به صدور احضاریه برای او در زندان شد. شعبه یک بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب برای دو اتهام اجتماع و تبانی و فعالیت تبلیغی علیه نظام احضاریهای برای او صادر کرد.
گفتوگوهای تاجزاده با حسین رزاق در زندان بخشی از فعالیتهای او در زندان اوین است که در آنها انتقادات صریحی به فضای بسته سیاسی کشور، مهندسی انتخابات، هشدار به فرمایشی کردن انتخابات و شکاف طبقاتی داشته است. او در یکی از گفتوگوهای خود توضیح داد که انتخابات آزاد در ایران تا سال ۶۰ اتفاق افتاد و از زمانی که مجاهدین خلق دست به اسلحه بردند و مقامات عالیرتبه کشور را ترور کردند، فضا به شدت امنیتی شد و آزادی سیاسی یکی پس از دیگری به محاق رفت.
تاجزاده در یکی از گفتوگوهای خود تاکید کرد که باید بر تغییر قانون اساسی به منزله مقدمه دگرگونیهای ساختاری در ایران اصرار کرد و با انتقاد از دعوتکنندگان به شرکت در انتخابات گفت: «دعوتکنندگان به شرکت در انتخابات مجلس که بهدنبال اصلاح ساختار توسط نمایندگانشان از طریق قانونگذاری هستند، یا اصلاً دنبال اصلاح و تغییر ساختار نیستند و یا نمیدانند ساختار چیست!
زیرا هر کس فقط یکبار قانون اساسی را مرور کرده باشد، میداند که نهاد قانونگذاری تا چه حد مرعوب نهادهای بالادستی انتصابی است.» او در نهایت انتخابات مجلس دوازدهم را تحریم کرد و به همین دلیل محدودیتهای جدیدی برای او در زندان اعمال شد.
وی همچنین درخصوص انتخابات ۱۱ اسفند با انتشار یادداشتی با اشاره به اینکه این انتخابات مهندسی شده بود، این انتخابات را با توجه به میزان رایدهندگان و درصد آرای منتخبان یک شکست تاریخی عنوان کرد که کوچکترین گامی برای جلب اعتماد و رضایت اکثریت شهروندان ناراضی از وضع موجود برنداشت. او همچنان در زندان است و فعلاً تغییری در وضعیت او اتفاق نیفتاده است.
English
View this article in English