فرانسه در وضعیت آچمز
توقف حزب راست افراطی
فرانسه در وضعیت آچمز. در انتخابات پارلمانی فرانسه، ائتلاف جناح چپ “جبهه مردمی جدید” برخلاف همه انتظارات در صدر قرار گرفت.
گروه مکرون در جایگاه دوم قرار گرفت و ازحزب اجتماع ملی لوپن و باردلا پیشی گرفت. با این حال، هیچ کدام از این سه بلوک سیاسی نتوانستند اکثریت مطلق را به دست آوردند، رخدادی بر خلاف پیشبینیها که حکایت از پیروزی حزب راست افراطی داشت.
ائتلاف احزاب چپ نام “جبهه مردمی” را با الهام از ائتلافی انتخاب کردند که حدود صد سال پیش در انتخابات فرانسه مانع از پیروزی جریان راست افراطی شده بود.
ژان لوک ملانشون از رهبران چپ در اولین سخنرانی خود پس از انتخابات با اشاره به حزب راست افراطی اعلام کرد که مردم فرانسه “بدترین راهحل” را کنار زدند.
رای دهندگان فرانسوی رای دادند و مجلس ملی منشعب شده و بدون اکثریت مشخص را تحویل دادند. با توجه به نتایج اولیه، یک چیز مسلم است: ” اجتماع ملی” مارین لوپن و جردن باردلا نه تنها به اکثریت مطلق نمی رسد، بلکه در حال حاضر در رده سوم قرار دارد، در حالی که چپ های متحد در جبهه مردمی جدید (NFP) اکثریت نسبی کرسی ها را به دست آوردند.
برای فرانسه، این حوادث، دوره ای از عدم قطعیت را به همراه می آورد که در تاریخ جمهوری پنجم مشابهی ندارد و بیشتر یادآور هرج و مرج دوره چهارم( ۱۹۴۶-۱۹۵۸) است، زمانی که ۲۴ دولت تنها در ۱۳ سال جانشین یکدیگر شدند.
آنچه مسلم است این است که رئیس جمهور مکرون نمی تواند مجلس را در دوازده ماه آینده منحل کند و بنابراین باید به دنبال راه حلی در این مجلس ملی باشد.
به این ترتیب قطعا برای یافتن اکثریتی که اجتماع ملی را کنار بگذارد، باید یک جاده بسیار باریک و سربالایی را طی کرد.
به این دلیل که این اکثریت برای بزرگ بودن باید همه یا تقریباً همه احزاب دیگر را در داخل خود نگه دارد. اما همچنین به این دلیل که جبهه مردمی جدید کمپین خود را به یک اندازه بر شکست های ماکرونیسم و تهدید ناشی از ظهور راست افراطی متمرکز کرد.
اکنون چه اتفاقی می افتد؟
هنگامی که شمارش کامل شد، قدرت در حال انتقال از الیزه به پارلمان است که – همانطور که در سایر دموکراسیهای اروپایی اتفاق میافتد – باید “میدان” را برای ترکیب اکثریت و یک مجری که قادر به حکومت باشد آماده کند.
صبح روز ۸ آوریل گابریل اتل، نخست وزیر، استعفای خود را ارائه کرد و تنها برای رسیدگی به امور جاری در سمت خود باقی می ماند.
در این میان، از سخنان رهبران نیروهای ائتلاف علیه راست افراطی، مواضع متفاوتی به دست میآید. رهبر حزب فرانسه تسلیم ناپذیر( France Insoumise) ژان لوک ملانشن – بر طبق پروژه های اولیه تشکل جبهه مردمی – به ائتلاف دولتی با میانه روهای ماکرون که توسط اولیویه فور از سوسیالیست ها حمایت می شود، “نه” می گوید، در حالی که رافائل گلوکسمن از جنبش میدان عمومی (Place Publique) خواستار یک “رفتار بالغ” برای یافتن راهی برای خروج از شرایط کنونی شد.
مسئله فقط ایننیست، بلکه باید فهمید که چه کسی حاضر است نخست وزیر شود و خود را در رأس چنین ائتلافی ناهمگون و مرکب قرار دهد.
در حال حاضر الیزه سعی می کند تا زمان بخرد و منتظر میماند تا هیاهو ها آشکار شوند و این فرضیه را مطالعه می کند که شکاف هایی که حتی قبل از رأی گیری نیز به وضوح قابل مشاهده بودند، جبهه مردمی جدید را به سمت انشعاب سوق دهند.
در آن صورت، راه را برای یک ائتلاف بزرگ چپ-راست، که سوسیالیستها، میانهروها و جمهوریخواهان فراری را در آغوش میگیرد، بررسی میکند. .
والری گاز از رادیوی بینالمللی فرانسه تحلیل می کند که روی کاغذ، این گزینه ممکن است، اما در واقعیت سیاسی ساختن آن دشوار خواهد بود.
مکرون برنده نهایی قمار؟
در نهایت این قمار نتیجه داد. امانوئل ماکرون شرط خود را با مسدود کردن راه را به سمت مجلس ملی مارین لوپن و جردن باردلا برد، حتی اگر اردوگاه او آسیب دیده باشد و مسئله حاکمیت هنوز حل نشده باشد، برد.
دور دوم انتخابات پارلمانی فرانسه یک پیروزی تاریخی برای جبهه مردمی جدید (NFP) به ارمغان آورد، ائتلافی از احزاب چپ که با ۱۸۲ کرسی اول است و پس از آن آنسامبل، به معنای “با هم” ائتلاف سیاسی لیبرال در فرانسه است که توسط امانوئل مکرون ایجاد شد، با ۱۶۸ نماینده پارلمان در رده دوم قرار دارد و راست افراطی (۱۴۳) که بار دیگر سد جمهوری خواه در برابر آن ایستاد.
اگرچه در چند ساعت گذشته شروع کردهایم به زیر سوال بردن توانایی دولت فرانسه در مورد حاکمیت و برقراری تعادل، اما خبر روز هنوز شکست غافلگیرکننده اجتماع ملی است که با توافقنامههای مقاومت و مشارکت بیسابقه رایدهندگان ممکن شد.
مارین لوپن به این موضوع اشاره کرد: «دو سال پیش ما فقط هفت نماینده مجلس داشتیم.
امشب ما از نظر تعداد نمایندگان اولین حزب در فرانسه هستیم.” درست است، با توجه به اینکه در مجلس گذشته ۸۸ و الان ۱۴۳، بیشتر از هر حزب دیگری، نماینده دارند، زیرا مکرونیست ها و جبهه مردمی ائتلاف هستند، اما برای حکومت کردن کافی نیستند.
بعد از اعلام نتایج انتخابات روز یکشنبه، حتی اروپا نیز نفس راحتی کشید: پاریس همچنان یک قهرمان فعال در صحنه سیاسی اتحادیه باقی خواهد ماند، در حالی که ورود اجتماع ملی باعث ایجاد خلایی می شد که پر کردن آن غیرممکن بود.
دولت موقت؟
بعید است هر دولتی که از ترکیبات احتمالی مشترک بیرون بیاید برای مدت طولانی ثابت بماند.
تصویب قانون بودجه در پاییز اولین لحظه بحرانی احتمالی خواهد بود. فرانسه پس از از دست دادن اهداف در اوایل سال، به دلیل تقاضا برای کاهش کسری بودجه خود تحت فشار است.
در میان بسیاری از موضوعاتی که ائتلاف چپ، لیبرال و راست هرگز بر سر آنها به توافق نخواهند رسید، سیاست مالی احتمالاً در صدر فهرست قرار دارد.
در همین حال، باردلا که پس از مشاهده احتمال به دست آوردن اکثریت در پارلمان و رهبری کشور ناامید شده بود، سعی کرد با این جمله که “دنیای قدیم سقوط کرده است و هیچ چیز نمی تواند مردمی را که دوباره امیدوار شده اند، متوقف کند”، هواداران خود را شاد کند.
مارین لوپن نیز این را تکرار کرد: “جزر و مد در حال افزایش است. این بار به اندازه کافی بالا نرفته است، اما همچنان به رشد خود ادامه می دهد.
پیروزی ما فقط به تعویق افتاده است”. از سوی دیگر، با وجود دست نیافتن به هدف، اما اجتماع ملی شاهد افزایش شدید تعداد نمایندگان پارلمان خود بوده است. حال باید دید که سد جمهوری خواهی تا چه زمانی می تواند آنها را بیرون از در نگه دارد؟
بوم نقاشی اوربان؟
اروپا نفس راحتی می کشد، اما فقط تا نیمه راه. موضوعاتی که بر ثبات فرانسه تأثیر میگذارند در برخی از جسورانهترین پیشنهادهای رئیسجمهور مکرون نیز وجود دارد: از وام مشترک برای دفاع اروپا گرفته تا دوبرابر کردن بودجه جامعه، تا استقرار نیروهای فرانسوی برای آموزش نیروهای کییف.
اتحادیه اروپا در خطر مواجهه با فلج مضاعف قرار دارد زیرا هم فرانسه و هم آلمان – که به طور سنتی نیروهای محرک بلوک ۲۷ عضوی هستند – خود را در موقعیت ضعیفی میبینند.
در حالی که مکرون باید در خانه تسویه حساب کند، اولاف شولز، صدراعظم آلمان، حزبش را در انتخابات اروپا شکست خورده دید و در تلاش است تا ائتلاف “چراغ راهنمایی”(نام این ائتلاف به رنگهای نمادین این احزاب اشاره دارد: قرمز برای سوسیال دموکراتها، زرد برای دموکراتهای آزاد، و سبز برای سبزها) خود را پابرجا نگه دارد.
در سطح قارهای، اگرچه احزاب راست افراطی هنوز با در دست گرفتن کنترل فاصله زیادی دارند، اما آنها در حال افزایش هستند و ویکتور اوربان، نخستوزیر مجارستان، رئیسجمهور دورهای اتحادیه اروپا، در تلاش است تا آنها را تقویت کند: عصر یکشنبه، این خبر به دلیل اعتراضاتی که ابتدا در نتیجه نظرسنجی ها و سپس نتایج رای گیری ایجاد شد، مورد توجه قرار نگرفت، اما باردلا در سخنرانی خود اعلام کرد که حزب اجتماع ملی بخشی از گروه پارلمانی جدید ایجاد شده توسط نخست وزیر مجارستان، میهن پرستان برای اروپا، که شامل حزب لگا نورد به رهبری متئو سالوینی، و احزاب راست افراطی اسپانیایی، پرتغالی و فلاندری(به منطقه بزرگی از فرانسه و بلژیک و جنوب هلند گفته می شود)است، خواهد شد.
بنابراین، این گروه پس از حزب راست میانه مردم اروپا و سوسیالیست های چپ میانه، می تواند سومین حزب بزرگ در پارلمان اروپا شود و از حزب تجدید اروپا پیشی بگیرد.
باردلا گفت: «در نهایت، از فردا، اعضای ما در پارلمان اروپا به طور کامل نقش خود را در یک گروه بزرگ که بر موازنه قدرت در اروپا تأثیر خواهد گذاشت، ایفا خواهند کرد. تا از غرق شدن توسط مهاجران، محیطزیستگرایی تنبیهی و مصادره حق حاکمیت ما خودداری کنند”.
در نهایت، آنچه در شطرنج حرکت اسب نامیده می شود، قماری که بازی حریف را به هم می زند، نتیجه ای را به بار آورد که امانوئل مکرون به آن دلبسته بود: ممانعت از دستیابی راست افراطی به اکثریت مطلق و داشتن حق اداره فرانسه شود.
با توجه به گسست کشور، رشد مهم حزب مارین لوپن، چیز زیادی نیست، در واقع مسئله مهمتر امروز فرانسه، فروپاشی چارچوب سیاسی است که سیستم حزبی جمهوری پنجم را به تاریخ میسپارد و منجر به تشکیل یک مجلس ملی ای خواهد شد که تحت سلطه دو جناح مخالف (اجتماع ملی و جبهه چپ)، با مرکزیت (اکثریت سابق ریاست جمهوری) ضعیف است و قادر به ارائه کارت های خود نیست.
در پاسخ به کسانی که – در فرانسه و خارج از آن – با عجله تصمیم مکرون برای انحلال مجلس و برگزاری انتخابات زودهنگام را بداهه و ناشیانه ارزیابی کردند، یادآوری چند نکته خالی از لطف نیست، در واقع، رئیس جمهور مکرون تنها چند روز پس از انتخاب مجدد خود در سال ۲۰۲۲ اکثریت خود را از دست داده بود و دولت او مجبور شد از مابین قوانین فرمان، رای اعتماد و افزایش خصومت های خیابانی پیش برود.
انتخابات اروپا که بیانگر پیشروی غیرقابل اجتناب راست افراطی بود، مارین لوپن را به طور عینی فاتح الیزه در سال ۲۰۲۷ پیش بینی میکرد و رئیس جمهور (و فرانسه) را در موضع ضعف نسبت به شرکای اروپایی قرار داد. بنابراین مکرون تصمیم گرفت به جای تضمین تداوم یک مجلس قانونگذاری مشروط به ناشناخته های سیاسی و خشم فزاینده اکثریت قریب به اتفاق فرانسوی ها، نیمکت را منفجر کند.
قماری که به جبهه چپ این ادعا را داد که کشور را با یک برنامه اجتماعی پرهزینه و سخت رهبری کند. یک قمار بود به این دلیل که گستردگی تحولات دموکراتیک و جمهوریخواهانه که نتیجه هیجانانگیز یکشنبه را به همراه داشت، اصلاً قابل اندازهگیری نبود.
ترس از راست افراطی فرانسه افکار عمومی را بسیج کرد، تا جایی که برای نرخ مشارکت رکورد ثبت شد و یک نتیجه خلاف انتظار رقم خورد.
هراسی که چپ های ستیزه جو و جدا شده را مجبور به اتحاد کرد و احساس مسئولیت بسیار بالایی را در همه احزاب (به ویژه در چپ رادیکال ژان لوک ملنشون) برانگیخت و اراده صدها کاندیدا را چند برابر کرد تا در دور دوم به نفع بهترین نامزد در رقابت با نامزد اجتماع ملی رای دهند.
در نهایت، راست افراطی همچنان یک تهدید منفی قدرتمند برای ثبات و انسجام کشور باقی می ماند، اما دیگر در موقعیتی برای حکومت نیست.
قطعا استراتژی و هدف چند ماه آینده حزب اجتماع ملی فتح الیزه است، اما شاید برای مارین لوپن این راه برای همیشه مسدود شده باشد. به هر حال آنچه مسلم است، فرانسه دو سال پیچیده را پیش رو دارد، بحرانی که احتمالاً با ناآرامی ها و ریسک یک شوک اقتصادی همراه است.
English
View this article in English