غزه یکسال بعد از واقعه
غزه یکسال بعد از واقعه. با گذشت یک سال از جنگ غزه، این درگیری زخمهای عمیق سیاسی، امنیتی و اجتماعی بر جای گذاشته است که سراسر خاورمیانه و شمال آفریقا را مبتلا کرده است.
نوار غزه که از سال ۲۰۰۷ توسط حماس اداره میشود و نزدیک به دو دهه تحت محاصره اسرائیل قرار دارد، متحمل ویرانیهای گستردهای شده و زیرساختهای آن به شدت آسیب دیده است.
یک سال گذشته است و جنگ غزه حلنشده باقی مانده و احتمال وقوع جنگ در سراسر منطقه بیشتر شده است.
وضعیت بشردوستانه چگونه است؟ آیا عادیسازی عربستان و اسرائیل وجود خواهد داشت؟ آینده پیمان ابراهیم چگونه است؟ آیا یک جنگ منطقهای رخ خواهد داد؟ کارشناسان اندیشکده شورای آتلانتیک به این سوالات پاسخ دادهاند.
روابط اسرائیل با آمریکا
اسرائیل وارد روالی شده است که به آن وضعیت جدید گفته میشود. ریتمی اسکیزوفرنیک در روابط اسرائیل با ایالات متحده وجود دارد.
زیرا موضوعات مهم دو طرف با ملاحظات سیاست داخلی به شدت درهمآمیخته است.
از یک سو، دو طرف همچنان در تعهد خود به تضمین امنیت اسرائیل همسو هستند: دولت جو بایدن بهطور منحصربهفردی با حمایت نظامی، اطلاعاتی و دیپلماتیک به کمک اسرائیل آمده است و در نتیجه نیروهای دفاعی اسرائیل را قدرتمند کرده است.
سوی دیگر، و در عین حال، این همکاری مورد تهاجم شدید افکار عمومی در ایالات متحده و اسرائیل قرار گرفته است، که معتقدند واشنگتن یا بیش از حد یا به اندازه کافی از متحد درگیر خود حمایت نکرده است.
این واقعیتهای متضاد، فضای روابط را پیچیده میکند. امروز تنشها بر سر روشی است که دولت بنیامین نتانیاهو اهداف خود را براساس آن دنبال کرده است.
تلاشهای ایالات متحده برای ترویج آزادی گروگانها و توافق آتشبس در غزه، توقف درگیریها در سراسر مرز اسرائیل و لبنان، نهادینهسازی معماری دفاعی منطقهای به رهبری فرماندهی مرکزی ایالات متحده، و احتمالاً تعمیق ادغام اسرائیل در منطقه، به نتیجه نرسیده است چراکه اسرائیل کمکاری کرده است. اسرائیل به تداوم مانورهای ارتش اسرائیل در صحنه عملیات اولویت میدهد و در برابر تلاش برای واگذاری کنترل به دیگر سازمانهای خارجی مقاومت میکند. با روی کار آمدن دولت بعدی ایالات متحده در ژانویه ۲۰۲۵، مشکل پیش روی اسرائیل تقریباً حادتر خواهد شد.
وضعیت بشردوستانه در غزه
خیابانهای غزه پر از آوار است. همه جا چادرها دیده میشوند.
فاضلابها در خیابانها رها شدهاند. خیابانهای غزه محل تردد گاری، انسانها و الاغها شده است. وضعیت غزه هر روز بدتر از دیروز میشود. از زمانی که گذرگاه مرزی رفح با تهاجم اسرائیل به جنوبیترین بخش نوار غزه بسته شد، کمکهای بشردوستانه به شدت کاهش یافت. حتی نیازهای اساسی، مانند صابون، کمیاب است. آنچه در بازار تجاری وجود دارد به شدت گران است و سازمانهای امدادی از ماه ژوئن تاکنون قادر به ارائه بستههای بهداشتی نیستند. گسترش بیماریهای مسری، از هپاتیت A گرفته تا مننژیت و بیماری پوستی زرد زخم (یک باکتری گوشتخوار)، جان کودکانی را که بدنشان برای مبارزه با عفونت بسیار ضعیف شده و دچار سوءتغذیه هستند، به خطر میاندازد.
تلاشهای بشردوستانه در جنگ با چالشهای عجیبی روبهرو است. به طور خلاصه، غزه عملاً توسط نیروهای اسرائیلی به دو قسمت تقسیم شده است. عبور از شمال به جنوب و همچنین حرکت به هر یک از نقاط برای دریافت کمکهای بشردوستانه به اجازه اسرائیل نیاز دارد. اسرائیل دیگر نیازی به کشتار در غزه ندارد. اگر سازمانهای بشردوستانه همچنان عمداً با مانع مواجه شوند و نتوانند آنچه را که مردم نیاز دارند ارائه دهند، مردم غزه به شیوههای دردناکتر و به تعداد بیشتری خواهند مرد.
رویارویی اسرائیل و ایران
عاموس هوخشتاین، فرستاده ایالات متحده و دیگر دیپلماتها ماهها تلاش کردهاند تا در مورد توقف درگیری در جنوب لبنان به نتیجه برسند. حمله شدید اسرائیل به حزبالله ممکن است اهرم دیپلماتها را تقویت کند. حتی اگر راهحل سیاسی پیدا نشود، اسرائیل میتواند از یک دوره موقت بدون جنگ برای آمادهسازی جهت درگیریهایی که ممکن است رخ دهد استفاده کند. بهطور گستردهتر، مقابله با ایران، از جمله برنامه هستهای و تهدید مداوم از سوی محور مقاومت، کاری نیست که اسرائیل به تنهایی بتواند انجام دهد.
. اما پایان دادن به جنگ غزه با طرحی برای بازسازی، روی کار آمدن رهبری میانهرو در فلسطین و در نهایت تشکیل کشور فلسطینی میتواند به اسرائیل کمک کند تا حمایت منطقهای و بینالمللی را برای مقابله با این چالشها جلب کند. چنین طرحی راه را برای تعامل دولت عربی با اسرائیل باز میکند و میتواند ایران و متحدانش را متعادل و منزوی کند. ایران استراتژی بلندمدتی را دنبال میکند تا اسرائیل را تحت فشار نگه دارد و تحریک کند دست به اقداماتی بزند که واکنشهای منطقهای و بینالمللی را به دنبال داشته باشد و اراده مردم اسرائیل را تضعیف کند. اما اسرائیل به یک برنامه بلندمدت نیاز دارد که بتواند همکاریهای منطقهای را تضمین و وجهه بینالمللی و حمایت ایالات متحده را حفظ کند.
اسرائیل صبر خود را از دست داده است
یکی از ملاحظات مهمی که به حفظ نبرد در زیرآستانه جنگ همهجانبه کمک کرده است این است که حزبالله هنوز استفاده از سیستمهای تسلیحاتی پیشرفتهتر خود، یعنی زرادخانه موشکهای هدایتشونده دقیق خود را آغاز نکرده است. حزبالله در ۲۵ سپتامبر، یک موشک با سوخت مایع قدیر-۱ به سمت مقر سازمان اطلاعاتی اسرائیل موساد در نزدیکی تلآویو شلیک کرد.
همانطور که حزبالله بدون شک انتظار داشت، این موشک توسط سامانههای دفاع هوایی اسرائیل رهگیری شد. پرتاب این موشک به عنوان هشداری به اسرائیل بود که حزبالله تنها از راکتهای قدیمی هدایتنشده برای حمله به اهداف اسرائیل استفاده کرده است. اعتقاد بر این است که حزبالله دارای زرادخانهای به تعداد ۱۵۰ هزار راکت و موشک با کالیبرها و بردهای مختلف است، از جمله سیستمهای هدایتشونده دقیق که پانصد کیلوگرم کلاهک حمل میکنند و میتوانند با دقت ۵۰ متری هدف خود را مورد اصابت قرار دهند.
دلیل اینکه حزبالله هنوز به سیستمهای پیچیدهتری متوسل نشده است، ایران است. تهران نمیخواهد حزبالله، بهعنوان یکی از مؤلفههای کلیدی معماری بازدارندگی آن – محور مقاومت – درگیر جنگی عظیم و ناتوانکننده با اسرائیل به خاطر حماس در غزه شود. حزبالله ارزش بسیار مهمی برای ایران دارد. اگر حزبالله شروع به پرتاب موشکهای فاتح-۱۱۰ به تلآویو و دیگر مناطق اسرائیل کند، بدون شک یک جنگ تمامعیار آغاز میشود. احتیاط ایران منجر به ناامیدی در میان کادرهای حزبالله شده است.
آنها ترجیح میدهند از سیستمهای پیشرفتهتر برای وارد کردن آسیب و درد واقعی به اسرائیل استفاده کنند. بهرغم شدت حملات هوایی اسرائیل و ترورهای هدفمند فرماندهان حزبالله، تسلیم شدن در برابر هجوم و درخواست آتشبس برخلاف دیانای این سازمان است. در واقع، میزان خسارتی که حزبالله متحمل شده است در حال حاضر نامشخص است. مقامات اسرائیلی مدعی شدهاند که نیمی از موشکهای هدایتشونده دقیق حزبالله در این حملات هوایی منهدم شده و این سازمان در آشفتگی قرار دارد. تاکنون شواهد کمی برای قبول چنین ادعایی وجود دارد. حزبالله حملات راکتی خود را به اسرائیل با سرعت روزافزونی افزایش داده است و اهداف نظامی اسرائیل را بیشتر از قبل در عمق اسرائیل هدف قرار داده است.
بیمیلی اعراب به تشدید تنش با ایران
وقتی سیاستمداران و صاحبنظران درباره چشمانداز یک «جنگ منطقهای» در خاورمیانه که ناشی از تشدید درگیریهای مرزی بین اسرائیل و حماس و حزبالله است صحبت میکنند، آنچه واقعاً پیشبینی میکنند یا از آن میترسند، جنگی است که اسرائیل علیه ایران به راه انداختهاست. همراهی اندکی با ایران در کشورهای عربی خلیجفارس وجود دارد، اما این کشورها بههیچعنوان علاقهای برای پیوستن به جنگ علیه ایران ندارند.
در واقع، کشورهای خلیجفارس روابط خود را با ایران در چند سال گذشته «عادیسازی» کردهاند. هرگونه مشارکت کشورهای حاشیه خلیجفارس در درگیری با ایران احتمالاً محدود به برخی مجوزهای اشتراکگذاری اطلاعات و پروازهای هوایی خواهد بود. این تردید وجود دارد که آیا کشورهایی مانند کویت و امارات متحده عربی اجازه انجام اقدامات علیه ایران از پایگاههای ایالات متحده در خاک خود را خواهند داد یا خیر. حامی اصلی جنگ بزرگ با ایران، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل خواهد بود، که مدتهاست از حذف جمهوری اسلامی بهعنوان تنها راه واقعی برای مقابله با تهدیدات علیه اسرائیل حمایت میکند.
این اشارات تغییر رژیم تقریباً در کشورهای حاشیه خلیجفارس که نتایج تلاشهای ایالات متحده در عراق را از نزدیک دیدند، استقبال نمیشود. این در حالی است که در سال آینده درگیریها در غزه و لبنان تا حدودی ادامه خواهد داشت. نه حماس و نه حزبالله به احتمال زیاد به حملات خود پایان نمیدهند. ادامه درگیری، حتی در سطح پایین، از هرگونه بازسازی قابل توجه در غزه جلوگیری میکند و بازگشت مردم به خانههای خود در شمال اسرائیل و جنوب لبنان را بسیار دشوار میکند.
تنش در روابط اسرائیل و مصر
یک سال از حملات مرگبار ۷ اکتبر ۲۰۲۳ توسط حماس به جنوب اسرائیل میگذرد. جنگ ادامهدار اسرائیل و حماس بر روابط مصر و اسرائیل تأثیر گذاشته است و پیشرفت سالها را معکوس کرده و روابط بین دو همسایه را بههم ریخته است. روابط مصر و اسرائیل در سالهای قبل از جنگ بهطور قابل توجهی بهبود یافته بود. بهویژه پس از آنکه اسرائیل به درخواست قاهره برای کمک جهت مقابله با شورشهای شبهنظامیان وابسته به داعش در شمال صحرای سینا رضایت داد.
در سال ۲۰۱۳، قاهره خواستار اصلاح معاهده صلح ۱۹۷۹ بین مصر و اسرائیل شد تا امکان استقرار نیروها و تجهیزات نظامی اضافی در شبهجزیره سینا را فراهم کند. اسرائیل تایید کرد و به حدود ۶۶ هزار سرباز مصری اجازه داد در صحرای سینا مستقر شوند. اسرائیل همچنین همکاری امنیتی خود را با مصر تقویت کرد و کمکهای راهبردی از جمله پشتیبانی اطلاعاتی و هوایی ارائه کرد که در نهایت به قاهره کمک کرد تا این تهدید را مهار کند.
با این حال، جنگ اسرائیل و حماس، تنشها را بین مصر و اسرائیل تشدید کرد، طی یک سال گذشته، اتهامات و هشدارهایی میان دو طرف در مورد تعدادی از موضوعات مورد مناقشه مطرح شد. در هفتههای اولیه جنگ، اظهارات جنجالی برخی از وزرای ملیگرای افراطی کابینه بنیامین نتانیاهو مبنی بر درخواست مصر برای پذیرش آوارگان فلسطینی و اسکان مجدد آنها در صحرای سینا، واکنش خشمگینانه قاهره را برانگیخت. عبدالفتاحالسیسی تاکید کرد که مناقشه اسرائیل و فلسطین نمیتواند به قیمت آسیب به سایر طرفها حل شود و هشدار داد که چنین اقدامی میتواند پیمان صلح را به خطر بیاندازد.
مصر و اسرائیل همچنین در مورد بسته شدن مرز رفح که منجر به مسدود شدن کامیونهای حامل کمکهای بشردوستانه در رفح شد، یکدیگر را سرزنش کردهاند. درحالیکه معاهده صلح احتمالاً دستنخورده باقی خواهد ماند، اما برای ترمیم آسیبها در روابط با مصر به دیپلماسی زیادی از سوی اسرائیل نیاز است. اگر قاهره موفق به میانجیگری برای آتشبس و تبادل گروگانها بین اسرائیل و حماس شود، این مسئله ممکن است تغییردهنده بازی برای بازگرداندن روابط به وضعیت قبل از جنگ باشد.
ریشهکن کردن حماس و احتمال شورش در غزه
حماس با باقی ماندن ۴۰ درصد از جنگجویانش در میدان نبرد، همچنان از توانایی انجام یک حمله در مقیاس بزرگ در آینده برخوردار است. به این ترتیب، این تردید وجود دارد که اسرائیل با پایان دادن به جنگ موافقت کند مگر تا زمانی که حماس بیشتر تنزل یابد. اسرائیل با پاکسازی شهر غزه، خان یونس و رفح، تا حد زیادی به پایان عملیات رزمی بزرگ رسیده است.
این بدان معناست که نزدیک به نیمی از جنگجویان حماس یا با جمعیت غیرنظامی ترکیب شدهاند یا همچنان در میان ساختمانها و تونلهای پراکنده در غزه پنهان شدهاند. اسرائیل احتمالاً مجبور خواهد بود برای مدتی طولانی عملیات پاکسازی مجدد در سراسر نوار غزه را ادامه دهد. حتی اگر یک معامله کوتاهمدت برای گروگانهای باقیمانده منعقد شود، بعید است که نتانیاهو اجازه دهد این تعداد از جنگجویان حماس باقی بمانند.
اسرائیل اسماعیل هنیه، رهبر حماس را در تهران ترور کرد، اما به سرعت یحیی سنوار، فرمانده نظامی این گروه و معمار حمله ۷ اکتبر، جایگزین او شد. در عین حال، اسرائیل مجبور است دولت-ملتسازی را در غزه آغاز کند، زیرا هدف اعلامشده جایگزینی حماس با گروهی دیگر در غزه است. حماس از آخرین انتخابات سال ۲۰۰۶ غزه را اداره میکند. گزارشهای اخیر رسانهها حاکی از آن است که یک نیروی چندملیتی حافظ صلح متشکل از افسران پلیس برای تامین امنیت غزه تشکیل خواهد شد. اگر مردم غزه حضور این نیروی امنیتی را رد کنند، احتمالاً شورش خواهند کرد.
غزه پس از جنگ
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، در سخنرانی ۲۵ ژوئیه خود در کنگره آمریکا، هدف اسرائیل از غزه پس از جنگ را بیان کرد: «غزه باید دارای یک حکومت غیرنظامی باشد که توسط فلسطینیهایی اداره شود که به دنبال نابودی اسرائیل نیستند.» جو بایدن در ۳۱ مه هدف ایالات متحده را «پایان بادوام جنگ» تعیین کرد؛ بهطوری که «همه گروگانها را به خانه بازگرداند، امنیت اسرائیل را تضمین کند، و در «روز بعد از جنگ» غزه بهتری بدون حضور حماس شکل بگیرد.» بدیهی است که قدرت نظامی به تنهایی این اهداف را محقق نخواهد کرد.
تاریخ درسهایی به ما میآموزد که برنامهریزان پس از جنگ، باید به مواردی نظیر داستان آلمان و ژاپن پس از جنگ جهانی دوم و عراق، لیبی و افغانستان پس از جنگ توجه کنند. اینکه چه کسی غزه را اداره میکند، بسیار مهم است. کارشناسان خارجی، رهبران سیاسی اسرائیل، و امارات متحده عربی همگی خواستار مدیریت غزه در یک دوره انتقالی توسط یک مقام چندملیتی تحت نظارت یک گروه تماس بینالمللی با نیروی پلیس بینالمللی قوی هستند که میتواند از بازگشت حماس به قدرت جلوگیری کند.
برخی از مسائل سیاسی باید حل شود و تنها ایالات متحده میتواند راهحلی برای حل آن پیدا کند. همه این طرحها اذعان دارند که دستیابی به هدف بایدن به دخالت مستقیم ایالات متحده بیشتر از آنچه ایالات متحده مایل به انجام آن بوده است نیاز دارد. اما هیچ جایگزینی وجود ندارد که مانع از بازگشت حماس به قدرت شود. عبارت «زمستان در راه است» از مجموعه بازیهای تاج و تخت را به خاطر داشته باشید.
آینده توافقنامه ابراهیم
آینده توافق ابراهیم بدون راهحلی پایدار و عادلانه برای مناقشه اسرائیل و فلسطین بهطور کامل محقق نمیشود. اگرچه این توافقنامهها به دلیل به حاشیه راندن مسئله فلسطین با انتقادهایی مواجه شده است، اما هنوز پتانسیلی وجود دارد که آنها به عنوان چارچوبی برای تشویق مجدد گفتوگوها عمل کنند. علاوه بر این، گنجاندن بالقوه عربستان سعودی در این توافق میتواند تحولی دگرگونکننده باشد.
ریاض علاقه نشان داده است اما هر اقدام رسمی احتمالاً به پیشرفت معنادار در جهت حل و فصل وضعیت فلسطین بستگی دارد. مشارکت ریاض نهتنها توافقنامهها را تقویت میکند، بلکه میتواند زمینه را برای پذیرش گسترده اسرائیل در منطقه، تغییر شکل بیشتر ژئوپلیتیک خاورمیانه و بهطور بالقوه گشودن راههای جدید برای رسیدگی به نگرانیهای فلسطین به طور جامع فراهم کند. با نگاهی به آینده، بقا و موفقیت توافقنامه ابراهیم به تعهد مستمر همه طرفها برای حفظ مسیر گفتوگوی باز، تقویت روابط اقتصادی و تقویت ارتباطات مردمی که فراتر از تنشهای سیاسی است، بستگی دارد.
عادیسازی روابط عربستان و اسرائیل
همکاری آرام بین اسرائیل و عربستان سعودی یک سال پس از حمله حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ نه متوقف شده و نه کاهش یافته است. عربستان سعودی از آغاز بحثها در مورد «عادیسازی»، اصرار داشت که رسمیسازی عمومی روابط تنها با رسمیسازی موازی مسیری برای تشکیل کشور فلسطین انجام شود. این «مسیر» درست قبل از ۷ اکتبر بیشتر شبیه یک «مفهوم مبهم» به نظر میرسید؛ اگر ایالات متحده با ارائه تضمین دفاعی، در جهت حمایت از برنامه غیرنظامی انرژی هستهای ریاض اقدام میکرد، پادشاهی عربستان آماده عادیسازی بود.
اما این اسرائیل بود که نپذیرفت. در شرایطی که عربستان سعودی از رسمی کردن ادغام اسرائیل با جهان عرب تا زمانی که تلآویو متعهد به تشکیل کشور فلسطینی در آینده نشود، امتناع میکند، کشورهایی مانند قطر و کویت مجبورند هر روز کمتر از دیروز از وضعیت روابط خود با اسرائیل دفاع کنند. حتی امارات متحده عربی نیز ادامه روابطش را با اسرائیل به مسیر دوکشوری گره زده است. عربستان سعودی و اسرائیل با وجود تفاوت در مدلها، ارزیابیهای مشابهی از تهدیدات مدلهای حکومتی خود دارند. پنهانکاری آنها را با عدم حرکت رو به جلو اشتباه نگیرید.
چرخش اسرائیل به راست
پس از گذشت یک سال، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر هنوز نتوانسته شکست هفتم اکتبر را جبران کند. البته او در حفظ ائتلاف خود مانند همیشه زیرک نشان داده است و امید بسیاری از اسرائیلیها برای برگزاری انتخابات زودهنگام از بین رفته است. اقتصاد اسرائیل که قبلاً در جریان اصلاحات قضایی بحثبرانگیز قبل از ۷ اکتبر ضربه خورده بود، از جنگ آسیب دیده است. گشایش جبهه دوم با حزبالله به این اقتصاد آسیب بیشتری میرساند. با این حال، با وجود همه آشفتگیها، نتانیاهو همچنان به بیرون کشیدن خود از چاه ادامه میدهد و محبوبیت خود را افزایش داده است.
نظرسنجیهای اخیر نشان میدهد که اگرچه نتانیاهو لزوماً نمیتواند ائتلافی تشکیل دهد، اما در صورت برگزاری انتخابات، همچنان بیشترین تعداد آرا را از هر حزبی کسب خواهد کرد. جناح چپ اسرائیل از بین رفته است. نظرسنجیهای سراسری نشان میدهد که ۶۶ درصد از اسرائیلیهای یهودی و ۶۱ درصد از فلسطینیها معتقدند طرف مقابل «میخواهد علیه آنها نسلکشی کند». دیدگاههای جناح راست اسرائیل به طور فزایندهای تثبیت شده و به جریان اصلی تبدیل شدهاست.
English
View this article in English