شفافیت، روح مرمسالاری است در زندگی مردم

شفافیت، روح مرمسالاری است در زندگی مردم

فقدان روندها و ساختارهای مردمسالارانه در ایران، مهمترین معضل و بحرانی است که آینده کشور را تهدید می‌کند و عدم شفافیت در سیاست‌ورزی و اداره کشور، بحرانی جدی است که با آمارهای مغشوش، کارنامه فاقد اعتبار دولتمردان و عدم شفافیت در چرخه مالی کشور، ایران را با بحران مواجه کرده است.

با این همه، یکی از مهمترین معضلات، بحران عدم شفافیت در آمارهای مربوط به زندگی مردم است.

همین مردمی که قرار است سالارن و سرداران واقعی کشور باشند، باید از وضعیت خود به عنوان یک ملت، یک جامعه و یک شهروند در منطقه خود، آگاهی داشته باشند.

آمارهای واقعی و شفاف از وضعیت زندگی، به مردم درکی مناسب از وضعیت کشور می‌دهد و به سیاست‌ورزی که متکی به رأی مردم است نیز کمک می‌کند تا ریشه نیازها، نارضایتی‌ها و مطالبات مردم را بیابد. وضعیت آمریکا، درس بزرگی برای سیاستمداران و فعالان سیاسی و اجتماعی ایرانی است.

آمریکا در سالهای اخیر، رشد اقتصادی درخشانی را تجربه کرده است و با سرمایه‌گذاری و حمایت جدی بایدن از تولید، اشتغالزایی و حقوق کارگران، هم بر تورم بالای ناشی از بحران کرونا و تکانه‌های تجاوز روسیه به اوکراین غلبه کرده است و هم رشد حقوقها را بالاتر از میزان تروم و رشد قیمتها برده است.

اما مردم از وضعیت اقتصادی ناراضیند و ترامپ را علیرغم ناکارآمدی تاریخی او، در زمینه معیشت و اقتصاد ترجیح می‌دهند. این معمای غریب، با آمارهای تازه از وضعیت زندگی مردم، تا حدی حل شدنی است!

به طور میانگین، 37 درصد آمریکاییان ادر پرداخت هزینه‌های معمول زندگی، در درجات مختلف، با بحران مواجهند. این به آن معنا است که عملا یک سوم جامعه آمریکا یا به طور کامل و یا تا حدی از پس‌انداز کردن ناتوان است و مقروض است.

افزایش شدید اتکاء آمریکاییان به کارتهای اعتباری با پرداخت با بهره در دوره آتی، نشانی از این وضعیت است. این به آن معنا نیست که آمریکاییان از مصرف دست برداشته‌اند! رشد مصرف در آمریکا به طور کل، موتور محرک رشد اقتصادی در کنار رشد تولید بوده است.

در شرایطی که ساختار شفاف دریافت نظرات شهروندی و آمار وجود داشته باشد، درک وضعیت مردم برای سیاستمداران ممکن است.

اداره آمار آمریکا با برآوردی که از طریق نظرسنجی موسوم به “نبض خانوار” به دست آورده، نشان داده است که چگونه و تا چه حد، خرج و دخل یک سوم آمریکاییان با هم نمی‌خواند.

همین آمار را اگر در کنار مقایسه نرخ تورم سالیانه با نرخ واقعی افزایش قیمت در دوره سه ساله بایدن بگذاریم، درک ریشه‌های نارضایتی از عملکرد اقتصادی بایدن، به رغم این همه دستاورد درخشان، آسان است.