انتخاب پزشکیان و سیاست امریکا
انتخاب پزشکیان و سیاست امریکا. پس از مشارکت ۴۰ درصدی در دور نخست، پزشکیان توانست بخشی از رایدهندگانی را که در دور اول در خانه مانده بودند به پای صندوق بکشاند و میزان مشارکت را به ۵۰ درصد افزایش دهد.
کماهمیت خواندن انتخابات ریاستجمهوری ایران توسط ناظران خارجی از این مسئله نشأت میگیرد که قدرتمندترین فرد در ایران نه رئیسجمهور، بلکه رهبری ایران، آیتالله علی خامنهای است.
این موضوع صحت دارد اما بدان معنا نیست که انتخاب رئیسجمهور مسئلهای بیاهمیت است.
رئیسجمهور ایران یک مرکز قدرت به شمار میرود و در اتخاذ طیف گستردهای از سیاستها دارای نفوذ و تاثیرگذاری است.
رویکردهای ایدئولوژیک رؤسایجمهور قبلی از اصلاحطلب گرفته تا تندرو، همواره در سیاست خارجی تهران بروز و ظهور داشته است.
مهمترین محصول تعامل بین ایران و غرب در سالهای اخیر، یعنی برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، تا حد زیادی نتیجه کار رئیسجمهور میانهرو سابق یعنی حسن روحانی و وزیر امور خارجه او، محمدجواد ظریف بوده است.
اما نهاد قدرت نیز در این مسیر با روحانی و ظریف همراهی کرد. نهاد قدرت نیز از بهبود اقتصاد ایران در نتیجه لغو تحریمها منتفع میشود.
اکنون برای هرگونه تعامل و همکاری توپ در زمین غرب و بهویژه ایالات متحده است.
سیاستگذاران آمریکایی برای تصمیمگیری درباره چگونه ضربه زدن به این توپ باید از یکی از واضحترین تاریخچههای موفقیت و شکستی که میتواند در اختیار کارگزاران سیاست خارجی قرار بگیرد، بهره ببرند.
در طی سه سالی که توافق برجام در حال اجرا بود (۲۰۱۵ تا ۲۰۱۸) این توافق توانست به تمام اهداف عدم اشاعه خود و بستن تمام مسیرهای احتمالی دستیابی ایران به تسلیحات هستهای نائل شود.
در واقع ایران تحت محدودیتهای سختگیرانه در زمینه برنامه هستهایاش قرار گرفت.
در مقابل، از زمانی که دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا در می۲۰۱۸ از برجام خارج شد، گزینه جایگزین دولت آمریکا یعنی سیاست فشار حداکثری علیه ایران در تمام جنبهها شکست خورد.
تهران که از محدودیتهای برجام رها شده بود، به برنامه هستهای خود شتاب بخشید و به مرحلهای رسید که اکنون میتواند طی تنها چند روز یا چند هفته سوخت مورد نیاز برای ساخت یک سلاح هستهای را تولید کند.
برای هر کسی که به اتاق بیضیشکل کاخ سفید راه یابد، مهمترین مانع سیاسیای که باید برای هرگونه تعامل جدی جدید با ایران بر آن فائق آید، بیاعتمادی شکل گرفته در ۴ دهه اخیر، نفوذ اسرائیل و این گزاره تکراری است که ایران اصلیترین عامل بیثباتی در خاورمیانه است و تنها سزاوار انزوا و تنبیه است.
توجه دقیق به سیاست در ایران و دلایلی که این کشور مسیر منتهی به انتخاب پزشکیان را پیمود، بهویژه خواست و تمایل شهروندان ایرانی برای بهبود وضعیت اقتصادی و تاکید آنها بر لغو تحریمها برای کمک به غلبه بر این موانع ضروری خواهد بود.
مسئله هستهای، بهویژه با توجه به وضعیتی که برنامه هستهای ایران پس از خروج اشتباه ترامپ از برجام پیدا کرده به وضوح اولین و مهمترین اولویت برای از سرگیری تعاملات است.
اما سایر مسائل مرتبط با منازعات و بیثباتی منطقهای نیز باید مورد توجه قرار گیرند.
تا زمانی که اسرائیل به حملات خود به نوار غزه ادامه میدهد، این مسئله چالشبرانگیز خواهد بود.
اما مذاکرات میان ایران و آمریکا، همراستا با تلاشهای اخیر دولتهای حاشیه خلیجفارس برای کاهش تنشها مابین خودشان خواهد بود.
عدم تخریب این فضای منطقهای مساعد دلیل دیگری است که ایجاب میکند ایالات متحده از پذیرش یک موافقتنامه امنیتی با عربستان که از سوی بسیاری، نه از سوی همه ایرانیان، بهعنوان بخشی از اتحاد نظامی ضد ایرانی تعبیر خواهد شد.
هرگونه تعامل جدید بین ایالات متحده با ایران، در سمت ایران از آن منحنی طولانی یادگیریای که دولت رئیسی پس از روی کار آمدن در سال ۲۰۲۱ به نمایش گذاشت لطمه نخواهد دید.
ظاهراً اصلیترین طراح سیاست خارجی دولت پزشکیان ظریف است که در دوران وزارت خود و در جریان مذاکرات برجام تعاملات گستردهای با طرفهای آمریکایی داشت.
English
View this article in English