احضارها نتیجه عکس دارد
احضارها نتیجه عکس دارد. پس از حمله اخیر ایران به اسرائیل نقد و نظرهای متفاوتی در فضای رسانهای نسبت به اصل حمله، آثار آن و پیشبینی تصمیمات احتمالی آینده دو طرف منازعه ارائه شد. در این بین کمتر تحلیلگر یا رسانه داخلی بود که نسبت به اصل این حمله خلل وارد کند؛ چه آنکه جمهوری اسلامی در پی حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق، حمله اخیر را انجام داد؛ اقدامی دفاعی و البته بازدارنده که خلاف موازین بینالمللی هم نبود.
در این بین اما برخی روزنامهنگاران و رسانهها سعی کردند ابعاد پسین حمله را در وجوه مختلف بررسی و تلاش کنند تا به زوایای ثانویه حمله اخیر بپردازند که چنین نقد و نظرهایی با برخوردهای قضایی مواجه شده است؛ مشخصاً دادستانی تهران علیه عباس عبدی، روزنامهنگار و روزنامه «اعتماد» اعلام جرم کرده است؛ آنچه تحت عنوان «مقابله با برهمزنندگان امنیت روانی جامعه» عنوان شده است. این اقدام قضایی متعاقب یادداشتی بوده است با این عنوان: «خطرناکی پاسخ دادن و ندادن».
این یادداشت در بیستوششم فروردین منتشر شده است و حمله ایران به اسرائیل در ساعات پایانی روز بیستوپنجم بوده، یعنی عباس عبدی این یادداشت را زمانی نوشته بود که از قضا روزنامه «اعتماد» برای چاپ رفته و هنوز حمله آغاز نشده بود. بنابراین هیچ سوءنیتی در کار نبوده و از حیث محتوایی هم او کوشیده تا زوایای دو تصمیم حملهکردن یا نکردن را بررسی کند.
اعلام جرم دادستانی علیه حسین دهباشی هم رخ داد؛ او هم برای توئیتهایی که منتشر کرده بود و به وحشتناکبودن جنگ اشاره کرده بود. او در عین حال نوشته بود تلافیکردنِ حمله اسرائیل به کنسولگری اجتنابناپذیر بوده است و افرادی که از اسرائیل حمایت میکنند را نکوهش کرده است. دادستانی برای او هم عنوان کرده است: «مقابله با برهمزنندگان امنیت روانی جامعه».
همین عنوان برای یاشار سلطانی، فعال رسانهای هم تکرار شده است؛ به دلیل آنچه او درباره بالارفتن نرخ ارز در کانال تلگرامی «اسکاننیوز» نوشته بود. پیش از این نیز با همین عنوان علیه روزنامه «جهان صنعت» و یکی از خبرنگاران این روزنامه اعلام جرم شده بود. پس از صدور این اعلام جرمها بسیاری از فعالان رسانهای نسبت به این شیوه از برخورد با اهالی رسانه ابراز نگرانی کردند و یک نکته مهم را مورد نظر قرار دادند؛ آنکه چرا در شرایطی که فضای داخلی بیش از همیشه نیاز به وحدت دارد، به دلیل چند تحلیل و بازگوکردن دیدگاههای شخصی، برخوردهای قضایی گسترش مییابد؟ و آیا نتیجه عکس وحدت از این برخوردها به وجود نمیآید؟
عباس عبدی پس از اعلام جرم اخیر در توئیتی نوشت: «ادامه این اعلام جرمها موجب بیاثری و کاهش اعتبار نوشتهها در دفاع از حمله ایران یا نقد و رد اسرائیل میشود. نویسنده مستقل از نوشتن در این مورد پرهیز خواهد کرد. امنیت روانی جامعه اینچنین نابود میشود». سخن عبدی ناظر به نتیجه عکسدادن برخوردهای اخیر است و احمد زیدآبادی، روزنامهنگار هم در همین ارتباط در کانال تلگرامیاش نوشت: «ظاهراً عمر دورهای از تحملِ سطحی از آزادی بیان از سوی حکومت بعد از عملیات اخیر موشکی رو به پایان است.
زیان و ضرر چنین اتفاقی بیش از همه جانب حکومت را خواهد گرفت و من امیدوارم که در آن تجدیدنظر کند. با سیاست جدید، بسیاری از نویسندگان و روزنامهنگاران و رسانههایی که میکوشند در چارچوبهای قابل تحملِ حکومت، نظرات مخالف و یا انتقادی خود را به صورتی آرام و مسالمتآمیز مطرح کنند، مجبور به خاموشی و سکوت و یا گرفتار پیگرد و حبس خواهند شد». حسین نورانینژاد، فعال سیاسی هم نوشت که افرادی که علیهشان اعلام جرم شده است با عملیات اخیر «موافق» و «همدل» بودهاند.
او همچنین مطرح کرد که آنها اما میخواهند منتقدان هم حق حرفزدن داشته باشند. آنچه از مجموع نظرات فعالان رسانهای درباره برخوردهای قضایی میشود استنباط کرد، این است که همه از یک محور واحد سخن میگویند؛ آنکه در شرایط کنونی که مردم ایران اقدامات رژیم اسرائیل را نکوهش میکنند و البته در داخل نیاز به همدلی بیشتر وجود دارد، میشود اولاً نظر منتقدان را شنید و ثانیاً به آنها در صورت امکان ترتیب اثر داد و در غیر این صورت به جای وحدت همهجانبه، موج بدبینی گسترش مییابد.
همه مسائل را نمیشود از طریق دادگاه حل کرد
عباس عبدی، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی یکی ازافرادی است که برای او اعلام جرم توسط دادستانی تعیین شده است. وی در ارزیابی خود نسبت به این تصمیم به هممیهن گفت: «اگر مسئله شخصی نبود، راحتتر میتوانستم صحبت کنم. بنده معتقدم مشکلی نسبت به شکایت از روزنامهنگاران و هر شخص دیگری وجود ندارد. روزنامهنگار باید آماده پاسخگویی درباره رفتارهای خود باشد. مشروط بر اینکه دستگاههای رسیدگیکننده بیطرفی خود را حفظ کنند و آن را در عمل نشان دهند.
بیطرفی دستگاهها، باعث اعتبار آنها نزد جامعه و اعتماد به رسیدگی آنان به این مسائل است. فکر میکنم در خصوص این موضوع خاص بیش از حد حساسیت نشان دادند و عجله کردند. باید براساس شاخصهای حقوقی صحبت کرد و مسئلهای مثل برهم زدن امنیت روانی جامعه یک شاخص حقوقی نیست. اینگونه اعلام جرمهای کلی و کشدار کمکی به وضعیت فلاکتبار رسانهای کشور نمیکند. در هر صورت، برداشت من این است که اتفاق خاصی نیفتاده است. این اعلام جرم مورد رسیدگی قرار میگیرد و بهطور طبیعی علنی خواهد بود تا مردم و دیگر همکاران در جریان جزئیات قرار گیرند.»
او ادامه داد: «همانطور که ما باید یاد بگیریم چطور رفتار کنیم، دیگران از جمله مدعیالعموم نیز باید بدانند که چگونه به مسائل واکنش نشان دهند. ضمن اینکه تاکید میکنم همه مسائل را نمیشود از طریق دادگاه حل کرد. این مسائل نیازمند گفتوگو است. نمیدانم هدف از این اعلام جرم چه بود اما به این باور دارم که از طریق ممنوعیت و محدودیت برای نوشتن، نتیجهای حاصل نخواهد شد و رسانههای مستقل هم مثل رسانههای رسمی بیاعتبار خواهند شد. هرچند ممکن است اشخاص حرف اشتباهی بزنند یا اشتباه بنویسند که امری طبیعی در حوزه اظهارنظر در عرصه عمومی است، ولی نحوه مواجهه با این موارد اهمیت تعیینکنندهای دارد.»
نتیجه عکس میدهد
سعید شریعتی، فعال سیاسی اصلاحطلب در واکنش به تصمیم دادستانی در شرایط کنونی نسبت به جامعه رسانهای، به هممیهن گفت: «ابعاد حمله ایران به اسرائیل از زوایای مختلف از جمله سیاسی، نظامی و امنیتی قابل بررسی است اما این حمله در عرصه بینالملل منحصربهفرد و بیسابقه است، به همین دلیل با واکنش قدرتهای جهان همراه شده است.
این تصمیم در بُعد داخلی هم بسیار اهمیت دارد و بدون تردید افرادی که چنین تصمیم مهمی را اتخاذ کردهاند، علاوه بر پذیرش تبعات احتمالی آن و اعتماد به نفس بالا از سعهصدر نیز برخوردارند. بنابراین اگر افرادی در داخل کشور نسبت به این تصمیم نگران شوند و به عواقب آن هشدار دهند و حتی تحلیلهایی برخلاف نظر تصمیمگیران داشته باشند، میبایست واکنش تصمیمگیران نسبت به این انتقادات با نرمش بیشتری همراه باشد.»
عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت ادامه داد: «اینکه یک مقاله، خبر یا حتی نظر در فضای مجازی با هدف نگرانی توأم با نقد یا حتی با هدف تخطئه با واکنش اینچنینی همراه باشد، جای تأمل دارد. بهخصوص اگر نقد از سوی صاحبان قلم و اندیشه و روزنامهنگاران باشد. از این رو لازم است با توجه به اعتمادبهنفس در تصمیم برای حمله، نوع مواجهه با این انتقادات نیز نسبت به گذشته متفاوت باشد.»
او در پاسخ به این پرسش که آیا این تصمیم از سوی دادستانی به معنای تحدید بیشتر آزادی بیان در رسانهها است؟ تاکید کرد:«افرادی که برای آنها پرونده تشکیل شده است، چهرههایی مؤثر و شناختهشده هستند. فرض بر اینکه از سوی این افراد خبر منتشرشده از صحت کافی برخوردار نباشد، آیا روش همیشگی یعنی تشکیل پرونده برای آنها اقدام صحیحی است؟ بدون شک راهحل مهم و اصلی گفتوگو با افرادی است که این خبر را منتشر کردهاند. این روش در واقع نقض آزادی بیان است و قطعاً همانند سنوات گذشته نتیجه عکس خواهد داشت.»
این فعال سیاسی با تاکید بر ضرورت توجه به همدلی و انسجام بیشتر در شرایط کنونی، اظهار کرد: «شورای امنیت ملی برای تشریح وضعیت برای رسانهها، جلساتی با رسانهها برگزار کرده است. این اقدام با هدف گفتوگو و رایزنی با رسانهها قابل تقدیر است و خروجی مطلوب نیز خواهد داشت. حتی پیشنهاد میکنم این جلسات پیوست رسانهای با هدف اقناعی نیز داشته باشد. هدف از اشاره به این جلسات این است که بگویم دیگر بگیر و بند رسانه و افراد رسانهای روش صحیحی نیست.
از قضا باید از افراد منتقد انتقاد کرد بهخصوص در تصمیم بزرگی چون حمله به اسرائیل، اگر فرد منتقدی نیز وجود نداشت باید به صورت نمادین و نمایشی فضای انتقاد ایجاد میشد تا اعلام شود که این تصمیم با وجود نقدها اتخاذ و اجرایی شده است. تصمیم برای تشکیل پرونده شاید یک اقدام برای مهار فضا باشد آما آثار منفی در آینده خواهد داشت.»
باید در اظهارنظرها دقت کرد
ناصر ایمانی، فعال رسانهای اصولگرا در دفاع از اقدام دادستانی در خصوص احضار برخی از اهالی رسانه به هممیهن گفت: «در این مورد وارد مصادیق نمیشوم. به نظرم کشور با توجه به عملیات نظامی در شرایط ویژهای قرار داشت. بنابراین صاحبان تریبون و رسانه باید در این شرایط به منافع ملی خاص دقت داشته باشند. اگر این دقت نشده و تلقی شود سخن یا قلم آنها به تعمد در راستای تشویش اذهان عمومی چرخیده، جای برخورد دارد.
کشور در آستانه حمله دشمن قرار داشت و نگرانیهای اقتصادی افزایش یافته بود. در این شرایط اگر کسی یا کسانی به تشویش افکار عمومی کمک کنند، باید نسبت به اقدام آنها عکسالعمل نشان داد.این تحلیلها در شرایط عادی مشکلی ایجاد نمیکند.»
او افزود: «وقتی افکار عمومی مضطرب است و مردم نگراناند که شرایط اقتصادی به کدام سمت سوق پیدا میکند یا اینکه دشمن این عملیات نظامی را تلافی خواهد کرد، باید دقت شود هر اظهارنظری میتواند به تشویش افکار عمومی کمک کند. در شرایط خاص برخی تعمداً یا سهواً این کار را میکنند. اسرائیل بعد از عملیات ایران، اجازه نداد کوچکترین خبری درباره ابعاد عملیات نظامی ایران، تعداد زخمی و کشتهشدگان، مکانهایی که مورد اصابت قرار گرفتند و… در رسانههایشان متنی منتشر شود. چراکه کشورشان در شرایط ویژهای قرار گرفته است.»
این تحلیلگر سیاسی اصولگرا در پاسخ به این سوال که در شرایط خاص باید فقط یک خط فکری دنبال شود؟ گفت: «برخی از دوستان ما در جناح منتقد دولت و نظام قبل از این عملیات رسماً اعلام کردند که در این شرایط عملیات نظامی اقدام مناسبی برای منطقه نیست. کسی با آنها به دلیل اظهارنظر برخوردی نکرده است. اما در شرایطی که عملیات نظامی انجام شده و نگران مسائل اقتصادی یا حمله به کشور وجود دارد، کسی از افزایش قیمتها خبر دهد یا به فرض اعلام کند که ظرف چند ساعت دیگر کشور بمباران میشود، در راستای آزادی بیان است؟ یا به آن معناست که همه نباید یک خط فکری را دنبال کنند؟»
ایمانی در پاسخ به این سوال که چرا مسئولان در این شرایط ناکارآمدی خود را به دشمن نسبت میدهند؟ تاکید کرد: «من اصلاً از دولت و عملکرد اشتباه مسئولان دفاع نمیکنم. شکی نیست که برای مردم قابل قبول نیست که مسئولان به جای توضیح عملکرد خودشان نقاط ضعف را با دشمن بپوشانند. نکته این است که مسئولان عالیرتبه کشور تصمیم گرفتند یک عملیات نظامی انجام شود.
فکر میکنم افکار عمومی مردم هم این خواسته را داشتند چراکه سالها صبر کردیم و در مقابل ترورهای داخلی و خارجی صبوری کردیم اما به جایی رسید که به خاک ایران – کنسولگری ایران در سوریه – تعرض کردند. اینجا اگر ایران پاسخی به این اقدام نمیداد غرور ملی مردم آسیب میدید.
در این شرایط خاص و برای مدت کوتاهی همه باید به آرامش جامعه کمک کنند. ممکن است اهالی رسانه به اصل موضوع هم منتقد باشند و راهحل نظامی را درست ندانند اما در تمام کشورها، در شرایط خاصی، صاحبان تریبون و قلم میدانند که نباید موضوعی مطرح شود که مخالف منافع ملی و مردم است. کسی با اعلام قیمت دلار و کالاهای اساسی مخالفتی ندارد. آیا رسانهها کم نوشتند که به دلیل اشتباهات مسئولان اقتصادی قیمت دلار افزایش یافته است؟ مگر کسی میگوید که این موضوعات را مطرح نکنید؟
اما در شرایط ویژه و نیمهجنگی باید در خبررسانی دقت بیشتری شود. در آن زمان خاص اگر اعلام شود به دلیل انجام این عملیات قیمت کالاها یا ارز افزایش یافته است، این مشکل است. حتی چند روز پس از عملیات هم اعلام اینکه عملیات نظامی باعث افزایش قیمت ارز شده نیز قابل برخورد نیست.»
English
View this article in English