آمریکایی ها اعتراضات در ایران را نادیده می گیرند ؟

7 دقیقه

آمریکایی ها اعتراضات در ایران را نادیده می گیرند ؟

آمریکایی ها اعتراضات در ایران را نادیده می گیرند ؟. گاردین به تازگی در گزارشی به وضعیت اعتراضات در ایران پرداخته و علت کم توجهی مقامات و مردم امریکا به این اعتراضات را بررسی کرده است. به گزارش گاردین شعار “زن، زندگی، آزادی” معترضان را الهام بخش دانسته، اما اعلام می کند بسیاری از مردم در ایالات متحده به این شعارها بی توجه اند.

بیش از دو ماه از مرگ مهسا امینی ۲۲ ساله که به دلیل بد حجابی توسط گشت ارشاد دستگیر شده، می‌گذرد. گزارش رسمی علت مرگ مهسا را نارسایی قلبی اعلام کرد، اما شاهدان عینی و خانواده‌اش مصر هستند که علائم ضرب و شتم در بدن او دیده و او دچار آسیب مغزی شده است.

از همان زمان اعتراض‌ها در سراسر ایران بالا گرفت اما دولت نیز با معترضان برخورد خشونت آمیز کرد و بیش از ۴۰۰ تن از معترضان کشته شدند. همچنین تعداد نامعلومی از روزنامه نگاران و تظاهرکنندگان زندانی یا ناپدید شده اند. صدها نفر با گلوله‌های ساچمه ای کور شده‌اند. ورزشکاران ملی ایران مانند وریا غفوری، فوتبالیست و الناز رکابی قهرمان کوهنوردی به دلیل انتقاد از دولت بازداشت شده اند.

از همان روزهای آغاز اعتراض ها سپاه پاسداران کودکان را مورد هدف قرار داد. حداقل ۵۸ کودک و نوجوان ایرانی به قتل رسیده اند. پنج نفر از این کودکان در یک هفته اخیر کشته شده اند. به نظر می رسد حکومت با قتل و کشتار فرزندانش تصمیم دارد مخالفان را در خانه نگه دارد و مانع حضور آنها در خیابان شود.

با این حال، همه این موارد ممکن است برای یک شهروند آمریکایی شگفت‌انگیز باشد. اما پوشش خبری قیام مردم ایران پراکنده است و باید اخبار ایران را با جستجو رصد کرده یا شاهد کلیپ های کوتاهی از مردم باشیم یا آنها را در وب‌سایت‌هایی مانند دیده‌بان حقوق بشر دنبال کنیم.

گاردین در ادامه به گزارشی از نیویورک تایمز اشاره می‌کند که در ۲۴ نوامبر با عنوان “ایالات متحده وارد دوره جدیدی از رویارویی مستقیم با ایران می شود” منتشر شد. گزارش نیویورک تایمز به وضوح نشان داد که این رویارویی آمریکایی ها بیشتر از آنکه به اعتراض ها مربوط شود به برنامه هسته ای ایران ربط پیدا می‌کند.

در امریکا تظاهرات و اعتراضات زیادی توسط هنرمندان و فعالان ایرانی در تبعید سازماندهی شد در حالی که سیاستمداران آمریکایی در مقابل آن سکوت اختیار کردند.

جو بایدن در سخنرانی ۲۱ سپتامبر در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، موضع گیری ایالات متحده را با تیتر “شهروندان و زنان شجاعی در حال حاضر برای باز پس گیری حقوق اولیه خود تظاهرات می کنند” در جمله ای بسیار کوتاه بیان کرد و سپس در ادامه به سخنرانی بلندی درباره اوکراین پرداخت. پوتین، نیز در این مجمع گرسنگی جهان و “برنامه جسورانه آب و هوای ما” را موضوع سخنانش انتخاب کرد.

در حقیقت این مجمع به جنگ اوکراین اختصاص داشت. این واکنش ها نشان داد که از اعتراضات مردمی ایران حمایت اندکی می‌شود در حالی که حمایت اقتصادی، نظامی و سیاسی از اوکراین در صدر اخبار است.

البته بعید است حمایت گسترده ای از مردم ایران شکل بگیرد. نظر ایرانیان نیز همین است. مانند جنگ داوود در برابر جالوت. اوکراین اکنون کشوری کوچک و شجاع است که در حال مبارزه با تهاجم خارجی است. در حالی که ما آمریکایی ها نباید در امور داخلی یک ملت دخالت کنیم زیرا ایران مورد تهاجم یک قدرت خارجی قرار نگرفته هرچند حمله نظامی آن به استان‌های کردستان یک تهاجم غیر قابل اغماض است.

شاید این نکنه نیز قابل تامل باشد که آمریکا ترجیح میدهد از رژیمی که دهه‌هاست او را شیطان بزرگ می نامد فاصله بگیرد. شاید ایالات متحده از شکل گیری ایران جدید نامطمئن است و ترجیح می دهد با دشمنی که می‌شناسد و بازی امن با او را اموخته ادامه دهد. یکی دیگر از دلایل سکوت امریکایی ها ممکن است به دلیل کور سوی امید به مذاکره هسته ای با ایران باشد.

گفته می شود باراک اوباما از عدم حمایت از اعتراضات سال ۲۰۰۹ در ایران پشیمان است. او دلیل عدم حمایتش را ترس از اتهام حمایت سیا از اعتراضات دانسته. زیرا این اتفاق و دخالت امریکا در تاریخ روابط این دو کشور پیشینه دارد. در سال ۱۹۵۳، سازمان سیا نقشه‌ای برای سرنگونی نخست‌وزیر ایران محمد مصدق، طراحی کرد و شاه ایران و رژیم سرکوبگرش را جایگزین دولت مصدق کرد. هنوز هم می توان پیامدهای آن حمایت و دخالت را در روابط این دو کشور مشاهده کرد.

شاید یکی از دلایل واکنش کمرنگ آمریکایی ها به مبارزه ایرانیان علیه حکومت دینی سرکوبگر تا حدودی به این دلیل است که این اعتراضات توسط زنان رهبری شده است.

کلیپ های ویدیویی هفته های اول اعتراضات، زنان شجاعی را نشان می داد که به حجاب اجباری اعتراض داشتند. آنها روسری های خود را سوزانده و موهای خود را کوتاه کردند.

فریاد تظاهرات کنندگان زن، زندگی، آزادی بود که از جنبش استقلال کردستان الهام گرفته بود. اما شاید زنان ایران این نکته را نادیده میگیرند که وقتی شعارشان با زن آغاز می شود خود را محدود به جنسیتشان می‌کنند. برای مثال قاضی های دادگاه عالی ایالات متحده یا نمایندگان پنهان یا آشکارا معتقدند که حقوق زنان زیرمجموعه ناچیزی از حقوق بشر است.

به همین دلیل بود که پرزیدنت بایدن سخنرانی اش را خطاب به شهروندان و زنان شجاع آغاز کرد. مقاله واشنگتن پست در ۲۷ سپتامبر که توسط مسیح علینژاد روزنامه نگار ایرانی-آمریکایی نوشته شده بود نیز این تیتر را داشت: فمینیست های غربی چه زمانی کمک خواهند کرد؟

در حقیقت چرا باید فمینیست ها اولین کسانی باشند که به این مبارزه پاسخ می‌دهند در حالی که این مبارزه می‌توانست شامل هر ایرانی و هر انسانی فارغ از جنسیتش باشد. در حالی که باید حامیان حقوق بشر در سراسر جهان را نگران کند. حجاب فقط یک نماد و بهانه بود و نه تنها عامل اعتراض.

البته نا گفته نماند می توان توصیف دیگری از درگیری های ایران داشته باشیم که گویا تر باشد. اگر این جنبش را زنان رهبری نمی‌کردند، شاید ما نیز کمتر تمایل داشتیم که وضعیت کنونی را یک قیام یا یک اعتراض توده‌ای، یا حتی یک انقلاب بنامیم.

ایرانی‌ها بهتر از ما می‌دانند برای کمک به خودشان چه کاری می‌توان انجام داد. ما کمترین کاری که می‌توانیم انجام دهیم این است که از آنچه رخ میدهد آگاه باشیم و مردم ایران بدانند که نیاز به مقاومت دارند.

اشتراک گذاری این مطلب
خروج از نسخه موبایل