یک اتفاق ساده ! روایت اصولگرایان از مرگ مهسا امینی
یک اتفاق ساده ، روایت اصولگرایان از مرگ مهسا امینی. درحالی که تیتر و«عکس یک» تقریبا همه رسانه های اصلاح طلب به ماجرای مرگ مهسا امینی اختصاص داشت اما جریان رسانه ای اصولگرا بیشتر از این که خود ماجرا برایش مهم باشد، به قلم زدن در حواشی این رخداد علاقه نشان داد، چرا که به نظرش آنچه رخ داده صرفا «یک اتفاق» بوده است!
نه این مرگ دلخراش و چرایی و چگونگی رخ دادنش، نه رویه گشت ارشاد که سالهاست به آن اعتراض می شود و نه هیچ چیز دیگری برای اصولگرایان مهم نبوده و نیست.
از نگاه آنها چیزی که رخ داده صرفا یک اتفاق بوده که دیگران رویش موج سواری یا به تعبیر خودشان «لاشخوری سیاسی» کرده اند و برای همین بخش اعظم مطالبی که درباره مهسا امینی نوشتهاند، نه درباره مهسا بلکه درباره واکنش ها به مرگ مهساست! آنها در رسانه هایشان از عملکرد نیروی انتظامی و گشت ارشاد به طور دربست و کلی دفاع کرده اند و حوادثی این چنینی را نادر و جزئی دانسته اند.
همگی متفق القول با پذیرش ادعای سکته قبلی و وجود بیماری زمینه ای در مهسا به استناد به فیلم دوربین مداربسته، حملات اعتراضی به عملکرد گشت ارشاد و نیروی انتظامی را ناشی از عقده گشایی سیاسی و خروجی بی درو پیکر بودن فضای مجازی دانسته اند!
مهدی جمشیدی عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در روزنامه دولت یعنی «ایران» نوشته است:«آنچه که رخ داد، فقط یک «اتفاق» بود که در پهنه گسترده کارنامه پلیس امنیت اخلاقی، نظیر و شبیهی ندارد. از اینرو، نباید از یک حادثه ناخواسته و غیرارادی، «نتایج ساختاری» گرفت و هیجانزده و ناموجه، «روندها» را ناصواب معرفی کرد.»
به زعم این نویسنده، سیر حرکت و تحول عملکرد نیروی انتظامی در زمینه حجاب و عفاف، از پیشرفت تدریجی آن حکایت میکند و این که نیروی انتظامی این حلقه از فرایند اصلاح اجتماعی را به نهادهای دیگر واگذار نکرده و بر گستره کارکردهای خویش افزوده امری خیرخواهانه و دلسوزانه بوده است!
اگر کار خاتمیِ یاغی بوده چرا شما ادامه اش می دهید؟!
همین روزنامه در گزارشی، مرگ مهسا را دستاویزی برای حمله به حاکمیت خوانده و نوشته است:«این اتفاق منجر به آن شد تا مخالفان دولت نیز دست به کار شوند و در تحلیلی عجیب آن را نتیجه عملکرد دولت سیزدهم معرفی کنند.عفاف و حجاب همواره یکی از مسائل کشور بوده و مسئولان نیروی انتظامی به دلیل حمایت از قانون و همچنین ستاد امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یکی از وظایف ذاتی خود آن را پیگیری کردهاند. رسانههای اصلاحطلب در حال آدرس غلط دادن به مردم و متهم کردن دولت و رئیس جمهور هستند.»
ای روزنامه در ادامه نوشته است:«طرحهایی چون مبارزه با منکرات و بدحجابی در دولت سازندگی و از سوی وزارت کشور وقت در دستور کار قرار داشت و در انتهای دولت اصلاحات رنگی دیگر به خود گرفت. به نظر میرسد آنچه در فضای رسانهای کشور در روزهای اخیر رقم خورده است یک شیطنت و بیاخلاقی افسارگسیخته است که هدف ناامیدسازی مردم از دولت سیزدهم را پی میگیرد.»
برخی اصلاح طلبان به این موج رسانه ای که به دنبال انداختن تقصیر بر دوش دولت های گذشته اند واکنش نشان داده اند. یک فعال اصلاح طلب نوشته بود مگر نه اینکه محمد خاتمی از نگاه شما باغی است؟ این چه تناقضی است که اصرار دارید سیاست یک فرد یاغی است را ادامه دهید؟ اگر راست میگویید کنارش بگذارید.
جمهوری اسلامی و نیروی انتظامی مظلوم است
خبرگزاری فارس هم در یادداشتی به قلم کمیل خجسته نوشته است:« جمهوری اسلامی مظلوم است. مثلا اینکه تا جمهوری اسلامی بخواهد موضوعی مثل درگذشت خانم مهسا امینی را بررسی کند، باید کار را دست پزشک قانونی بسپارد، دوربینها را چک کند، از اطرف قضیه پرسوجو کند تا حقیقت بر او روشن شود و بعد اقدام کند. اما در این فاصله هزاران توییت و تحلیل بدون استناد و شاهد درباره این قضیه منتشر میشود که سادهترینش حمله به جمهوری اسلامی است.»
علیرضا عباسی نماینده مجلس هم نوشته است:« در حالیکه پلیس به جرم انجام وظیفه و یا نادر موارد اشتباه عملکردی از سوی دشمن به صورت هدفمند و برخی دوستان از روی ناآگاهی، ناجوانمردانه مورد هجمه قرار میگیرد، سوالاتی ایجاد میشود که آیا فعالان سیاسی، فرهنگیاجتماعی و رسانهای، نهادهای مرتبط را به دلیل عدم انجام وظیفه و ترک فعلهای صورت گرفته مورد انتقاد و مطالبه قرار دادهاند؟»
گشت ارشاد به قوت به کار خود ادامه دهد
این خبرگزاری به نقل از یک کارشناس رسانه هم نوشته است:« در همه تخلفات کوچک و بزرگ دیگر هم ممکن است فردی با سابقه بیماری زمینه ای یا حتی غیر آن دچار موارد مشابه شود. اگر قرار باشد پلیس صرفا به احتمال آنکه افراد ممکن است دچار حادثه ای از این جنس شوند اقدامی نکند و با این بهانه وظایفش را انجام ندهد، باب مقابله با قانون شکنی بسته می شود و عملا فلسفه وجودی پلیس و نیروی انتظامی بی معنا خواهد شد.
عده ای تلاش می کنند با بهره برداری از این حادثه تلخ هرگونه مقابله با بدپوششی را ناموجه جلوه دهند. باید انگیزه این افراد را شناخت و به مردم معرفی کرد.»روزنامه کیهان هم در تحلیلی مشابه نوشته است:« از طرفی عدهای تلاش میکنند با بهرهبرداری از حادثه تلخ و ناگوار فوت «مهسا امینی» مقابله با بدپوششی و عمل کردن پلیس به وظیفه قانونی خود رد برخورد با هنجارشکنی و زیر پا گذاشتن قانون را ناموجه جلوه دهند.
این تحلیلها میتواند سرآغاز بیقانونی و هرج و مرج در جامعه شود چرا که در همه تخلفات کوچک و بزرگ دیگر هم ممکن است فردی با سابقه بیماری زمینهای یا حتی غیر آن دچار موارد مشابه شود.به قول دوستی، اگر مثلاً فردی برای توضیح درخصوص فرار مالیاتی به اداره مالیات فراخوانده شود و حین مراجعه به این محل دچار عارضه قلبی شود باید قانون مالیات را لغو کرد؟!»
یادآوری طرح صیانت
ماجرای مرگ مهسا امینی و واکنش های گسترده به آن در شبکه های اجتماعی، بهانه ای شده تا حامیان جدی طرح صیانت، دوباره آن را یاداوری کنند! کیهان در ادامه گزارش خود آورده است:«ماجرا و رسوایی دروغ پردازان یک بار دیگر این سؤال مهم را مطرح میکند که آیا دستگاه قضا قصد برخورد با کسانی که بدون سند و با اهداف مغرضانه یا خودنمایی آرامش روانی جامعه را هدف میگیرند و مثلا نظام را به دروغ به شکنجه یک دختر جوان متهم میکنند ندارد؟ بخش زیادی از این جولانگری دروغ پردازان و دامن زدن به شایعات در بستر فضای مجازی رها و یله کشور است که در هیچ کجای دنیا سابقه ندارد، آیا برای این شرایط نباید فکری کرد؟»