نافرمانی مدنی دختران دانش آموز در عصر پسا مهسا

8 دقیقه

نافرمانی مدنی دختران دانش آموز در عصر پسا مهسا

نافرمانی مدنی دختران دانش آموز در عصر پسا مهسا. دخترانِ دانش آموزی که مقنعه هایشان را در دست می چرخانند، زنی که می نویسید برای اولین بار با ترس و لرز در مترو حجاب بر سر نداشته است. دختری که می گوید در کلاس چهار نفر چادری بودیم الان دیگر من تنها هستم.

زن محجبه خارج نشین که می گوید بعد از ۳۰ سال حجاب از سرش بر می دارد و تصویرش هم منتشر می شود. دهها زن و دختری که حالا در گوشه و کنار شهر و خیابان، پیاده یا در ماشین در سفر یا حضر، با شالی روی دوش بدون حجاب رفت و آمد می کنند و بعضا تصاویر خود را هم در فضای مجازی منتشر می کنند یا نمی کنند.

همه اینها به قول یک فعال رسانه ای فضای مجازی یعنی در عصر «پسا مهسا» هستیم. عصری که رعب حجاب اجباری تقریبا تمام شده است. چه برخی خوششان بیاید چه نیاید. در حالی که پیشتر، تعداد زنانی که در خیابان روسری از سر می انداختند انگشت شمار بود اما حالا دیگر قابل شمارش نیست.

ممکن است تجمع نکنند و شعار ندهند اما راه می روند و این یعنی زنده اند و زندگی می کنند. یعنی زن، زندگی، آزادی به اهدافش رسید.اما آیا این تصاویر به معنای این است که ساختار قدرت هم به همین راحتی عقب نشینی کرده و مطالبه نه به حجاب اجباری را پذیرفته است؟

قطعا نه.در روزهای گذشته و با باز شدن مدارس یکی از تصاویر و فیلم هایی که زیاد و متعدد منتشر شده و به چشم می آید، نافرمانی مدنی دانش آموزان دختر است. نه فقط مقنعه بر سر ندارند و آن را در مدرسه و خیابان به هیچ می شمارند بلکه آن قدر جسارت و شجاعت دارند که در حیاط مدرسه تحصن کنند و کادر مدرسه را هم به همراهی و حمایت فراخوانند .

این نوجوانان زیر ۱۸ سال آن قدر جسورند که مسوول اداره آموزش و پرورش یا بسیجی مدعو برای سخنرانی را نه تنها هو کنند بلکه علیه اش شعار دهند و حتی کار به حمله فیزیکی برسد!

به نظر می رسد که ماراتن قدرت میان حاملان و عاملان این نافرمانی مدنی که عمدتا دانش آموزان دخترند و حامیان و عاملان حفظ وضع موجود آغاز شده است. مدیریت مدرسه احتمالا با فشار آموزش و پرورش مجبور می شود با انواع ابزارها، سخت گیری بر دانش آموزان را در محیط مدرسه بیشتر کند. در بیرون از فضای مدرسه و خیابان هم همان طور که از برخی فیلم ها بر می آید باید شاهد برخوردهای تند و حتی گاه فیزیک و لفظی میان دانش آموزان دختر و نیروی انتظامی و حتی لباس شخصی ها باشیم.

نهیلیست های حکومتی

از سویی دیگر جریان حاکم بر قدرت، با اشاره به محتوای برخی شعارهای اعتراضی، دانشجویان یا دانش آموزان معترض را فحاش لقب داده است. اما آنها با این پرسش مواجه اند که چگونه وقتی از تریبون های قدرت انواع دشنام، تهدید و تحقیر علیه دیگران یا غیر خودی ها روانه می شود کسی معترض نمی شود و نامشان را فحاش نمی گذارند.

اما حالا که کاسه صبر خشم معترضان لبریز شده و بعد از سالها اعتراضات مسالمت جویانه و شعارهای منطقی کمی یا درصدی به سمت شعارهای تند و رادیکال روی آورده اند که بعضا ممکن است حاوی کلمات نامناسب هم باشد صدای نزدیکان جریان قدرت بلند شده است؟ برخی هم در این میان اشاره کرده اند به شعارهای جنسی ای که ۴۴ سال پیش از سوی انقلابیون علیه فرح یا خانواده شاه داده می شد.

در کنار آن برخی چهره های به اصطلاح انقلابی و اصولگرا شروع کرده اند به تحقیر معترضان و مبتذل خواندن خواسته هایشان با بد دهنی. یک استاد اصولگرای دانشگاه گفته بود که معترضان به جای زن زندگی آزادی باید بگویند زن هرزگی و فاحشگی. یک نماینده سابق مجلس گفته بود اینها می خواهند هر شب با یکی بخوابند و مثل حیوان بچرند….مصطفی مهرآیین، جامعه شناس نام این افراد را نهیلیست های حکومتی یا ارزشی های تهی از از ارزش گذاشته است.

او نوشته است که این گروه از نیروهای در قدرت که ظاهری موجه دارند در زندگی خود گرفتار انواع رفتارهای فاسد اند و به واسطه احساس آزادی بی نهایت برای انجام هر عملی گفتن هر سخنی، مبتلا به نوعی بیماری ذهنی هستند که می توان نامش را نهیلیسم اخلاقی-ایمانی و تهی بودن از هر نوع معنا و جهان معنا گذاشت.

به نوشته او مبتلا بودن به بیماری بد دهنی و فحاشی و توهین کردن به مردم جامعه تحت لوای ارزشی انقلابی بودن مکانیسم دفاعی این افراد برای تحمل وجود منحوس و زشت خود است که قادر به تحمل آن در درون خود نیستند.این جامعه شناس معتقد است که از قضا توهین این افراد به زنان ریشه در تمنای آنها برای «عشق» دارد که همواره به واسطه کراهت وجودشان از آن محروم بوده اند. چه این عشق از جنس لطف خدا باشد چه از جنس عشق مادر و چه عشق همسر چه از جنس عشق یک دوست و چه از جنس عشق یک انسان به درون خودش!

تفنگت را برای گفت و گو زمین بگذار

در روزهای گذشته و بعد از تشدید اعتراضات دانشجویی در دانشگاهها به ویژه دانشگاه شریف و متعاقب آن حملات و دستگیری های وحشیانه دانشجویان، شاهد طرح خواسته هایی از سوی جریان های حامی قدرت مانند بسیج دانشجویی بودیم که از جامعه و دانشجویان خواسته بود برای پایان مناقشه به گفت و گو رو بیاورند.

برخی در این میان یاداوری کرده اند که گفت و گو نیاز به یک بستر آماده دارد. جریانی که سالهاست گوشهایش را برای شنیدن حرف مخالف بسته است چرا و چه طور الان طالب گفت و گوست و تا آیا این طلب، حقیقی است یا صرفا نمایشی برای خاموش کردن اعتراضات؟

برخی دیگر معتقدند که چگونه می توان با کسی که ابزار قدرت سرکوب فیزیکی در دستش است گفت و گو کرد؟ گفت و گو نیاز به حداقلی از برابری قدرت دارد آن هم در حالی که همچنان روند بازداشت ها ادامه دارد، برخی دانشجویان بازداشتی آزاد نشده اند. وضعیت خبرنگاران بازداشتی هنوز مشخص نیست.

برخی متخصصان و فعالان حوزه آی تی و اینترنت و مخالفان جدی طرح صیانت بازداشت می شوند و همچنان علامت سوال و ابهامات زیادی درباره مرگ امثال نیکا شاه کرمی وجود دارد چه طور می توان به قول و خواسته گفت و گو اعتماد کرد؟

ایران گیت به صورت ویژه پرونده قتل مهسا امینی را پوشش داده است. می‌توانید با جستجو کلمه کلیدی مهسا امینی مطالب را مشاهده نمایید.

English

View this article in English

اشتراک گذاری این مطلب
خروج از نسخه موبایل