مثلت امریکا روسیه و اوکراین

6 دقیقه

مثلت امریکا روسیه و اوکراین

مثلت امریکا روسیه و اوکراین

تراژدی اوکراین از غمبارترین حوادث نیم‌قرن اخیر است که جای عبرت‌آموزی و تأمل دارد. اوکراین دومین کشور پهناور اروپا بعد از روسیه و هشتمین کشور از نظر جمعیت در اروپاست. کشوری با سه‌هزار سال دیرینه تمدنی که از نظر ژئوپلیتیک مهمترین حلقه از زنجیره ارتباطی و امنیتی میان روسیه و غرب است؛ کشوری که دارای بزرگترین، غنی‌ترین و متنوع‌ترین منابع کانی جهان است.

نیمی از آهن و فولاد روسیه از منابع اوکراین تامین می‌شود. ۴۰درصد منابع منگنز جهان در این کشور است. بیش از ۸۰۰۰معدن با ۹۰نوع کانی در این کشور وجود دارد که مهمترین آن منابع زغال‌سنگ، نیکل، آهن، منگنز و بالاخص تیتانیوم است. مهمتر از آن، «خاک سیاه» است که حاصلخیزترین خاک جهان شناخته می‌شود؛ خاکی که نیاز به هیچ کودی ندارد.

اوکراین به‌تنهایی یک‌چهارم کل «خاک سیاه» جهان را در اختیار دارد و همین ویژگی، اوکراین را به بزرگترین تولیدکننده غلات اروپا و جهان تبدیل کرده است. در واقع، همین خاک حاصلخیز و معادن کم‌نظیر است که به سرمایه ملی این کشور تبدیل شده است. اوکراین گلوگاه انرژی اروپا و منبع مهم انتقال گاز از روسیه به اروپا نیز محسوب می‌شود.

همین موقعیت ممتاز ژئوپلیتیک و اقتصادی، اوکراین را به محل نزاع و کشمکش غرب و روسیه تبدیل کرده است. اما فقدان یک مدیریت سیاسی بعد از استقلال، یک تراژدی بزرگ را برای این کشور رقم زده است؛ به‌گونه‌ای که امروز بعد از تهاجم روسیه، مناطق مهمی از خاک این کشور به تصرف روسیه درآمده است، اقتصادش کاملاً آسیب دیده است و آینده‌ای نامعلوم و غیرمطمئن دارد.

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، در روزهای اخیر با اعلام شرایط خود برای حمایت از امنیت دولت ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، این کشور را تحقیر کرده است. ترامپ با صحه گذاشتن بر تصرفات ارضی روسیه، از اوکراین می‌خواهد که مالکیت ۵۰درصد از معادن بی‌نظیر خود چون تیتانیوم، نیکل و منگنز را به آمریکا واگذار کند و از تقاضای پیوستن به ناتو هم چشم‌پوشی کند‌.

در واقع، آمریکا و روسیه با تقسیم منافع در اوکراین، عملاً این کشور را به یک مستعمره نوین تبدیل کرده‌اند. تجربه اوکراین تجربه تلخی است که می‌تواند برای همه کشورها عبرت‌آموز باشد.

اولین درس مهمی که می‌توان از تراژدی اوکراین آموخت، این است که هیچ‌وقت و در هیچ زمان، جنگ در مناطقی که اهمیت اقتصادی و ژئوپلیتیک دارند، به پایان نمی‌رسد و صلح و آرامشی رقم نمی‌خورد.
دومین درس این است که به وعده‌ها، شعارها و تعهدات قدرت‌های بزرگ نباید اطمینان کرد؛ چراکه این وعده‌ها هر زمان و متناسب با نیاز و شرایط آنها تغییر می‌کند.
سومین درس این است که قدرت‌های بزرگ منافع مشترکی دارند که آن را با هیچ‌کس تقسیم نمی‌کنند؛ بلکه آن را مختص خود می‌دانند و همه ابزارها را برای تضمین آن بازتعریف می‌کنند.

چهارمین و مهمترین درس از تراژدی اوکراین این است که تنها دوست و متحد قدرت‌های بزرگ، منافع آنهاست ولاغیر. در نتیجه، کشورهایی که در شرایط مشابه اوکراین هستند، نباید تصور و باور کنند که در معادله قدرت‌های جهانی می‌توانند منافع و استقلال خود را از طریق اتحاد با آنها تامین کنند.

«تردید» بزرگترین خردمندی در روابط با قدرت‌هاست و قوی بودن در پذیرش این واقعیت است که تنها باید به مردم و مطالبات آنها تکیه کرد. اهمیت تراژدی اوکراین برای ما در تشابه وضعیت و شرایط ما با این کشور است…

ایران با موقعیت ممتاز ژئوپلیتیک گلوگاه ارتباط چهار قدرت بزرگ اروپا، آمریکا، چین و روسیه است، ذخایر و معادن متنوع و تنوع بزرگ جغرافیایی دارد؛ یکی از بزرگترین ذخایر سوخت فسیلی دنیا را در اختیار دارد، دارای دیرینه تمدنی چند هزار ساله است و بلاشک بکرترین سرزمین برای سرمایه‌گذاری است.

نیروی انسانی توانمندی دارد و همه اینها برای قدرت‌های بزرگ وسوسه‌برانگیز است؛ آنچه امروز برای ما مهم و حیاتی است ضرورت مدیریت درست و خردمندانه تحولات داخلی است؛ پرهیز از دوقطبی شدن و تندروی، جلوگیری از تمایلات جنگ‌طلبانه، آموختن ارزش‌ها و اهمیت دیپلماسی جهانی، ایجاد همبستگی اجتماعی، استفاده کامل از همه ظرفیت‌های ملی و انسانی، و پذیرش این واقعیت که آنچه مهم و حیاتی و تضمین‌کننده استقلال و منافع ملی، شرافت و عزت و پایداری و تاب‌آوری ماست، منافع ملی و مصلحت مردم است.

هر نیرو و هرجریانی که بخواهد ایران را وارد یک نزاع و جنگ با آمریکا، اسرائیل یا هر قدرت دیگری کند، راهی به سوی نابودی ایران گشوده است؛ هر نیرو، جریان و گروهی که بخواهد به اتکای یک قدرت جهانی، ایران را مطمئن به حفظ استقلال کشور جلوه دهد، دچار یک خطای تاریخی شده است.

ایران برای گذر از این دوره مهم تاریخی خود به خردمندی در مدیریت داخلی بیش از هر چیز دیگری نیاز دارد و این ممکن نیست مگر با اصلاح دقیق و فوری و جدی سیاست‌های داخلی و اعتماد و اتکا به مردم؛ آن‌هم در عمل نه حرف و شعار؛ ایران و استقلال آن مهم است؛ این را باور کنیم قبل از اینکه خیلی دیر شود.

English

View this article in English

اشتراک گذاری این مطلب
خروج از نسخه موبایل