قطار نابرابر؛ اروپا و ترامپ بر ریل اقتصاد

10 دقیقه

قطار نابرابر؛ اروپا و ترامپ بر ریل اقتصاد

ترامپ از نگاه اروپا – نگاهی کلی در پنج داده‌ی کلیدی

تعرفه‌ها، انرژی، هزینه‌های حمل‌ونقل و نرخ ارز: اثر دومینویی تصمیمات ترامپ، اقتصاد اروپا را در وضعیت تنش قرار داده و میان تهدیدهای تعرفه‌ای و ابهامات جدید بازارها گرفتار کرده است.

تعرفه‌ها
وضعیت موجود

در ماه آوریل، «طوفان ترامپ» بر سراسر جهان فرود آمد و اکنون اولین آثار آن نیز قابل مشاهده است: میانگین تعرفه‌ای که ایالات متحده بر دیگر کشورها اعمال کرده، در همه‌جا به‌طور چشمگیری افزایش یافته است – از ۲٫۳٪ به ۷٫۱٪.
و اگرچه بدترین پیامدها را پکن احساس کرده است، جایی که میانگین تعرفه از ۱۱٪ به ۳۹٪ جهش کرده، اما «متحدان» اروپایی نیز در امان نمانده‌اند: افزایشی از ۱٫۳٪ به ۳٫۹٪.

و ایتالیا چطور؟ منطقی به نظر می‌رسد که میانگین تعرفه‌ای که آمریکا بر کالاهای ایتالیایی اعمال می‌کند، با دیگر کشورهای اروپایی یکسان باشد، چرا که ما در یک اتحادیه گمرکی هستیم و تعرفه‌ها باید برای همه یکسان باشند. اما تعرفه‌های آمریکا در همه بخش‌ها به یک شکل اعمال نمی‌شوند.

در واقع، در حالی‌که ترامپ در ماه آوریل حداقل تعرفه بر واردات از اتحادیه اروپا را تا ۲۰٪ افزایش داد و سپس به ۱۰٪ کاهش داد (آغاز دوره‌ای از «آتش‌بس» که قرار است تا ۹ ژوئیه ادامه یابد)، در مورد برخی کالاها تعرفه‌ها می‌توانند بسیار بالاتر باشند – مثلاً تعرفه واردات آلومینیوم و فولاد به ۵۰٪ رسیده و برای خودروها تا ۲۵٪. در مقابل، برخی بخش‌ها مثل داروسازی از معافیت‌هایی برخوردار شده‌اند.

این یعنی تعرفه‌ی واقعی بستگی به نوع کالاهایی دارد که به آمریکا صادر می‌شوند، و در این میان، ایتالیا کمی بیشتر آسیب می‌بیند. اگر حتی پیش از ورود ترامپ، میانگین تعرفه‌ی اعمال‌شده بر کالاهای ایتالیایی حدود ۲٫۱٪ بود، در ماه آوریل این عدد به نزدیکی ۵٪ رسید و احتمالاً باز هم افزایش خواهد یافت.

در همان ماه، وضعیت آلمان بدتر از ایتالیا بود (۶٪)، در حالی‌که فرانسه با ۳٫۱٪ متوقف شد – و این اختلافات، تنش‌ها میان دو سوی آتلانتیک را تشدید کرده است.

اتحادیه اروپا
تهدید

از سوی دیگر، مذاکرات میان اتحادیه اروپا و ایالات متحده به‌سرعت پیش نمی‌رود، موضوعی که باعث ناراحتی ترامپ شده و او را به تهدید واداشته است؛ تهدیدی مبنی بر بازگرداندن تعرفه‌هایی تا ۵۰٪ بر کالاهای اروپایی (همان‌طور که در یک آخر هفته‌ی اواخر ماه مه این کار را انجام داد، اما سپس عقب‌نشینی کرد و تأکید کرد که «آتش‌بس» دست‌کم تا ۹ ژوئیه ادامه خواهد داشت).

سناریویی که در آن تعرفه‌ها به ۵۰٪ برسد، می‌تواند برای کشورهایی که صادرات به آمریکا بخش مهمی از اقتصادشان را تشکیل می‌دهد – مانند آلمان و ایتالیا – بسیار خطرناک باشد.

اگرچه در ابتدا اتحادیه اروپا در واکنش به تصمیمات یک‌جانبه ترامپ رویکردی سخت‌گیرانه اتخاذ کرده بود و با اعمال تعرفه‌های بیشتر بر ۲۱ میلیارد دلار از کالاهای آمریکایی موافقت کرد، این تعرفه‌ها به‌دلیل دوره‌ی آتش‌بس هنوز اجرایی نشده‌اند.

استراتژی فعلی به نظر می‌رسد رویکردی منتظر و ناظر باشد تا زمانی‌که مذاکرات ادامه دارد، هرچند کمیسیون اروپا بارها یادآوری کرده که ابزارهای متعددی برای پاسخ‌گویی به تهدیدهای ترامپ در اختیار دارد – از جمله مالیات‌های سنگین‌تر بر خدمات دیجیتال.

اما ۹۰ روز آتش‌بسی که ترامپ اعلام کرده بود رو به پایان است (و در ۹ ژوئیه به پایان می‌رسد)، در حالی‌که رسیدن به یک توافق همچنان دور از دسترس به نظر می‌رسد.

در میان رهبران اروپایی نیز هنوز اجماع وجود ندارد.

در حالی‌که توافقی «ساده اما سریع» ـ همان‌طور که مرز گفته ـ می‌تواند رضایت بسیاری را جلب کند، ماکرون (و برخی دیگر) همچنان تأکید می‌کند که نشان دادن بیش از حدِ نرمش در برابر ترامپ ممکن است بهترین راه نباشد.

هرمز
خطر برطرف شده

بحران ماه مه میان اسرائیل و ایران به نظر می‌رسد که به پایان رسیده است (ترامپ آن را «جنگ ۱۲ روزه» نامید)، پس از آتش‌بس واقعی که خود کاخ سفید آن را تحمیل کرد. اما به مدت دو هفته، جهان این سؤال را مطرح کرده بود که اگر تهران تصمیم می‌گرفت مسیر عبور کشتی‌های تجاری از تنگه هرمز را مسدود کند، چه اتفاقی می‌افتاد؟

پاسخ همه یک‌صدا بود: این بحران بسیار شدیدتر از آنچه که اکنون دریای سرخ را تهدید می‌کند خواهد بود؛ دریایی که از سوی حوثی‌های یمن تهدید شده و بیش از یک سال و نیم است که تردد تجاری از طریق تنگه باب‌المندب تا ۷۰٪ کاهش یافته است.

و این بحران به دو دلیل جدی‌تر خواهد بود. اول اینکه در عبور از دریای سرخ و سپس کانال سوئز، جایگزینی وجود دارد (گرچه هزینه‌بر است، اما وجود دارد): گردش دور قاره آفریقا.

علاوه بر این، روزانه حدود ۲۰٪ از کل تولید نفت جهان و همان سهمی از گاز طبیعی مایع‌شده (ال‌ان‌جی) از تنگه هرمز عبور می‌کند. برای درک اهمیت حیاتی این تنگه کافی است به بحران نفتی سال ۱۹۷۳ نگاه کنیم؛ زمانی که کشورهای عربی عضو اوپک با کاهش ۵ تا ۶ درصدی عرضه جهانی، قیمت‌ها را چهار برابر کردند.

اگرچه امروز جهان دیگر آن جهان نیم قرن پیش نیست، نفت همچنان بزرگ‌ترین منبع انرژی در سبد جهانی است (اگرچه سهم آن از ۴۲٪ به ۲۷٪ کاهش یافته است).

در این مورد، ایتالیا در موقعیتی نسبتاً آسیب‌پذیر قرار دارد: زیرا تولید ناخالص داخلی ما تا حدی بیشتر از فرانسه و آلمان به واردات نفت وابسته است. نکته جالب این است که اقتصاد چین به‌طور قابل توجهی بیشتر از ما به واردات نفت وابسته است و اقتصاد هند حتی بیشتر از چین.

از آنجا که ایالات متحده صادرکننده خالص نفت است، نسبت به بحران‌های احتمالی انرژی نسبتاً محافظت شده‌تر است، اگرچه طبیعتاً مانند همه دیگر کشورها، آنها نیز تحت تأثیر قرار خواهند گرفت.

هزینه‌های حمل‌ونقل
کاهش تقاضا

از نیمه دوم ژوئن، قیمت حمل یک کانتینر «معمولی» برای دومین هفته متوالی پس از بیش از یک ماه افزایش، کاهش یافته است. این کاهش هم‌زمان با ۱۲ روز جنگ میان اسرائیل و ایران بود، از جمله تهدیدات تهران برای بستن تنگه هرمز.

با این حال، پدیده ژئوپلیتیکی که بیشترین تأثیر را بر هزینه‌های حمل‌ونقل دریایی داشته، چیز دیگری است: تعرفه‌های آمریکا.

در واقع، با بررسی جزئیات شاخص، مشخص می‌شود که عمدتاً مسیرهای ترانس‌اقیانوسی در اقیانوس آرام بر روند قیمت‌ها تأثیر گذاشته‌اند: هزینه مسیرهای شانگهای-نیویورک و شانگهای-لس‌آنجلس ابتدا به‌شدت افزایش یافت و سپس درست زمانی شروع به کاهش کرد که هزینه مسیرهای شانگهای-جنوا و شانگهای-رتردام، که بیشتر تحت تأثیر تحولات خلیج فارس بودند، به طور قابل توجهی افزایش یافته بود.

روند قیمت‌های حمل‌ونقل در مسیرهای اقیانوس آرام احتمالاً تحت تأثیر پدیده فرانت‌لودینگ «بارگیری اولیه» بوده است؛ به این صورت که صادرکنندگان چینی از دوره آتش‌بس (از اواسط مه تا اواسط آگوست) استفاده می‌کنند تا کالاهایی را به آمریکا ارسال کنند که تعرفه متوسط آنها حدود ۴۰٪ خواهد بود، به جای تعرفه‌ای که در صورت عدم توافق بین دو کشور، می تواند تا حداقل سه برابر افزایش یابد.

در واقع، به نظر نمی‌رسد مذاکرات تجاری بین آمریکا و چین به سرعت پیش برود. پیشرفت‌های دشواری که در هفته‌های اخیر به دست آمده، تنها به موضوعات مربوط به عناصر خاکی کمیاب چین و نیمه‌هادی‌های آمریکایی (و همچنین برخی محصولات دیگر) محدود می‌شود و مسئله میزان تعرفه‌ها را نادیده می‌گیرد.

غیرقابل پیش‌بینی بودن، ویژگی‌ای که ترامپ به آن بسیار افتخار می‌کند، برای بازارها چندان خوشایند نیست و البته برای کسانی که باید جابه‌جایی کالاها را از مدت‌ها قبل برنامه‌ریزی کنند، اصلاً قابل قبول نیست.

دلار
«تعرفه» جدید؟

در نهایت، خبری وجود دارد که برای صادرکنندگان به آمریکا مانند یک ضربه دوگانه است: به جای اینکه دلار نسبت به یورو تقویت شود، همان‌طور که پس از اعمال تعرفه‌های ترامپ انتظار می‌رفت، ارزش دلار به طور قابل توجهی کاهش یافته است.


از نظر تئوری، دلار باید به دلایل حداقل دو مورد تقویت می‌شد. یکی به صورت مستقیم، زیرا تعرفه‌ها حجم واردات را کاهش می‌دهند و در نتیجه تقاضا برای ارز خارجی برای خرید این کالاها (و به طور متقابل، عرضه دلار در بازارهای بین‌المللی) کاهش می‌یابد.

و دیگری به صورت غیرمستقیم، زیرا در دوره‌های عدم اطمینان، دلار معمولاً به عنوان دارایی امن شناخته می‌شود و سرمایه‌گذاران بین‌المللی برای خرید آن هجوم می‌آورند.

در عوض، از زمان به قدرت رسیدن رئیس‌جمهور آمریکا (۲۰ ژانویه ۲۰۲۵) تا ۳۰ ژوئن، دلار ۱۳٪ از ارزش خود را از دست داده است.

ناظران این کاهش را ناشی از کاهش چشمگیر اعتبار این ارز می‌دانند که به‌خاطر نااطمینانی ایجاد شده توسط تعرفه‌ها رخ داده است (که انتخاب مستقیمی از سیاست‌های آمریکایی است و نه یک شوک جهانی که موجب «فرار به سمت دلار» شود) و هم‌زمان به دلیل ناتوانی طبقه سیاسی آمریکا در ترمیم بودجه فدرال (بطور مثال نگاه کنید به «طرح بزرگ و زیبای»ترامپ).

هرچه که دلیل این کاهش ارزش دلار باشد، برای صادرکنندگانی که به آمریکا کالا می‌فرستند، این به معنای یک تعرفه اضافی تقریباً به همان میزان است.

برای صادرکنندگان اروپایی، اثر کاهش ارزش دلار تنها کمی تعدیل شده است، به این دلیل که نرخ تورم در آمریکا در دوره اخیر کمی بالاتر از منطقه یورو بوده است (اما تنها حدود ۰.۴٪ بیشتر؛ یعنی به اندازه‌ای کم که نرخ واقعی موثر ارز تأثیر قابل توجهی از آن نپذیرفته باشد).

English

View this article in English

اشتراک گذاری این مطلب
خروج از نسخه موبایل