سنگاپور؛ گربه ای که موش می گیرد/ قسمت دوم

7 دقیقه

سنگاپور؛ گربه ای که موش می گیرد

سنگاپور؛ گربه ای که موش می گیرد. بسیاری از متخصصان اعتقاد دارند که رمز موفقیت سنگاپور سرمشق قرار دادن تنها یک اصل طلایی در زمینه مدیریت کشور است. اصولی که دولت غیردموکراتیک سنگاپور سرلوحه امور قرار داده چیست؟ آیا موفقیت سنگاپور به این معناست که سایر حکومت های غیردموکراتیک نیز می توانند از این مسیر جهت نیل به توسعه پایدار استفاده کنند؟

سنگاپور به عنوان یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان چگونه از دولت-شهری فقیر و توسعه نیافته به جمع کشورهایی پیوست که بالاترین درآمد سرانه را دارند؟ سنگاپور تنها دولت غیردموکراتیکی است که توانسته در مسیر توسعه قدم های بسیار مهم و تاثیرگذاری بردارد، دلیل موفقیت این کشور استثنایی چیست و آیا می توان از سنگاپور به عنوان الگویی برای رشد و پیشرفت کشورهای در حال توسعه مورد توجه قرار گیرد؟ در این گزارش سعی شده تا به این پرسش ها پاسخ داده شود که سنگاپوری ها مسیر دشوار توسعه را چگونه پیموده اند و آیا می‌توان برای توسعه از الگوی این کشور استفاده کرد؟

نگاهی به زندگی در سنگاپور

همانطور که در قسمت اول از این پرونده نیز گفته شد کیفیت زندگی در سنگاپور از دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی تا به امروز به میزان قابل توجهی بهبود یافته است. برای مثال کاهش بی سابقه و رشک برانگیز نرخ بیکاری از 14 درصد (در سال ۱۹۵۹) به ۲ درصد (در سال ۲۰۲۰) اشاره کرد. از طرفی نسبت جمعیت مالک مسکن خصوصی نیز از ۹ درصد در سال ۱۹۶۰ به بیش از ۸۶ درصد در سال۲۰۲۰ افزایش یافته است.

هزینه کرد دولت سنگاپور در حوزه آموزش نیز در بازه زمانی مورد اشاره بیش از 200 برابر افزایش یافته است. به عبارتی از 63 میلیون دلار سنگاپور در سال ۱۹۵۹ به ۱۲ میلیون دلار سنگاپور در سال ۲۰۱۶ افزایش یافته است.

مطالعاتی هم که در زمینه فساد اداری انجام شده نشان می دهد سنگاپور با وجود غیردموکراتیک بودن ساختار حاکمیتی، کمترین میزان فساد (در سال ۲۰۱۹) را دارد. بررسی ها نشان می دهد سیاست گذاری حزب حاکم در سنگاپور شدیدا تاثیرگذار بوده و مردم از این اثرگذاری معنادار به میزان قابل توجهی رضایت دارند.

اما سنگاپور روی دیگری نیز دارد که در مطالعه شرایط زندگی شهروندان این کشور نباید از نظرها دور داشته شود. برای مثال شکاف طبقاتی که در این کشور وجود دارد بالاترین میزان در بین تمام کشورهای آسیایی است. همچنین سنگاپور در جمع ده کشوری است که بیشترین تعداد میلیونر را میزبانی می کند. میلیونرهایی که با توجه به ساختار اقتصادی سنگاپور به بهای فقیرتر شدن عده ای هرچند اندک از شهروندان این کشور به موفقیت دست یافته اند.

سازمان بین المللی کار نیز گزارشاتی از بدرفتاری و نقض حقوق کارگران در سنگاپور منتشر کرده است. حتی برخی از منابع سنگاپور را دارای دشوارترین شرایط برای کارگران ساختمانی اعلام کرده اند. مثال هایی نیز از برخوردهای سفت و سخت با تحرکات صنفی کارگران در سنگاپور وجود دارد که از آن جمله می توان به آتش سوزی یک کارخانه مواد غذایی و محبوس شدن تعمدی عده زیادی کارگر در این مجموعه صنعتی بود که به زعم برخی رسانه ها این اقدام توسط پلیس سنگاپور انجام شده بود.

اما روی هم رفته معیارها و فاکتورهای شرایط زندگی نشان می دهد که کیفیت زندگی شهروندان سنگاپوری در حال حاضر یکی از بالاترین مقادیر این سنجه در بین کشورهای جهان را داراست. البته کماکان رسانه های دنیای آزاد بزرگترین نقدی را که به دولت سنگاپور وارد می کنند مربوط به نقض دموکراسی و به تبع آن نقض حقوق بشر است. اما نظرسنجی ها از شهروندان این کشور حاکی از رضایت نسبی از شرایط زندگی در سنگاپور است.

راز موافقیت سنگاپور چیست؟

به باور اغلب کارشناسان دلایل موفقیت سنگاپور را می توان در یک اصل اساسی خلاصه کرد. هرچند این اصول می تواند جزییات بسیار گسترده ای داشته باشد اما به طور کلی همه متخصصان بر سر این یک مورد اتفاق نظر دارند. تقریبا همه صاحب نظران بر سر عملگرایی و رویکرد پراگماتیستی دولت لی کوان یو تاکید داشته و بر سر آن اشتراک نظر دارند. اما مهمترین اصل طلایی سنگاپوری ها چیست؟

پراگماتیسم؛ میراث طلایی «لی کوان یو»

همانطور که گفته شد رویکرد پراگماتیستی حاکمان سنگاپور مهمترن عاملی است که صاحب نظران بر اثربخشی آن در مسیر توسعه این کشور در رسانه ها انتشار یافته است. شاید بتوان مخاطب را برای درک بهتر از این مفهوم به سخنرانی گو چوک تونگ، نخست وزیر اسبق سنگاپور در نوامبر ۱۹۹۲ ایراد کرده را مورد توجه قرار داد: «در جریان نشست اخیر غیرمتعهدها در جاکارتا، نخست وزیر نپال از من راز موفقیت سنگاپور را پرسید. لبخندی زدم و جواب دادم: لی کوان یو! در ادامه توضیح دادم که آقای لی تنها یک امر را سرلوحه کارها قرار داده و آنهم پراگماتیسم و عدم پافشاری بر یک ایدئولوژی خاص است.

برای مثال در زمینه مشکلات اتنیکی و نژادی که در دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی در سنگاپور اوج گرفته بود، آقای لی که با وجود اصلیت چینی خود اما به هیچ عنوان در راستای تامین منافع چینی تباران سنگاپوری نبود. بلکه این رهبر سرشناس آسیایی تنها و تنها در مسیر توسعه سنگاپور گام برداشت و اتفاقا همین رویکرد او و دولتش باعث شد تا مردم نیز به اراده دولت جهت حل اختلافات نژادی و قومی را باور کرده و سر تعامل با دولت را در پیش گرفتند.

محمد فاضلی، جامعه شناس سرشناس ایرانی درباره حکومت های عملگرا از تعبیر جالبی استفاده می کند. وی از قول دنگ شیائو پنگ، رهبر فقید جمهوری خلق چین نقل می کند؛ کار گربه ها شکار موش است، حالا مهم نیست که این گربه چه رنگی است؟ مهم گرفتن موش است، گربه ای که موش نگیرد از گرسنگی خواهد مرد!

شاید بتوان گفت سنگاپور بهترین مثالی از گربه ای است که توانسته موش بگیرد. حال ممکن است از روش های غیردموکراتیک و غیربشری در برخی موارد در راستای توسعه گام برداشته باشند. اما رجوع به افکار عمومی در این کشور نشان می دهد که اکثریت قاطع شهروندان سنگاپوری از وضعیت کنونی خود بسیار راضی هستند. شاید بتوان اینطور ماجرا را خلاصه کرد؛ شهروندان از حاکمیت ها انتظار گرفتن موش را دارند، برای کسی مهم نیست که گربه‌شان چه رنگی است؟

سنگاپور؛ گربه‌ای که موش می‌گیرد!/قسمت اول

English

View this article in English

اشتراک گذاری این مطلب
خروج از نسخه موبایل