جامعه قطبی شده و اتهامی به نام وسط بازی

8 دقیقه

جامعه قطبی شده و اتهامی به نام وسط بازی

جامعه قطبی شده و اتهامی به نام وسط بازی. یک بررسی نشان می داد که تعداد توییت های منتشر شده با کلیدواژه وسط باز بعد از مرگ مهسا امینی به بیشترین میزان خود نسبت به ماههای پیش از آن رسیده است. می گویند در شرایطی که جامعه دو قطبی می شود میانه روی محلی از اعراب ندارد. شما یا آن سوی ماجرایید یا این سو. حد میانه ای وجود ندارد و اگر رفتار و گفتار شما به گونه ای باشد که جانب هیچ سویی را نگیرید، متهم به وسط بازی می شوید.

اصولگرایان البته تعبیر«ساکنین فتنه» را سالها پیش برای بیان این موقعیت وام گرفته بودند! گرچه این روزها بیشتر جریان اصلاح طلبی و چهره های اصلاح طلب متهم به وسط بازی کردن اند، در حالی که همزمان از سوی جریان تندرو انقلابی، هم یکی ازمتهمان اعتراضات اخیرند!

وسط باز به مثابه فحش!

کلمه وسط باز همیشه مصداق کسانی بود که در هر ماجرایی برای این که نه سیخ بسوزد نه کباب به اصطلاح وسط لحاف را برای خوابیدن انتخاب می‌کرده‌اند اما این روزها فراتر از طعنه در حکم تحقیر و فحش هم به کار می رود. تعبیر وسط باز در این فضا یک ناسزا یا جنگ روای برای مرعوب کردن یک گروه بی زبان و پراکنده است تا آنان را به سمت یکی از دو قطب هل بدهد. برخی معتقدند که وسط باز ناشی از دو قطبی های کاذبی است که به دلیل بی عملی و عدم امکان فعالیت در فضای حقیقی در فضای مجازی شکل گرفته است.

این تعبیر در حالی به کار می رود که توجهی به این که چه قدر مابه ازای بیرونی دارد یا چه قدر برای توصیف اندک کنش گران باقی مانده در فضای حقیقی با پیچیدگی های خاص خودش کافی است، ندارد. برخی دیگر معتقدند که وسط بازی را کسانی بدل به فحش کردند که هیچ وقت به هیچ وسطی قناعت نکرده و همیشه همه را هوادار می خواسته اند. آن هم نه هوادار معمولی بلکه دو آتشه. همان ها که سالها به جای کشورداری تیم داری کرده اند!

وسط باز در اقلیت است؟

در حالی که در دنیا اکثر مردم بیشتر طرفدار محافظه کاری و میانه روی و وسط ایستادن هستند پس چه شده که در ایران میانه روی تبدیل به فحش شده است؟ از همینجا این طور نتیجه گرفته می شود که پس اصولا رادیکال ها در اکثریت نیستند بلکه فقط صدای بلندی دارند و در فضای رادیکال شده، دو طیف از چنان بلندگوهای پرقدرتی برخوردارند که روایت اکثریتی که در این وسط قرار دارند شنیده نمی شود یا اساسا امکان شکل گرفتن این صدا وجود ندارد.

به گونه ای که اگر کسی به حکومت معترض است چاره ای جز این ندارد که زبان و روایت آن طیف رادیکال را برگزیند وگرنه محکوم به دیده و شنیده نشدن و بایکوت است و متقابلا اگر کسی جزو دسته محافظه کار محسوب شود و با تغییرات بنیادی در جامعه مخالف باشد اما عملکرد ساختار فعلی را قبول نداشته باشد مجبور است ذیل روایت رسمی قرار گیرد وگرنه او هم طرد می شود.

در شرایط موجود هر فرد یا نیروی میانه رویی که تلاش کند از خشم مردم و حاکمیت کاسته و درخواست جایگزین کردن فضای عقلانی کند مورد اعتراض واقع می شود.الیزابت نویمان دانشمند علوم سیاسی در این وضعیت از تعبیری تحت عنوان «مارپیچ سکوت» استفاده می کند. زمانی که افراد از ترس طرد شدن و انزوا توسط جامعه ترجیح می دهند سکوت کنند. خروجی آن هم رسیدن به وضعیت عدم رواداری است که مانع رسیدن به یک جامعه دموکراتیک است.

زمین تنگ بازی

زمین بازی دو قطبی شده بسیار تنگ است مثلا اگر کسی امروز، منتقد سیاست خارجی باشد چه طور می تواند نقد خود را به گونه ای بیان کند که نه در زمین فلان دولت معارض خارجی بازی کرده باشد نه در واکنش به آنها چشم روی اشکالات دیپلماسی ببندد؟ در واقع این تنگ شدن عرصه باعث می شود که حقیقت قربانی شود. مهم نقدها و استدلالهای شما در تایید یا رد یک گزاره یا عملکرد نیست بلکه این اتمسفر حول گفته های شماست که مهم شده و سخن شما بر مبنای آن قضاوت می شود.

یکی از چهره های اصلاح طلبی که این روزها زیاد به وسط بازی کردن متهم شده است احمد زیدآبادی است. یک کاربر توییتر خطاب به او نوشته است« بس کنید وسط بازی را آقای زیدآبادی اگه چیزی هم نگویید مردم نمیگند شما لالید» او کانالی در تلگرام دارد به نام «نگاه متفاوت» که مواضعش را آنجا مطرح می کند. مواضعی که این روزهایش به شدت مورد انتقاد قرار گرفته و برخی او را متهم کرده اند که نگاهش اصلا هم متفاوت نیست.

اما کاربر دیگری در حمایت از او نوشته است:وقتی به احمد زیدآبادی با این سابقه فحش رکیک می دهند و او را در بهترین حالت وسط باز و ماله کش می خوانند تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.

وسط باز یا نیروی واسط؟

در این میان برخی معتقدند که عبور از بحران فعلی نیازمند وجود و حضور یک حلقه واسط میان مردم و حاکمیت است. همان ها که این روزها از آن به عنوان وسط باز نام برده می شود. چهره هایی که لزوما به لحاظ جریان سیاسی مالوف ممکن است اصلاح طلب هم شناخته نشوند اما مشی اصلاحی داشته باشند. آن هم در شرایطی که حذف کامل نیروهای سیاسی میانجی و میانه‌رو از فضای سیاسی ایران طی سال‌های اخیر نیز در رادیکالیزه شدن فضای سیاسی و نظام گفتاری معترضان نقش بسیار مهمی داشته است.

آنها که معتقدند می بایست همچنان به کشف راه های مذاکره با اصحاب نهادهای قدرت پرداخت. می گویند که ما هنوز و همچنان به «نیروهای واسط» نیازمندیم. اهمیت دارد گروه هایی که از نظر نهادهای قدرت موجه هستند و از مرجعیت اجتماعی، علمی و فرهنگی برخوردارند، همچون اساتید دانشگاه ها، برای گفتگو با مقامات موثر پیش قدم شوند.

رضا کیانیان در یکی از پست های خود در فضای مجازی نوشته بود: وسط باز بودن فحش نیست، یا با منی یا بر منی شعار تمامیت خواهان است، از هر دهانی که خارج شود! آنها که در خیابان حضور دارند یا نوجوانانی مانند نیکا و مهسا به کسی وسط باز نگفتند و نمی گویند، این اصطلاح سوپر چپ های داخلی یا سوپر راست افراطی داخلی است.


هم راستا با این نوشته مقالات زیر توصیه می‌شود:

DMCA Protected

اشتراک گذاری این مطلب
خروج از نسخه موبایل