بن سلمان حالا یکی از خود ماست/ قسمت پنجم

فعالیت های انتخاباتی!

13 دقیقه

بن سلمان حالا یکی از خود ماست/ قسمت پنجم

بن سلمان حالا یکی از خود ماست. روایتمان از بن سلمان سعودی را دقیقا به جایی رساندیم که ترامپ در آمریکا اعلام کاندیداتوری کرده بود. روایت کردیم که عالیرتبه ترین مقامات امنیت ملی روسیه در شورای امنیت ملی این کشور، تحت لوای برنامه ولادیمیر پوتین، مصمم به حمایت از ترامپ شدند و را برای برنامه به هم ریختن ساختار ایالات متحده و زیر و رو کردن دموکراسی آمریکایی، بهترین گزینه یافتند.

از سوی دیگر، در خاورمیانه هم نیروهای مختلف و امرای جورواجور، دور هم جمع شدند تا چهره ای غریب، نچسب و بسیار نادر، آنها را برای حمایت از ترامپ، متحد کند. داستان را به جایی رساندیم که باید از تحقیقات فدرال درباره دخالت کشورها و عوامل خارجی در انتخابات ۲۰۱۶ گفت تا ابعاد داستان اعراب و انتخابات آمریکا مشخص شود.

آمریکا، کشور بی دفاع؟

رابرت مولر، رئیس پیشین FBI، در پس انتخابات ۲۰۱۶، برای چند سال یکی از کلیدی ترین چهره های سیاسی و امنیتی آمریکا شد. جانشین او در ریاست پلیس فدرال آمریکا او را برای بررسی پرونده دخالت کشورهای خارجی در انتخابات آمریکا منصوب کرد و او به عنوان بارزس ویژه مدت ها را صرف تهیه گزارشی طولانی و تفصیلی کرد که در نهایت، بر اساس ملاحظات مولر و بند و بست ها و موانع موجود، نتوانست ترامپ را به دادگاه بکشاند.

با این حال، نام کشورهای متعددی به میان امد. نقش روسیه در انتخاب ترامپ، امری تقریبا بدیهی بود و تا امروز، کشف ابعاد حمایت پوتین از ترامپ، او را عذاب می دهد. اما، نقش کشورهایی خاص را باید دقیقتر و با لنز خاصی بررسی کرد. باید گفت که همه اخبار مربوط به حمایت پوتین از ترامپ، در واقع نگاه ها را از نقش کشورهای دیگر منحرف کرد.

واقعیتی جدی که در پس تحقیقات مفصل مولر از یک سو و دامنه ای گسترده از تحقیقات دیگر سازمان ها از سوی دیگر، آشکار شد، بی دفاعی آمریکا در دهه گذشته در برابر دخالت ها و نفوذهای کشورهای دیگر بوده است. بخشی از این ضعف جدی را باید در نقش نیروهای سیاسی داخلی آمریکا جستجو کرد که برای منافع مالی و سیاسی، از هر گونه کمکی چه در داخل و چه از خارج از آمریکا، استقبال می کردند و می کنند و خواهند کرد!

به طور خاص، این بی دفاعی آمریکا را باید با صراحت و بدون تعارف در شبکه گسترده ای از لابیگران سیاسی آمریکایی که مواجب بگیر خارجی ها هستند دید. مؤسسات رسمی و شخصیت های سیاسی که به عنوان لابیگران، به طور رسمی ثبت شده و شناخته شده اند، گردش مالی و اطلاعات و همکاری با کشورها، سازمان ها، شرکت ها و شخصیت های خارجی را به طور قانونی صورت می دهند.

ترامپ و بن سلمان


آنچه که در طی تحقیقات، پوشش رسانه ای فعالیت ها و هر آنچه که رابرت مولر صورت داد در آمریکا رقم خورد، به طور خاصف یکی از تاریک ترین بخش های تاریخ قضا و سیاست آمریکا است. آنچه که شفاف سازی و افشا شد، انبوهی از پرونده ها و اسناد دخالت های انتخاباتی روسیه و کشورهای دیگر در انتخابات ۲۰۱۶ آمریکا بود و چهره های مهمی از حلقه یاران ترامپ، چه در روند تحقیقات رابرت مولر و چه در روند کلی پیگردهای دادستانی فدرال و FBI ان هم در زمان خود ترامپ، به عنوان عوامل کشورهای بیگانه معرفی شدند. در این میان یک نفر اهمیت یافت!

نادر که از نوادر است!

جورج نیدر یا به تلفظ عربی نامش، جورج نادر، آمریکایی-لبنانی معروف که پیش از انتخابات سال ۲۰۱۶ و تحولاتش، در آمریکا به عنوان یک لابیگر، یک بیزینسمن، یک میانجیگر و یک مهره قابل اتکاء محافظه کاران آمریکایی در خاورمیانه شناخته شده بود! جورج نادر را باید یکی از چهره های مهم قلاب شده به داستان معروف ایران کنترا دانست که در پس تحولات مربوط به تعامل شوم حلقه خاصی در ایران با چهره های سرکش و قانون شکن دولت ریگان در بازی ایران کنترا، به ایفای نقش ویژه در آزادی گروگان های آمریکایی در لبنان پرداخت.

نادر روابطی ویژه با چهره های شیعی ایران و عراق داشت و به موازات همه این نعاملات، در سالهای دوران جورج بوش پسر، به طور جدی با دولت او و محافظه کاران همراهش، پیوند خورد. از همینجای داستان نادر باید خاطرنشان کنیم که این سبک از لابیگران دغلکار، هنرمندانه با همه جناح های سیاسی ارتباط و روابط می سازند تا توازن را در آینده منافع خود حفظ کنند.

در جریان تحقیقات رابرت مولر بود که مشخص شد، انچه پیشاپیش درباره رابطه جورج نادر با اریک پرینس، چهره مخوف محافظه کار و صاحب شرکت بدنام و کشتارگر بلک واتر دانسته می شد، بسیار ناچیز بوده است. عمق همکاری این دو بسیار غریب بود و این جورج نادر بود که توسط اریک پرینس استخدام شد تا با عنوان رسمی مشاور بلک واتر، قراردادهای امنیتی را برای آن شرکت و گروه نظامی-امنیتی کسب کند.


جورج نادر تا به انتخابات ۲۰۱۶ برسیم، داستان های رنگارنگی از لابیگری و دغلکاری را رقم زد و عملا به عنوان یکی از خارمیانه ای های بانفوذ در واشینگتن شناخته شد که بدون اینکه شهروند یکی از کشورهای خاص عرب یا فارس خاورمیانه باشد، با خیالی آسوده بیزینس های سیاسی امرای خاورمیانه ای همه کشورهای منطقه را در آمریکا می توانست به پیش ببرد!

دورهمی انتخاباتی روی کشتی تفریحی

در سال ۲۰۱۵ میلادی، جورج نادر برای یک دوره خاص اماده شد. تحولات خاورمیانه و آمریکا به سمت و سویی می رفت که زمینه کارهای تازه و یک طرح مفصل و ویژه فراهم شده بود. توافق هسته ای میان ایران و آمریکا و متحدانش در دو مرحله با خبرسازی گسترده رقم خورده بود و عواقب آن در حال نمودار شدن بود. بی بی نتانیاهو در اسرائیل جنجال های گسترده را علیه دولت اوباما ایجاد کرده بود، رسما با جان کری در برابر دوربین ها درگیر شده بود و در کنگره، علیه اوباما و توافق هسته ای سخنرانی کرده بود.

در خلیج فارس، امرای عرب در حال ایجاد ثبات پس از بهار عربی و شفاف کردن مرزهای میان دوست و دشمن بودند. عربستان سعودی و امارات با رهبرانی کهنسال و ولیعهدانی جوان و ماجراجو در پی تاریخ سازی بودند و تعاملات پشت پرده این امرای عرب با اسرائیلی ها، دشمنی و کینه ولیعهدان سعودی و امارات و بحرین با قطری ها و تقابل همین امرا با اردوغان، بخاطر داستان های بهار عربی، جدی شده بود.

همه این تحولات و به موازات آنها، از راه رسیدن داعش و به آتش کشیدن عراق و سوریه، مزید بر علت شد تا امرای عرب به اوج نارضایتی از باراک اوباما و دموکرات ها برسند. پیوندهای پنهانی اینان با اسرائیلی ها نیز زمینه اتحاد تازه ای را فراهم کرده بود. جورج نادر این شرایط را بهترین فرصت می دانست.


در اواخر سال ۲۰۱۵ و در شرایطی که ترامپ دیگر به عنوان چهره اصلی کمپین های ریاست جمهوری حزب جمهوریخواه شناخته شده بود، محمد بن سلمان را جورج نادر همراه با عبدالفتاح السیسی، رئیس جمهور مصر، ولیعهدان امارات و بحرین و همچنین ملک عبدالله اردنی، به یک دورهمی خوشگذرانانه روی یک کشتی تفریحی در دریای سرخ دور هم جمع کرد! او در این دورهمی جذاب، پیشنهادهای ویژه خود را ارئه کرد و اصرار جدی به خرج داد تا این چهره ها پشت سر خود برای طرح هایش متحد کند.


باید توجه داشت که طرح های ارائه شده توسط جورج نادر به امرای عرب را باید طرح هایی دانست که در کلیات و حتی جزئیات، سراسر وابسته به اراده و تمایل خود این امرا داشت. وقت گذاشتن برای اجرایی شدن این طرح ها در شرایطی که محمد بن سلمان، یک دست در وضعیت داخلی و زمینه چینی برای حداکثری کردن قدرتش و یک دست در داستان یمن داشت، زمانبر و فراتر از حوصله امیر خوشگذران و جوان بود. بن سلمان در آن دوره هنوز ولیعهد نشده بود!

او تازه تلاش هایش برای کنار زدن ولیعهد و جا انداختن خود به عنوان جانشین پدر خود را آغاز کرده بود. ولیعهد امارات هم همین وضعیت را داشت. طرح های جورج نادر، البته، به انداز کافی جذاب بود! طرح نادر مبنی بر ایجاد جبهه متحد عربی، تقابل با ایران و ترکیه و همنوا سازی برنامه های عربی-اسرائیلی بود. ابعاد اسرائیلی طرح چندان گسترده نشد و نیازی نیز به تفصیل دادن نبوده است!

هم روابط امرای عرب با اسرائیلی ها در پس پرده و در تعاملات تجاری از یک سو و همکاری های امنیتی و جاسوسی از سوی دیگر، به خوبی محکم شده بود. آنچه برای ایجاد جبهه متحد، تقابل با ایران و ترکیه و آغاز دوران تازه در خاورمیانه مورد نیاز بود، یک دولت همسو در واشینگتن بود. جورج نادر همکاری با ترامپ و کمک به انتخاب او را راهکار اصلی معرفی کرد و به حاضران در دورهمی روی کشتی تفریحی گفت که می تواند جمعشان را به جمع ترامپیان متصل کند.

بن سلمان و بن زاید و ترامپ هر سه بازی خوردند؟

همانطور که گفتیم، جورج نادر از آن دست لابیگران و بازیسازان سیاسی و تجاری حرفه ای بوده و هست که کارش را به خوبی بلد باشد! او که حواسش به همه جا و همه ابعاد بازی سیاسی ینگه دنیا و همینطور بازی های سیاسی خاورمیانه معطوف بود، کمترین ریسک را هم نمی توانست بپذیرد و به موازات برنامه هایی که گفتیم و بعد از این خواهیم گفت، روابطش را با نیروهای مقابل ساختارهایی که با آنها مرتبط بود، نه تنها قطع نکرد که تقویت نیز کرد!


این آقای جورج نادر که حالا زندانی است و در بخش بعدی خواهیم گفت چرا زندانی است، پول ولیعهد امارات را به کمپین هیلاری کلینتون وصل کرد، آن هم به موازات واریزی به حساب های ترامپی! این روند واریز کردن پول، پای یکی دیگر از مهره های متصل به خاورمیانه را هم به میان کشید و دردسرهای زیادی درست کرد.

او ظاهرا با هیلاری کلینتون و همسرش بیل کلینتون هم دیدار کرد و برنامه درخواست لطف اماراتی ها از نامزد انتخابات ۲۰۱۶ را مطرح کرد! بن سلمان طبیعتا از این تحول خاص و همکاری نادر و اماراتی ها هم بی خبر بوده است؛ همانطور که ظاهرا بی خبر بوده است که محمد بن زاید، به عنوان ولیعهد، چهره ای مهمتر برای نادر و رفقای آمریکایی اش بود تا او که هنوز فقط جانشین ولیعهد بود.

جورج نادر، کارهای دیگری هم ترتیب داد که تقویت روابطش با سپاه پاسداران بود. روابط پیشاپیش موجود با بزرگان شیعه در عراق و آشنایی ها و به اصطلاح لینک های با ایرانی ها نیاز به مستحکم شدن داشت تا توازن منافع برای نادر در آینده حفظ شود. او در سال های نیمه دوم دهه قبل میلادی، این موضوع را جدی گرفت و از طریق عمار حکیم، روابط تازه تر و محکم تری با نیروهای خاصی در ایران برقرار کرد.

این یکی را هم اعراب کشتی نشین، نمی دانستند. اینجای داستان باید گفت که پیوندهای آن امرای عرب، شاکله و روند منظم و مستحکم و کارکرد قدرتمندی نداشت. ضعف ها و سستی های سیاست و اجرا آنقدر جدی بود که طور مثال، ملک عبدالله اردنی در این جمع و این جبهه، به عنوان یک نیروی جدی، باقی نماند.

در ادامه رویات بازی انتخاباتی بن سلمان و امرای عرب و اسرائیلی و نقش آفرینی نادر که از نوادر است، در بخش های بعدی روایت داستان بن سلمان، همراه باشید.

English

View this article in English

اشتراک گذاری این مطلب
خروج از نسخه موبایل