کمونیست های مسلمان جاده صاف کن تورم هستند / قسمت اول
یاسر جبراییلی و هفت ادعای کذب
کمونیست های مسلمان جاده صاف کن تورم هستند / قسمت اول. به گزارش ایران گیت، یاسر جبراییلی اخیرا ادعاهایی را در سیمای جمهوری اسلامی ایران مطرح کرده که نادقیق و غیرعلمی بودن آنها واکنش بسیاری از ارشناسان و کاربران فضای مجازی را در پی داشته است. فارغ از اثبات جعلی بودن تصاویر و اصطلاحا گراف هایی که وی در این برنامه به نمایش گذاشت، باید گفت که جبراییلی ادعاهای عجیبی را نیز مطرح کرد که نه تنها غیرعلمی هستند، بلکه حتی با معیارهای آنچه به عنوان شبه علم می شناسیم نیز کاریکاتورگونه و مضحک ارزیابی می شوند.
هفته گذشته برنامه ای در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد که واکنش بسیاری از اقتصاددانان و کارشناسان این حوزه را در پی داشت. این برنامه که با اجرای امیرحسین ثابتی، مجری «سوپرانقلابی» نزدیک به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و با حضور یاسر جبراییلی از شبکه افق پخش می شد به بررسی ریشه معضلات اقتصادی و سیاستگذاری های این حوزه می پرداخت.
در این گزارش سعی شده تا به بررسی هفت ادعای وی در زمینه سیاستگذاری کلان اقتصادی پرداخته شود. وی در این برنامه به کرات دچار تناقض گویی شده و حتی اصول ابتدایی اقتصاد را نیز در کسری از ثانیه وارونه جلوه می دهد. در سلسله گزارش هایی سه قسمتی به راستی آزمایی هفت مدعای عجیب سید یاسر جبراییلی، رییس مرکز ارزیابی و نظارت راهبردی اجرای سیاست های کلی نظام پرداخته شده که در گزارش حاضر سه مورد از این ادعاها مورد بررسی قرار گرفته است.
ادعای اول؛ بحث من اقتصادی نیست!
جبراییلی در ابتدای این برنامه به درستی عنوان می کند که تحصیلاتش اقتصادی نیست و تخصصی در این زمینه ندارد. اما بلافاصله ادعای نادرست و عجیبی را طرح کرده و می گوید که مباحثی که قصد دارد در این برنامه عنوان کند هیچکدام اقتصادی نیست! این در حالیست که وی بلافاصله اقدام به طرح بحث کرده و محورهای گفتگوی خود با امیرحسین ثابتی را مباحثی چون انواع تورم، نقش نفت و ارز در ایجاد تورم و همچنین ارائه راهکار جهت مهار تورم عنوان می کند!
وی که تنها چند ثانیه پیش از این سخنان گفته بود اظهارنظر در زمینه اقتصاد در صلاحیتش نیست اما مشخص می شود که اساسا جهت تبیین راهکار جهت مهار تورم، این بزرگترین معضل اقتصادی کشور در برنامه مورد اشاره حضور یافته است. پرواضح است که جبراییلی پیش از ورود به بحث و در همین ابتدای کار دچار تناقض گویی آشکار شده است.
ادعای دوم؛ تحلیل وارونه «نظریه مقداری پول»
جبراییلی در بخشی از این برنامه با ارجاع بینندگان به نظریه مقداری پول توضیح می دهد که رشد نقدینگی هیچگونه ارتباطی با تشدید نرخ تورم ندارد. وی پیش از اینکه بحث عجیب و غیرعلمی خود را بسط دهد اظهار می کند که قصد دارد نظریه مقداری پول را ساده سازی کند تا همه بینندگان متوجه آن شوند. مشکل نیز دقیقا از همینجا آغاز می شود چرا که ساده سازی وی اساسا بر پایه مفروضاتی غلط و عوامفریبانه استوار است. از همین رو است که نتیجه گیری جبراییلی نیز نمی تواند وجاهت علمی داشته باشد. اما مشکل ادعاهای وی کجاست؟
در توضیحاتی که جبراییلی ارائه می کند مهمترین بخش نظریه مقداری پول، تعمدا و یا از روی ناآگاهی نادیده گرفته می شود. آنچه ما به عنوان سرعت گردش پول می شناسیم در نظریه مقداری پول با نماد اختصاری v شناخته می شود. وی در مثالی که ارائه کرده مفروض شده که اگر قیمت سکه افزایش پیدا کند سایر قیمت ها نیز به همان نسبت افزایش خواهند یافت. اما آنچه وی به هیچ عنوان به آن اشاره نمی کند ثابت نبودن سرعت گردش پول و یا تغییرات مداوم در اقتصادهای رانتی مانند اقتصاد ایران است.
وقتی در تحلیل نظریه مقداری پول، نوسانات متغیرها نادیده گرفته شود در نهایت نسبت میزان رشد نقدینگی به تولید نیز به درستی محاسبه نخواهد شد. همانطور که گفته شد به دلیل عدم در نظر گرفتن میزان نوسانات سرعت گردش پول، تحلیلگر به این نتیجه خواهد رسید که نسبت رشد نقدینگی به تولید نمی تواند ارتباط معناداری را نمایندگی کند. در نهایت این فعالیت های سفته بازانه هستند که تعادل قیمتی بازارها را برقرار می کنند. به عبارت ساده تر جبراییلی با وارونه نشان دادن یک نظریه مشهور و معتبر علمی سعی دارد مفروضات غلط اما جهتدار خود را به بیننده ای که مفاهیم را نمی شناسد و احتمالا دچار سرگیجه شده، بفروشد.
ادعای سوم؛ رشد نقدینگی تورمزا نیست
جبراییلی در ادامه با مثال زدن وضعیت رشد نقدینگی در کشورهای توسعه یافته ای مانند ژاپن، آلمان، انگلستان و… سعی دارد تا بیننده را متقاعد کند که چاپ پول باعث ایجاد تورم نیست. وی مدعی می شود که میزان رشد نقدینگی در کشورهای توسعه یافته به مراتب بیشتر و بالاتر از ایران است. اما این پول در کشورهای مورد اشاره وارد صنعت و بخش های تولیدی اقتصاد می شود اما در ایران طبقه ای که وی دلالان می نامد این پول را می بلعند و این موضوع است که باعث تشدید تورم می شود.
همانطور که در بخش بررسی ادعای دوم جبراییلی نیز گفته شد اقتصاد ایران تفاوت های زیربنایی زیادی با سایر اقتصادهای جهان اعم از کشورهای توسعه یافته و یا جهان سوم دارد. در این زمینه هم باید توجه داشت که رشد نقدینگی و یا بسط پایه پولی در کشورهای توسعه یافته با هدف تامین نیاز بخش مولد اقتصاد به نقدینگی انجام می شود.
به عبارتی تولید در این کشورها به اندازه ای پویا و زایاست که میزان پول در گردش این اقتصادها نمی تواند پاسخگوی نیازهای بخش تولید به نقدینگی را پاسخگو باشد. از همین رو بانک های مرکزی راسا اقدام به بسط پایه پولی کرده و به همین دلیل میزان رشد نقدینگی در این کشورها نسبتا بالاست. اما به دلیل ورود این پول به بخش های مولد اقتصاد، هیچگاه تورم تشدید نشده و فشار چاپ پول بر گرده مردم وارد نمی آید.
از طرفی هم باید توجه داشت که هرچه میزان انباشت پول در حساب های جاری مردم عادی بالاتر برود و یا سرمایه گذاری در بخش های مولد افزایش یابد سرعت گردش پول نیز کاهش می یابد. این امر نیز مستلزم توسعه یافتگی ابزارهای مالی در یک اقتصاد و همچنین میزان اعتماد عمومی به نظام بانکی و یا سرمایه گذاری در بستر صنعت یا خدمات است.
قطعا یاسر جبراییلی مطلع است که تحریم های بانکی در دو دهه اخیر باعث شده تا ابزارهای مالی در نظام اقتصادی ایران با عقب ماندگی مفرط مواجه شوند. وی به طور قطع می داند که نرخ سرمایه گذاری در ایران و میزان اعتماد صاحبان سرمایه به فعالیت مولد تا چه میزان کاهش یافته است. اما با این وجود دست به مقایسه اقتصاد ایران با ابراقتصادهایی مانند ژاپن زده و تصویری کاریکاتور گونه و کودکانه از نحوه مدیریت کلان و سیاستگذاری در حوزه اقتصادی را برای مخاطبان ترسیم می کند.
اما این اصل درباره اقتصاد ایران نمی تواند صادق باشد. باید توجه داشت که در ساختار اقتصادی فشل ایران هدف از بسط پایه پولی که رشد نقدینگی را باعث می شود به هیچ عنوان تامین نیاز بخش های مولد به نقدینگی نیست بلکه دلیلش ناترازی بودجه ای دولت هاست! در واقع دولت ها اقدام به چاپ پول می کنند تا کسری بودجه خود را تامین کرده و حقوق کارکنان خود را پرداخت کنند. اما به دلیل اینکه این پول وارد چرخه تولید و مولدسازی نمی شود و مستقیما به بازارها تزریق می شود در نهایت منجر به رشد روزافزون تورم می شود.
حال جبراییلی مدعی است که اگر ما پولی را که چاپ میکنیم به سمت تولید هدایت کنیم قطعا با تشدید تورم نیز مواجه نخواهیم شد. این ادعای وی صحیح است اما وی عامدانه این نکته را ذکر نمی کند که دولت پیش از آنکه دست به چاپ پول بزند چاله ای عمیق حفر کرده که قرار است با پول های تازه پائ شده آن را پر کند که همان پرداخت حقوق و مزایای کارکنانش است. یعنی هدف از چاپ پول در ایران تصمیم بانک مرکزی برای پاسخ دادن به نیازهای تولید نیست بلکه تحت فشار دولت مجبور می شود تا دست به بسط دادن پایه پولی بزند.
نمونه اش را نیز در فقره دیرکرد پرداخت حقوق معلمان در نوروز ۱۴۰۲ شاهد بودیم. یوسف نوری، وزیر پیشین آموزش و پرورش وقتی با انتقادات پیرامون عدم پرداخت حقوق فرهنگیان مواجه شد در اظهارنظری عجیب گفته بود که شبانه به بانک مرکزی خواهد رفت و این موضوع را حل می کند! پرواضح است که مقصود نوری از این حرف این است که می خواهد رییس کل بانک مرکزی را مجبور به چاپ پول کند تا حقوق عقب افتاده معلمان پرداخت شود.
از همین رو است که گفته می شود این ادعای یاسر جبراییلی نیز کذب محض بوده و صرفا جاده را برای چاپ پول توسط دولت هموارتر از قبل می کند وگرنه وی نیز به خوبی مطلع است که این پول پس از انتشار به هیچ عنوان امکان هدایت به سوی تولید را نخواهد داشت و این ادعا کذب محض است.