رهبر در برابر ایرانِ پس از جنگ

9 دقیقه

رهبر در برابر ایرانِ پس از جنگ

رهبر در برابر ایرانِ پس از جنگ

آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، که هم‌زمان با آغاز درگیری‌ها با اسرائیل در مکانی محافظت‌شده مستقر شده بود، برای نخستین‌بار پس از اعلام آتش‌بس، در پیامی تلویزیونی ظاهر شد و ضمن ابراز خرسندی از نتیجه درگیری‌ها، آن را نوعی پیروزی برای ایران توصیف کرد. او در این سخنان مدعی شد که اسرائیل در جریان این نبرد ۱۲ روزه «تقریباً از توان افتاد و آسیب جدی دید».

بر اساس برخی گزارش‌ها، به نظر می‌رسد که او با هدف حفظ امنیت شخصی خود در محیطی کاملاً ایزوله قرار دارد و ارتباط محدودی با دنیای بیرون داشته است؛ چنان‌که گمان می‌رود حتی شمار قابل توجهی از مسئولان ارشد جمهوری اسلامی نیز در این مدت امکان تماس مستقیم با وی را نداشته‌اند.

با وجود برقراری آتش‌بسی شکننده که با میانجی‌گری دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، و امیر قطر حاصل شده، به نظر می‌رسد به او توصیه شده است که همچنان در وضعیت مراقبت‌شده باقی بماند.

اگرچه گزارش‌هایی وجود دارد مبنی بر اینکه ترامپ از مقامات اسرائیلی خواسته است از هرگونه اقدام مستقیم علیه رهبر ایران پرهیز کنند، اما نخست‌وزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، چنین سناریویی را به‌طور کامل رد نکرده است.

در صورتی که او در آینده‌ای نزدیک از محل اقامت محافظت‌شده‌اش خارج شود، با صحنه‌ای از خسارات و آثار جنگ مواجه خواهد شد.

به احتمال زیاد، وی بار دیگر از طریق رسانه‌های رسمی جمهوری اسلامی حضور خواهد یافت و همان مواضع پیشین درباره نتیجه درگیری را مطرح خواهد کرد.

او ممکن است تلاش کند تصویری تازه از موقعیت خود ارائه دهد، اما هم‌زمان با شرایط و واقعیات جدیدی روبه‌رو خواهد شد که می‌تواند نشانه‌ای از آغاز دوره‌ای متفاوت باشد.

نشانه‌هایی از نارضایتی در میان سطوح عالی تصمیم‌گیری در حال بروز است.
در جریان درگیری‌های اخیر، نیروهای نظامی اسرائیل موفق شدند در مدت کوتاهی بخش بزرگی از آسمان ایران را تحت کنترل درآورند و مجموعه‌ای از زیرساخت‌های نظامی را هدف حملات خود قرار دهند.

در همین بازه، شماری از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش جمهوری اسلامی ایران به‌طور متوالی جان باختند.

ابعاد دقیق خسارات واردشده به ساختار دفاعی کشور هنوز به‌طور کامل مشخص نشده، اما تداوم حملات به پایگاه‌ها و مراکز نظامی سپاه و ارتش حاکی از آن است که توان دفاعی ایران دچار تضعیف قابل‌توجهی شده است.

توسعه ظرفیت‌های نظامی و نهادهای وابسته به آن، برای سال‌ها بخش زیادی از منابع مالی و انسانی کشور را به خود اختصاص داده بود.

در این میان، مراکز شناخته‌شده برنامه هسته‌ای ایران نیز که در طول حدود بیست سال اخیر، عامل اصلی اعمال تحریم‌های گسترده از سوی ایالات متحده و جامعه جهانی بوده‌اند و هزینه‌هایی بالغ بر صدها میلیارد دلار بر اقتصاد کشور تحمیل کرده‌اند، در جریان این حملات با آسیب‌های جدی مواجه شده‌اند.

با این حال، ارزیابی جامع میزان تخریب‌ها هنوز ممکن نشده است.

در فضای پس از این وقایع، پرسش‌هایی جدی در سطح افکار عمومی و برخی محافل تصمیم‌سازی مطرح شده است؛ از جمله این‌که هدف نهایی از این حجم سرمایه‌گذاری در پروژه‌های هسته‌ای و نظامی چه بوده و چه دستاورد ملموسی برای کشور در پی داشته است.

بخش گسترده‌ای از شهروندان ایرانی، آیت‌الله علی خامنه‌ای را که از سال ۱۳۶۸ مسئولیت رهبری جمهوری اسلامی را در اختیار دارد، عامل اصلی تنش‌ها و رویارویی‌های کشور با ایالات متحده و اسرائیل می‌دانند؛ روندی که به باور آنان پیامدهایی چون تخریب وسیع زیرساخت‌ها و آسیب‌های جدی به مردم و سرزمین به همراه داشته است.

از نگاه این گروه، او به‌دلیل پیگیری ایده حذف اسرائیل که از اهداف محوری سیاست‌های جمهوری اسلامی بوده – و هدفی که بسیاری از ایرانیان آن را نمی‌پذیرند – مورد انتقاد قرار دارد.

همچنین، تصمیم او برای تمرکز بر گسترش توانمندی‌های هسته‌ای، با این باور که چنین قابلیتی می‌تواند بقای نظام را تضمین کند، از سوی منتقدان، یک خطای راهبردی تلقی می‌شود.

تشدید تحریم‌های بین‌المللی طی سال‌های اخیر، آثار جدی بر اقتصاد کشور گذاشته و موجب شده است یکی از بازیگران اصلی بازار جهانی نفت، امروز به کشوری با ظرفیت‌های محدود و درگیر مشکلات اقتصادی گسترده تبدیل شود.

یک پژوهشگر در دانشگاه هاروارد، در این زمینه می‌گوید: «پیش‌بینی مدت زمان تاب‌آوری ساختار حاکمیت ایران در برابر چنین فشارهایی آسان نیست، اما شواهد حاکی از آن است که ممکن است با سرآغاز دوره‌ای تازه روبه‌رو باشیم.»

او در ادامه اظهار می‌دارد: «به احتمال زیاد، علی خامنه‌ای آخرین فردی خواهد بود که عنوان ‘رهبر معظم’ را با تمام مختصات کنونی آن در اختیار دارد.»

در لایه‌های بالایی ساختار حاکمیت ایران، نشانه‌هایی از نارضایتی در حال ظهور است.

در میانه تنش‌های نظامی اخیر، یکی از خبرگزاری‌های نیمه‌دولتی ایران گزارش داد که برخی از شخصیت‌های ارشد پیشین نظام، از مراجع دینی و روحانیونی که استقلال نسبی از رهبری فعلی دارند، درخواست کرده‌اند که برای ایجاد تحول در ساختار رهبری کشور وارد عمل شوند.

علی انصاری، بنیان‌گذار مؤسسه مطالعات ایرانی در دانشگاه سنت اندروز، در این باره می‌گوید: «دیر یا زود، زمان پاسخ‌گویی فرا می‌رسد.»

او همچنین تأکید می‌کند: «شواهد نشان می‌دهد که در سطوح بالای حاکمیت، شکاف‌هایی جدی پدید آمده و در میان بخش‌های گسترده‌ای از جامعه، نارضایتی شدیدی احساس می‌شود.»

«احساس خشم، در حال ظهور است»

در دو هفته گذشته، بسیاری از ایرانیان ترکیبی از احساسات متضاد را تجربه کرده‌اند. از یک سو، حس وظیفه برای دفاع از خاک و ملت، و از سوی دیگر، انزجار عمیق نسبت به ساختار قدرت. با این حال، آن‌ها در این مدت برای دفاع از نظام حاکم به میدان نیامدند، بلکه با هدف حفاظت از کشور و پشتیبانی از یکدیگر همبسته شدند.
گزارش‌های رسیده از داخل ایران از شکل‌گیری نوعی همدلی و انسجام میان مردم حکایت دارد.

در بسیاری از مناطق روستایی و خارج از مراکز شهری، خانواده‌ها درِ خانه‌های خود را به روی شهروندانی که از مناطق هدف بمباران گریخته بودند گشودند. شماری از فروشندگان کالاهای اساسی را با قیمت پایین‌تری در اختیار مردم گذاشتند و بسیاری از همسایگان به دیدار یکدیگر رفتند تا مطمئن شوند که کسی نیاز فوری به یاری ندارد.

در عین حال، بخش قابل توجهی از جامعه نسبت به این موضوع آگاهی داشت که احتمالاً اسرائیل به دنبال اعمال فشار برای تغییر حکومت در ایران است. تغییری که هم‌زمان، برای عده‌ای از مردم نیز مطلوب به نظر می‌رسد. با این وجود، بسیاری از ایرانیان میان تغییری که از درون کشور و به‌دست خود مردم رخ دهد، و تحولی که از سوی بازیگران خارجی طراحی و تحمیل شود، تمایز قائل هستند.

آیت‌الله علی خامنه‌ای، که نزدیک به چهار دهه است سکان رهبری جمهوری اسلامی را در دست دارد، از منظر مدت‌زمان زمامداری، یکی از ماندگارترین رهبران اقتدارگرا در جهان معاصر به شمار می‌رود.

در طول این دوره، او با اعمال محدودیت‌های گسترده و برخورد با صدای مخالف، فضای سیاسی کشور را به شدت کنترل کرده است. اغلب چهره‌های برجسته جریان‌های منتقد یا در بازداشت به سر می‌برند یا ناچار به ترک کشور شده‌اند.

در خارج از مرزها نیز گروه‌ها و شخصیت‌های اپوزیسیون تاکنون موفق به شکل‌دهی یک راهبرد مشترک و انسجام سیاسی مشخص نشده‌اند؛ چه برای مخاطبان داخل کشور و چه برای جوامع مهاجر ایرانی. حتی شکل‌گیری یک ساختار اولیه برای ایجاد جایگزینی احتمالی در صورت ایجاد خلأ قدرت نیز، تا امروز تحقق نیافته است.

در جریان درگیری‌های نظامی اخیر که حدود دو هفته به طول انجامید، و با بالا رفتن احتمال وارد شدن ضربات شدیدتر به ساختار حکومت، برخی ناظران پیش‌بینی می‌کردند که در صورت تداوم حملات، سقوط حکومت می‌تواند محتمل باشد.

با این حال، ارزیابی غالب این بود که در چنین سناریویی، کشور با خلأ قدرت و آشفتگی گسترده روبه‌رو خواهد شد، نه با روی کار آمدن یک نیروی جایگزین منسجم.

یک پژوهشگر دانشگاه هاروارد، در این باره اظهار می‌کند: «به‌نظر نمی‌رسد که حکومت ایران توسط نیروهای اپوزیسیون داخلی از قدرت کنار زده شود.

ساختار حاکم همچنان از ابزارهای گسترده‌ای برای اعمال قدرت برخوردار است و برای مقابله با ناآرامی‌ها، احتمالاً فشارهای امنیتی را افزایش خواهد داد.»

English

View this article in English

اشتراک گذاری این مطلب
خروج از نسخه موبایل