بندبازی دولت رئیسی در پرونده مسمومیت های سریالی / قسمت سوم
بندبازی دولت رئیسی در پرونده مسمومیت های سریالی. به گزارش ایران گیت، بیانیه وزارت اطلاعات دولت ابراهیم رئیسی پیرامون پرونده مسموم سازی دختران دانش آموز در حالی منتشر شد که انگشت اتهام بیش از پیش به سمت جریان های بنیادگرای شیعه گرفته شده است. دولت کوشیده تا در این بیانیه به کلی تعمدی بودن این ماجراها را رد کرده و همه چیز را به گردن دانش آموزان انداخته و شیطنت چند نوجوان تقلیل دهد.
طبق بیانیه ای که وزارت اطلاعات دولت سیزدهم در باب مسموم سازی سریالی دانش آموزان دختر منتشر کرده هیچ گروه و یا جریانی عامل این اتفاق نبوده است. دولت رئیسی مدعی است که همه چیز زیر سر خود دانش آموزان بوده و شیطنت و فرار از مدرسه نیز انگیزه اصلی آنهاست! وزارت اطلاعات ادعا می کند که مسمومیت ها و مراجعان به مراکز درمانی هم هیچگونه علائم مبنی بر مسمومیت را نداشته و همگی مصداق تمارض هستند.
ایران گیت در دو قسمت قبلی این پرونده سعی داشته تا مخاطبان را با جریانی که در مظان اتهام مسموم سازی دختران نوجوان قرار داشته بپردازد. در سومین و آخرین قسمت از این پرونده نیز به شناسایی نشانه ها و ردپای این جریان بنیادگرا در این اقدام جنایکارانه پرداخته شده است. هرچند وزارت اطلاعات سعی داشته تا با انتشار بیانیه ای در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۲ پرونده را مختومه اعلام کند اما به نظر می رسد ماجرا بسیار پیچیده تر از اینهاست که بتوان با یک بیانیه اقداماتی جنایتکارانه را به دست فراموشی سپرد.
شاهدان عینی چه می گویند؟
طبق گزارشاتی که در رسانه های رسمی و خارج از کشور منتشر شده تعداد زیادی از قربانیان این حوادث مشاهدات خود را از روز وقوع حمله با رسانه ها در میان گذاشته اند. نقطه اشتراکی که تقریبا در تمامی این اظهارات می توان یافت وقوع یک انفجار و یا مسموم سازی مخازن آب آشامیدنی مدارس توسط فرد یا افرادی ناشناس است که با لباس مبدل و گاه با اعمال زور وارد مدرسه شده اند.
هرچند نیروی انتظامی اعلام کرده تصاویر مربوط به ورود و خروج به همه مدارس مورد اشاره را مورد بررسی قرار داده و هیچ ورود غیرعادی را مشاهده نکرده است. این در حالیست که بسیاری از معلمان نیز بر صحت ادعای دانش آموزان مبنی بر ورود افراد ناشناس به مدرسه تاکید داشته و مدعای قربانیان این ماجراها را تایید می کنند.
مشابه سازی وارونه!
همانطور که در قسمت قبل نیز گفته شد این دست اقدامات جنایتکارانه علیه دختران دانش آموز در سایر کشورها نیز رخ داده است. مهمترین نمونه اخیر این دست حملات تروریستی در سال ۱۳۹۴ و در مناطقی از جمله نیمروز، دایکندی، هرات، بدخشان و… در افغانستان سازماندهی شده است. وقتی ریشه این حملات مورد بررسی قرار می گیرد می توان دریافت که طالبان در واکنش به تصویب قوانین حمایتی از حقوق زنان در این کشور دست به این اقدامات زده است. اقداماتی که در برخی مناطق از جمله جنوب غرب افغانستان منجر به تعطیلی برخی از مدارس دخترانه در مقطع متوسطه برای مدتی نسبتا طولانی شد.
اما نکته عجیب این است که وزارت اطلاعات در بیانیه روز ۸ اردیبهشت، تمارض دانش آموزان به مسمومیت را در جهان مسبوق به سابقه خوانده و حتی موارد مثالی هم برای این ادعای خود برشمرده است. در این بیانیه به مواردی مانند؛ ۱۹۶۵ در انگلستان، ۲۰۱۱ در آمریکا، ۱۹۹۰ در کوزوو، ۲۰۰۶ در پرتغال، ۲۰۰۷ در برزیل و ۲۰۱۸ در امارات اشاره شده است.
بررسی هایی که در این زمینه انجام شد نشان می دهد که اقدامات ادعایی وزارت اطلاعات دولت رئیسی مبنی بر هماهنگی دانش آموزان جهت تمارض به مسمومیت در تاریخ های اعلام شده در کشورهای مورد اشاره تنها یک ادعا بوده و اثری از وقوع چنین اقدامی از سوی دانش آموزان دیده نمی شود. در واقع وزارت اطلاعات سعی داشته با مشابهت سازی غیرواقعی سعی کند تا اذهان عمومی را که به طور خودکار متوجه اقدامات جنایتکارانه مشابه در افغانستان می شوند منحرف کند.
بنیادگرایان؛ تنها متهم پرونده
با توجه به شواهد موجود می توان گفت که ادعاهای مطروحه در بیانیه وزارت اطلاعات دولت رئیسی ریشه در واقعیت نداشته و تئوری تمارض دانش آموزان توانایی ایستادن بر روی پاهای خود را ندارد. حال اگر بار دیگر به موضوع بررسی شواهد تاریخی و عینی آسیب دیدگان رجوع شود به روشنی می توان دریافت که تنها جریانی که در جایگاه متهم حضور دارد بنیادگرایان شیعه هستند که به استناد اظهارات مراجع مذهبی در استان های قم و اصفهان ریشه دوانده اند.
مشابهت سازی تاریخی و جغرافیایی نیز مهر تاییدی بر این ایده می زند که جریان های هزاره گرا و یا تندروهای شیعه مهمترین متهم این پرونده هستند. به لحاظ تاریخی نیز می توان به مقاطعی اشاره کرد که سید حسن رشدیه اقدام به تاسیس اولین مدارس مدرن در تبریز کرده بود و جمعی از جریان های متعصب و تندروی مذهبی با حمله به این مدارس از تحصیل دختران و حتی در مواردی پسران جلوگیری کرده اند.
همزمانی این اتفاقات با جنبشی که تحت عنوان «زن، زندگی، آزادی» شناخته می شود نیز مزید بر علت بوده و می تواند توجیه گر این پرسش باشد که دلیل بروز چنین واکنشی از سوی بنیادگرایان مذهبی در ایران در برهه زمانی کنونی چیست؟ البته روی کار آمدن دولتی که بخشی از همین جریان را نمایندگی می کند نیز زمینه را برای ظهور و بروز چنین تحرکاتی فراهم کرده است. حتی برخی از منابع خبری مدعی شده اند که برخی از گازهای سمی که در این حملات مورد استفاده قرار گرفته اند به طور عجیبی و به ناگهان در بازار داخل نایاب می شود.
از طرفی هم برخی دیگر از این ترکیبات شیمیایی به طور کلی در دسترس عموم قرار نداشته و فقط نیروهای نظامی و انتظامی به آنها دسترسی دارند. از همین رو برخی از کارشناسان باور دارند که دولت اصولگرایان تندرو نه تنها از اقدامات این چنینی جلوگیری نکرده و نخواهد کرد بلکه ممکن است با نادیده گرفتن چنین تحرکاتی مسیر را برای فعالیت گروه های افراطی هموار سازد.
بنابراین شاید بتوان گفت که بیانیه وزارت اطلاعات نه تنها پرونده را مختومه نخواهد کرد بلکه ظن جامعه به دولت را تشدید کرده است. ظنی که در پی عدم برخورد دولت و نیروهای انتظامی با هیچ فرد یا افرادی در این پرونده بیشتر شده و اذهان عمومی را به یاد ماجراهایی مانند اسیدپاشی های اصفهان (یکی از مراکز رشد و گسترش جریان های تندروی شیعه در ایران) انداخته است.
سری مقالات مرتبط با این موضوع در ایران گیت به رشته تحریر درآمده است که از لینکهای زیر در دسترس شما قرار دارد.
- مسموم سازی دانش آموزان کار کیست؟ / قسمت اول
- طالبان ایران؛ پشت پرده مسموم سازی دختران/قسمت دوم
- بندبازی دولت رئیسی در پرونده مسمومیت های سریالی / قسمت سوم (در حال مطالعه این بخش هستید)